پیشینه و مبانی نظری خودتنظیمی
خودتنظیمی
امروزه یادگیری خودتنظیمی به عنوان یک سازه مهم در آموزش و پرورش مطرح بوده و مورد توجه سیاست گذاران ، معلمان ، مربیان و والدین قرار گرفته است ( احمدپور ، 1387 ). در واقع توجه اصلی پژوهشگران به این مسئله معطوف است که چه باید کرد تا دانشآموزان در آموختن مستقل بوده و بتوانند یادگیری خود را شخصا اداره و رهبری کنند ؛ یعنی مسئولیت یادگیری خود را به عهده گرفته و رفتار خود را کنترل نمایند تا متکی به معلم بار نیایند ( شعاری نژاد ، 1380 ). بنابراین ، یادگیری خودتنظیمی به عنوان یک نظریهی یادگیری جدید مار را قادر می سازد که دانش و آگاهی خود را به زندگی واقعی انتقال داده و دانشآموزان را به نحوی پرورش دهیم که به صورتی مستقل و بدون وابستگی به دیگران بتوانند دانش اساسی خودشان را شکل دهند ( رفیعیان ، 1379 ). خودتنظیمی یعنی تعیین اهداف ، تکمیل برنامهای در جهت دستیابی به آن اهداف ، تعهد نسبت به انجام آن برنامه ، اجرای فعال برنامه و اقدامات دیگری که در جهت بازخورد و اصلاح یا تعیین جهت انجام می گیرد ( آسچ ، 2004 ، به نقل از جعفری ، 1390 ).
1 - 3 - 2 - نظریهی خودتنظیمی بندورا
یکی از نظریههای خودتنظیمی که سازهی خودتنظیمی را مورد توجه قرار میدهد ، نظریهی شناختی - اجتماعی بندورا میباشد . به نظر بندورا ، تعامل عوامل بیرونی و درونی میتواند در خودتنظیمی تاثیر داشته باشد . عوامل بیرونی با فراهم کردن معیارهایی برای ارزیابی رفتار خود فرد و ایجاد تقویت برای آن رفتار بر خودتنظیمی تاثیر میگذارند . عوامل درونی نیز ناشی از درون خود فرد میباشند . بنابراین ، افراد معیارهای درونی را در خود شکل میدهند و بر اساس آنها به خودشان پاداش داده و یا خود را تنبیه میکنند ( امیدوار ، 1385 ).
نظریهی بندورا عملکرد انسانی را بر حسب تعاملات رفتاری ، متغیرهای محیطی ، شناخت و سایر عوامل شخصی بررسی میکند . این سه دسته متغیر میتوانند بر یکدیگر تاثیرات متقابل داشته باشند ( شانگ ، 2002 ).
شکل1 - 2 - مدل تعامل سه جانبه
همانطور که در شکل 1 - 2 آمده است ، مطابق با نظریه شناختی - اجتماعی بندورا ، رشد خودتنظیمی به عوامل شخصی ، محیطی و رفتای که به طور جداگانه اما در ارتباط با یکدیگر عمل میکنند ، وابسته است . بر اساس این رویکرد خودتنظیمی صرفا تحت تاثیر عوامل شخصی ایجاد نمیشود ، بلکه از محیط و رفتار نیز تاثیر میپذیرد . یادگیری خودتنظیمی زمانی به وجود میآید که فرد بتواند فرایندهای شخصی را برای تنظیم راهبردهای رفتاری و محیط به کار گیرد ( زیمرمن و شانگ ، 2002 ).
بندورا بیان میکند که خودتنظیمی از طریق سه عملکرد جانبی کار میکند : خویشتننگری ، خود قضاوتی ، و خود واکنشسازی ( شیرازی تهرانی ، 1381 ). خویشتننگری ، یعنی فرد عملکرد خود را مورد مشاهده قرار داده و سوابق خویش را مورد توجه قرار میدهد