ادبیات نظری تحقیق رفتار شهروندی سازمانی
رفتار شهروندی سازمانی
- مقدمه
یکی از مسائل مهم و اساسی مورد مطالعه روانشناسی صنعتی و سازمانی و نیز رشته های وابسته ، برانگیختن کارکنان به کار و فعالیت بیشترر آنان است . ( جعفری و همکاران ؛ 1390 ، ص 48 )
در مکاتبات اولیه مدیریت ، افراد با رفتارهایی ارزیابی می شدند که در شرح شغل و شرایط احراز از شاغل انتظار می رفت ، ولی امروزه رفتارهایی فراتر از آنها مد نظر قرار گرفته است که جزء جدایی ناپذیری در مدیریت عملکرد محسوب شده و در جنبه های مختلف سازمانی وارد شده اند . این رفتارها با مفاهیم رفتارهای فرانقشی ، رفتارهای خودجوش و یا رفتار شهروندی سازمانی مورد توجه قرار گرفته اند . ( خالصی و همکاران ؛ 1388 ، ص 76 )
در دنیای کنونی اکثر مدیران خواهان کارکنانی هستند که بیش از وظایف شرح شغل خود فعالیت می کنند . آنها به دنبال کارکنانی هستند که به فراسوی انتظارات می روند ، به میل و خواست خود به رفتارهایی دست می زنند که جزو وظایف رسمی شغلشان نیست . به طور کلی ، آن دسته از رفتارهای شغلی کارکنان که تدثیر زیادی بر اثربخشی عملیات سازمان دارد ، توجه محققان و مدیران زیادی را به خود جلب کرده است ، در گذشته محققان در مطالعات خود جهت بررسی رابطه میان رفتارهای شغلی و اثربخشی سازمانی ، اکثراً به عملکرد درون نقشی کارکنان توجه می کردند . ولی رفتار شهروندی سازمانی شامل رفتارهای اختیاری کارکنان است که جزو وظایف رسمی آنان نیست و مستقیماً توسط سیستم رسمی پاداش در نظر گرفته نمی شود و میزان اثربخشی کلی سازمان را افزایش می دهد . ( طبرسا و همکاران ؛ 1389 ، ص 104 )
رفتار شهروندي سازماني در بردارنده رفتاري است كه سازمان را از طريق تقويت و حفظ سيستم اجتماعي آن ارتقا مي دهد . محققان ، اهميت رفتار شهروندي سازماني براي عملكرد سازماني طي دو دهه اخير را استناد كرده اند . رفتار شهروندي سازماني خاص وظايف شغلي خو فرد نيست بلكه محيط سازماني وسيع تري را در بر مي گيرد كه در آن عملكرد اصلي صورت مي پذيرد . مثال هاي زفتار شهروندي سازماني نتطبق با هنجارهاي سازماني است و به همكاران كمك مي كند . ( et al , 2011 , p : 529 Thomas w . h ) .
- رفتار شهروندی سازمانی چیست ؟
مفهوم رفتار شهروندی سازمانی اولین بار توسط ارگان و همکاران وی در سال ( ۱۹۸۳ ) مطرح گردید . تحقيقات اوليه اي که در زمينه رفتار شهروندي سازماني انجام گرفت بيشتر براي شناسايي مسئوليتها و يا رفتارهايي بود که کارکنان در سازمان داشتند ، اما اغلب آنها ناديده گرفته ميشد . اين رفتارها با وجود اين که در ارزيابيهاي سنتي عملکرد شغلي به طور ناقص اندازه گيري ميشدند و يا حتي گاهي اوقات مورد غفلت قرار ميگرفتند ، اما در بهبود اثربخشي سازماني مؤثر بودند .( Bienstock et al , 2003 , p : 360 )
به عنوان مثال يك كارگر ممكن است نيازي به اضافه كاري و