پیشینه و مبانی نظری تن انگاره
مفاهیم تن انگاره
تعاریف تن انگاره
1 . تعریف لغوی تن انگاره : ازدو واژه تن بمعنای بدن وانگاره به معنای تصور یا انگاشتن تشکیل شده ، پس تن انگاره یعنی تصوربدن یا تصویر بدن .
2 . تعریف مفهومی : تن انگاره یا تصویر بدن بعدی مهم ازخود پنداره افراداست . تصوراز بدن پدیدهی پیچیدهای است که در دهههای اخیر مورد توجه اندیشمندان از حوزههای گوناگون قرار گرفته اما تعریف واحدی برای آن ارائه نشده است . تن انگاره ، بازنمایی درونی ظاهر بیرونی فرد است ( کش 2004 ). وتصویری ذهنی است که در بر گیرنده عقاید ، احساسات آگاهانه وغیر آگاهانه در موردبدن است ( امیدی ، غفرانی پوروحسینی 2006 )، تصویرذهنی ، تصویری روانی است که فرداز ظاهرفیزیکی خود دارد ( گرومل وهمکاران 2000 ) ونیز احساسی است که فردنسبت به تک تک وکل اعضای بدنش دارد ، تصور ازبدن یک پدیده چند بعدی است وشامل ابعاد شناختی یعنی تفکرفرد درموردبدن خود ، ادراکی شامل لمس وبینایی وعاطفی یا احساس فرد درمورد خود ، است ( گروسی ، نعمت الهی ورفسنجانی1392 ). تن انگاره غالباً بصورت درجاتی ازرضایت از ظاهر فیزیکی تعریف میشود ، در واقع احساسات منفی ومثبتی است که فرددرباره شکل واندازه بدن خود دارد ، تصویر ذهنی منفی از خودمیتواند به نارضایتی از بدن واحساس جذاب نبودن ودر نهایت مشغولیت فکری نسبت به وضعیت ظاهری قسمتی از بدن ، منجر به اختلال عملکرد شود ( کیوان آرا ، حقیقیان وکاوه زاده1391 ). رضایت از تن انگاره میتواند شامل ، ارزیابی از وضع ظاهری ، بمعنی ارزیابی کلی فرددرمورداحساس جذابیت فیزیکی ورضایتمندی فرد از ظاهرش ، گرایش به ظاهر ، به این معنی که فرداز نظرروانشناختی چقدر بر روی ظاهرش سرمایه گذاری کرده ودر برگیرندهی فراوانی رفتار فرد با هدف حفظ یا بهبود ظاهربیرونی میباشد ، رضایت از قسمتهای مختلف بدن ، به معنی رضایتمندی فردازنواحی خاص بدن مانند صورت ، موها ، تنه ، ماهیچه هاو ... ، مشغولیت فکری با اضافه وزن ، به معنی نگرانی فرددرمورد چاقی ، مراقبت ونگرانی در مورد اضافه وزن ، رژیم گرفتن ومحدود کردن غذا میباشد ( دهقانی وهمکاران1390 ).
2 - 2 - 7 - 2 - تاریخچه تن انگاره
عدهای شکل گیری تصویر ذهنی فرداز بدن خویش را ذاتی وغریزی میدانند دراین دیدگاه بر نقش جنسیت تأکید میکنند . تا پیش از نیمه دوم دهه 1980 اغلب جامعه شناسان چه در جامعه شناسی پزشکی وچه درکتابهای عمومی بدن را مورد توجه قرار نمیدادند ، بلکه به جوانب خارجی بدن توجه داشتند وکنشگران را با هویتهای ، فارغ از بدن مورد مطالعه ، قرار میدادندوبدن موضوعی برای شناخت بحساب نمیآمد . مطالعه وبررسی درباره بدن پس از دهه 1980 بعلت رشد فرهنگ مصرفی ، عوامل جمعیت شناختی ، حرکت جوامع بسوی مدرنیته و پیدایش تکنولوژیهای جدید سیر شتابندهای یافته است .
مفاهیم نظریه پردازی شده پیرامون بدن ونگرش به آن در چهارحوزه انسان شناختی ، جامعه شناختی ، نظریههای فرهنگی ورهیافت فمنیستی قرار داده میشوند .
توجه میشل فوکو ، نظریه پرداز اجتماعی فرانسوی به تاریخ حرفهی پزشکی