ادبیات نظری تحقیق هویت سازمانی
مقدمه
هویت سازمانی ، شخصیت یا هویتی بصری است که می تواند در مورد گروهی از محصولات مشابه و یا خدمات هم خانواده از یک منبع مشترک ، تحقق یابد . هویت سازمانی عاملی اساسی در جذب و نگهداری مشتری ، افزایش میزان فروش و بهبود وضعیت اقتصادی محسوب می شود و نقش آن در زمانی که تعداد رقبای تجاری ارائه دهنده محصول یا خدمات افزایش می یابد ، آشکارتر می شود . در طراحی و رواج هویت سازمانی ، توجه به مسائل تبلیغاتی و بازاریابی و زیر شاخه های آنها ضروری بوده و نتیجه مطلوب آن است که وفاداری مشتری به هویت سازمانی افزایش یابد .
هویت سازمانی را با یک تعریف غیر دقیق می توان تعریف و تلقی یک فرد از محل کار خود و سازمان متبوع خود دانست که در رفتار و مناسبات اجتماعی بر رفتار وی تغییر ایجاد کند . این که به جز هویت و شخصیت فردی خود ، یک هویت و شخصیت مستقل سازمانی را حاکم بر خود بداند و در مقابل شرایط مختلف بر اساس معیارهای هویت دوم رفتار کند . هویت سازمانی وقتی به شکل یک روح حاکم بر جریان کار تبدیل شود هر شخص جدید که وارد شرکت بشود هم تاثیر می پذیرد و خود را در سیستم قرار می دهد . داشتن یک هویت سازمانی باعث می شود که فرد مصالح سازمان و شرکت خود را بیشتر از منافع شخصی و یا زودگذر خود بداند و از جان برای آن کار مایه بگذارد ، که موفقیت سازمان را موفقیت خود می داند ، به محل کار خود نه به عنوان صرفا یک محل کار نگاه کند و به آن تعصب و عشق داشته باشد .
- مفهوم هویت و شناخت هویت اجتماعی
هويت مقولهاي است كه هم در سطح فرد ميتواند مطرح باشد و هم در سطح اجتماع . بررسي هويت قومي و هويت ملي بيشتر از اينكه در سطح فرد مطرح باشد در سطح اجتماع مطرح است . اولين نظريهها براي تعيين و تعريف هويت ، نظريههايي هستند كه بيشتر فرد مدار بودند و واحد تحليل آنها فرد بود و بعدها كساني ديگر بحث هويت را در اجتماع مطرح كردند . در سطح فردي تحليل هويت كساني مثل ميد وگافمن و كولي را ميتوان مثال زد كه تأثير زيادي روي كساني چون ريچارد جنكينز و هنري تاجفل – دو نظريهپردازي كه در سطح اجتماعي هويت كار ميكنند گذاشتند . روانشناسان اجتماعي و جامعهشناسان و به طور كلي عالمان علوم اجتماعي ميخواهند بر اين واقعيت تأكيد كنند كه احساس هويت به واسطه ديالكتيك ميان فرد و جامعه شكل ميگيرد . هويت كم و بيش در نگرشها و احساسات افراد نمود مييابد ولي بستر شكلگيري آن زندگي جمعي است . ” جرج هربرت ميد “ را از اين حيث ميتوان پرچمدار نظريه هويت اجتماعي دانست كه فرايند دستيابي فرد به احساس و برداشتي كامل از خويشتن را بررسي ميكند . از نظر ميد ، هر فرد هويت يا خويشتن خود را از طريق سازماندهي نگرشهاي فردي ديگران در قالب نگرشهاي سازمان يافتة اجتماعي يا