ادبیات نظری تحقیق و پیشینه تحقیق خشونت خانگی علیه زنان
عنوان :
خشونتهای خانگی علیه زنان
مقدمه
خشونت خانگی علیه زنان
دیدگاه های نظری خشونت
نظریه پذیرش فرهنگی
نظریه اسناد ( برای فرد پرخاشگر )
سبک اسناد کنترل
فرض های اساسی نظریه اسناد
نظریه اسناد به عنوان یک رویکرد شناختی در زنان
کلیشه های جنسیتی و شیوه های اسناد دهی در خشونت خانگی
نظریه طرحواره های جنسیتی بم در رابطه با خشونت قالب های
فکری جنسیتی
نظریه های و دیدگاه های مختلف در رابطه با جنسیت .
سبک های ابراز هیجان
کلیشه های جنسیتی در ابراز هیجان
رابطه سبک ابراز هیجان و سبک اسناد کنترل در خشونت خانگی علیه زنان
مقدمه
خشونت عبارت است از هرگونه فعل یا ترک فعلی که باعث آسیب جسمی ، جنسی و یا روانی شود ( کار ، 1381 ). خشونت را می توان عملی آسیب رسان دانست که فرد برای پیشبرد مقاصد خویش انجام میدهد و صرفا جنبه فیزیکی ( بدنی ) ندارد بلکه ممکن است ابعاد روانی ( فحاشی ، تحقیر ، منزوی کردن فرد ، داد و فریاد )، جنسی و اقتصادی هم به خود بگیرد ( درویش پور1387 ، به نقل از محمدی ، میرزایی ، 1391 ؛ کار1379 ) .
خشونت علیه زنان پدیده ای چند بعدی است که خشونت خانگی یکی از تظاهرات آن به شمار می رود . خشونت در هر جامعه شکل هایی به خود می گیرد که با ساختار قانونی ، سنتی و دینی و سیاسی همان جامعه متناسب است . بنابراین اثار خشونت علیه زنان در ایران را باید در مجموعه ای به هم تنیده از انواع خشونت های خانگی ، اجتماعی ، سیاسی و تفاسیر خاصی از دین جستجو کرد . تاکید بر ارزش هایی مانند جداسازی افراد دو جنس در مراکز دانشگاهی ، منع حضور زنان از تماشای مسابقات ورزشی مردان ، جلوگیری از فعالیت زنان هنرمند در جایگاه خواننده و مانند اینها ، شکل هایی از خشونت است که بر زنان ایران تحمیل شده است ( کار ، 1381 ). به هر نوع عمل و یا احتمال رفتاری که به آسیب جسمی ، جنسی ، روانی یا محرومیت و عذاب منجر شود خشونت علیه زنان گفته می شود این تعریف ، تهدید به چنین اعمال و رفتاری ، محرومیت از آزادی به اجبار یا به اختیار ، اعم از اینکه در زندگی شخصی ( خصوصی ) یا جمعی رخ دهد را نیز در بر می گیرد ( نهاوندی1386 به نقل از وردی نیا ، ریاحی ، اسفندیاری ).
همانگونه که گفته شد چنانچه رفتار خشونت آمیز علیه زنان در چارچوب خانواده و میان زن و شوهر روی دهد از آن به خشونت خانگی تعبیر می شود ( پور رضا و موسوی ، 1382 ؛ سازمان جهانی بهداشت ، 1380 ).
پسران این رفتار رسانه ها را به مثابه الگوی رفتاری یاد می گیرند و در مقابل دختران می آموزند که رفتار خشونت آمیز برای زنان امری غیر مرسوم است ( اعزازی ، 1380