پيشينه تحقيق کیفیت زندگی
مبانی نظریکیفیت زندگی
نخستین پژوهشها در زمینه کیفیت زندگی به کمپل ، کانورس و راجرز ( 1976 ) و اندروز و وایتی ( 1976 ) بر میگردد . کمپل و همکاران ( 1976 )، کیفیت زندگی را رضایت از زندگی در حیطههای خاصی میدانستند . از نظر آنها ، مولفه های کیفیت زندگی عبارت بودند از حیطه های کار ، مسکن ، سلامتی ، دوستی ، ازدواج ، زندگی خانوادگی ، سطح تحصیلات و پس انداز ( کمپل و همکاران ، 1976 ). اندروز و وایتی ( 1976 )، نیز 7 حیطه را در کیفیت زندگی مطرح کردند :
عوامل شخصی : شامل خودکارآمدی ، میزان اوقات فراغت ، سلامتی و فعالیت های جسمانی
خانواده : شامل ازدواج ، فعالیت های مربوط به خانه و اقوام نزدیک
ارتباطات با دیگران : شامل رفتار های عادلانه با دیگران ، پذیرش تحسین ، صداقت و صمیمیت در ارتباط با دیگران
اقتصاد : شامل درآمد ، مسکن ، آپارتمان ، شغل و هزینه های زندگی
منطقه زندگی : شامل امنیت و ایمنی در برابر سرقت ، ارتباطات ، همسایگان و آب و هوا و ......
جامعه بزرگتر : شامل هنجارهای جامعه ، رسانه ها و .....
سایر موارد : شامل اعتقادات مذهبی ، فضایل و روش های زندگی .
از دهه 1970 به بعد اغلب پژوهشها ، کیفیت زندگی را بر اساس نیازهای انسان طبقهبندی کردهاند ، از جمله کار ، اوقات فراغت ، سلامتی ، وضعیت مالی ، ارتباط با اعضای خانواده و دوستان ، محیط فیزیکی و اجتماعی و خودشکوفایی . نیر ، اسمیت ، رایس و هانت ( 1983 ) و هارت ( 1999 )، کیفیت زندگی را به دو طبقه کاری و غیرکاری تقسیم کردهاند . کیفیت زندگی کاری ، به مسائل شغلی و کیفیت زندگی غیرکاری ، به دامنهای از مواردی چون ازدواج ، روابط فامیلی ، سلامتی ، زندگی خانوادگی ، همسایگی ، زندگی جنسی ، سکونت ، دوستیها ، تحصیلات و فعالیتهای اوقات فراغت مربوط میشود .
2 - 1 - 1 - 1 - تعاریف کیفیت زندگی
نظریهپردازان مختلف ، تعاریف متفاوتی از کیفیت زندگی را ارائه کردهاند . مثلا ، تستا و سیمونسون ( 1996 ) معتقدند کیفیت زندگی به زمینههای جسمی ، روانشناختی و اجتماعی ارتباط دارد و تحت تاثیر تجارب ، اعتقادات ، انتظارات و ادراکات فرد است . هر یک از این زمینه ها را در دو بعد عینی و ذهنی میتوان ارزیابی کرد . از نظر گروه کيفيت زندگي سازمان بهداشت جهاني ( 1993 )، كيفيت زندگي عبارت است از ادراک فردي از وضعيت زندگي در متن نظامهاي فرهنگي و ارزشي جامعه و در ارتباط با اهداف ، انتظارات ، استانداردها ، علايق ، و نگرانيهاي فرد . به عبارت دیگر ، کیفیت زندگی یعنی رضایت ذهنی فرد از وضعیت زندگیاش در یک بافت فرهنگی و ارزشی جامعه ، که با اهداف ، انتظارات ، استانداردها ، علایق او در ارتباطاند . مکگرگور ( 1998 ) بیان میکند کیفیت زندگی بیانگر ميزان