نیازهای روحي و روانی كارگران
تحقیق نیازهای روحي و روانی كارگران در حجم 19 صفحه و در قالب word و قابل ویرایش و با قسمتی از متن زیر:
مفهوم رضايت شغلي در سازمان:
همانطور كه گفته شد نيازهاي فرد، محرك و برانگيزاننده او در اقدام به كار جهت رفع اين نيازها ميباشد. اما چرا برخي از مردم بيشتر از ديگران كار ميكنند؟(رابينز1369) در اين مورد معتقد است كه توانايي انگيزش هر دو در اين ميان نقش مهمي بازي ميكنند و با وجود انگيزش، افراد فعاليت بيشتري انجام ميدهند. وي انگيزش را ميل كار كردن تعريف مينمايد و از ديدگاه او كار بايد بتواند برخي از نيارهاي افراد را برآورده سازد. اگر هدفي براي فرد از ارزش و اهميت بيشتري برخوردار باشد فرد براي دستيابي به آن فعاليت بيشتري انجام خواهد داد. تا حديكه همتايان بااستعدادتر را از ميدان بدر كند.(كبيري1369 ص50) برآورده شدن رضايت خاطر فرد را بهوجود ميآورد و اين احساس رضايت منجربه تحريك فرد براي تلاش بيشتر و كارآيي مطلوبتر ميشود. اگر انتظارات فرد از حرفهاش برآورده شود و به هدفي كه از انتخاب شغل خود داشته است برسد در او ايجاد رضايت شده و خود را موفق احساس ميكند.
كوهلن: 1معتقد است اگر انگيزههاي اصلي و مهم فرد در زمينه شغل او و كارهايي كه انجام ميدهد ارضاء شوند هرچه فاصله بين نيازهاي شخصي فرد و ادراك يا نگرش او نسبت به توانايي بالقوه شغل براي ارضاء اين نيازها كمتر باشد رضايت شغلي نيز زياد خواهد بود.(ساعتچي1372 ص24)
وجود انگيزش در شغل براي ادامه اشتغال لازم و ضروري است و اگر فرد به شغل خود علاقمند نباشد و در انجام وظايفش برانگيخته نشود ادامه حرفه برايش ملامتآور خواهد بود. ولي برآورده شدن نيازها از طريق حرفه احساس رضايت نسبت به شغل ايجاد ميشود.بسته به اهميت و شدت وجود نياز و ميزان ارضاء آن توسط حرفه، احساس رضايت نيز بيشتر خواهد بود.
هاپاك: Happock رضايت شغلي را مفهومي پيچيده و چندبعدي تعريف ميكند كه با عوامل رواني، جسماني و اجتماعي ارتباط دارد. تنها يك عامل موجب رضايت شغلي نميشود بلكه تركيب معيني از مجموعه عوامل گوناگون سبب ميگردند كه فرد در لحظه معيني از زمان از شغلش احساس رضايت نمايد و به خود بگويد كه از شغلش راضي است و از آن لذت ميبرد. فرد با تأكيدي كهبر عوامل مختلف از جمله درآمد، ارزش اجتماعي شغل، شرايط كار و فرآوردههاي اشتغال در زمانها ي متفاوت دارد. بهطرق گوناگون احساس رضايت از شغلش مينمايد.
نويسنده فوقالذكر تلقي شغلي را با رضايت شغلي مقايسه نموده است. طرز تلقي شغلي عبارت است از عكسالعمل فرد نسبت به جنبهاي از كارش و مجموعه طرز تلقيهاي فرد نسبت به جوانب مختلف حرفهاش رضايت شغلي او را تشكيل ميدهد.(شفيعآبادي1372 ص124)