پيشينه تحقيق توانمندسازی
توانمندسازی
واژه توانمند سازی در همه رشتهها با توجه به کاربرد آن استفاده شده است . در مدیریت ، سابقه استفاده از اصطلاح توانمندسازی به دموکراسی صنعتی و مشارکت کارکنان در تصمیم گیریهای سازمان ، تحت عناوینی مختلفی همچون تیم سازی ، مشارکت فعال و مدیریت کیفیت فراگیر بر میگردد . به طور کلی این اصطلاح به طور خاص در سال 1980 در رشته مدیریت مطرح شد . رویکردی را که رهبر ، زیردستانش را به عنوان جزء اصلی اثربخشی سازمانی و مدیریتی ، توانمند میکند ، توانمندسازی کارکنان می نامند ( زارعی متین ، محمدی الیاسی ، صنعتی ، 1386 ).
اين روزها شمار اندكي از مباحث مديريتي به اندازه مسأله توانمند سازي مورد توجه قرار گرفته است به طوری که چند سال گذشته صدها مقاله درباره توانمند سازي در مطبوعات به چاپ رسيده است . رویهمرفته فشارها مثبت است مجريان و كارگران کارخانهها ، هم راي فضيلت سازمانهایی را كه به كاركنان خط مقدم اختيار اتخاذ و اجراي تصميمات مهم بدون دخالت از بالا به پايين دادهاند را ستودهاند . گفته میشود سازمانهای مقتدر ، گلخانه اعتماد و استقلال هستند . جايي كه افراد در تمامي سطوح در مقابل كار خود و عملكرد سازمان مسئوليت كامل دارند ( نیوندی ، به نقل از عابسی و کرد ، 1388 ).
2 - 1 - 2 - تعریف توانمندسازی
واژه امپاور در فرهنگ فشرده آکسفورد « قدرتمند شدن ، مجوز دادن ، قدرت بخشیدن و توانا شدن » معنا شده است این واژه در اصطلاح ، در بر گیرنده قدرت و آزادی عمل بخشیدن برای اداره خود است و در مفهوم سازمانی به معنای تغییر در فرهنگ و شهامت در ایجاد و هدایت یک محیط سازمانی است ؛ به بیان دیگر ، توانمند سازی به معنای طراحی ساختار سازمان است ، به نحوی که در آن افراد ضمن کنترل خود ، آمادگی پذیرش مسئولیتهای بیشتری را نیز داشته باشند . توانمند سازی در کارکنان شرایطی را ایجاد میکند که آنان زندگی کاری خود را در پرتو آن کنترل میکنند و به رشد کافی برای پذیرش مسئولیتهای بیشتر در آینده دست مییابند ( لاولر ، 1994 : 52 ).
توانمند سازی به فرایندی اطلاق میشود که طی آن مدیر به کارکنان کمک میکند تا توانایی لازم برای تصمیم گیری مستقل را بدست آورند . این فرایند نه تنها در عملکرد افراد بلکه در شخصیت آنان نیز مؤثر است . مهمترین مفهوم توانمند سازی ، تفویض اختیار به پایینترین سطوح سازمان است . فرایند تصمیم گیری باید از درجه بالای عدم تمرکز برخوردار باشد و افراد یا گروههای کاری نیز باید مسؤل یک قسمت کامل از فرایندهای کاری باشند ( لاولر ، 1994 : 64 ).
بلاتچارد ، کارلوس و راندلوف ( 2003 : 39 ) مینویسد بسیاری از مدیران به توانمند سازی از این دیدگاه مینگرد که به افراد تصمیم گیری میدهد . بسیاری از کارکنان نیز منظور از توانمند سازی را کسب آزادی بی قید و شرط برای اجرای هر کاری میدانند . همچنین توانمند سازی آزاد کردن نیروی درونی افراد برای کسب