پیشینه و مبانی نظری سلامت روانی و تعارض
مبانی نظری وپیشینه تحقیق سلامت روانی وتعارض
در اين قسمت مفهوم سلامت رواني و ديد گاه هاي مربوط به اثر بخش بودن آموزش مهارت هاي زندگي و مهارت هاي ارتباطي ، بويژه اثر بخشي مهارت هاي حل مساله ، حل تعارض بين فردي و جرأت ورزي در افزايش سلامت رواني و كاهش مشكلات روانشناختي افراد ، مورد بررسي بيشتر قرار مي گيرد .
2 - 1 - مفهوم سلامت
سازمان بهداشت جهاني ( 1947 ) سلامت را چنين تعريف مي كند :
« سلامت عبارت است از حالت بهزيستي كامل جسماني ، رواني و اجتماعي و نه فقط فقدان بيماري يا ناتواني » . دان ( 1967 ، نقل از ادلين و همكاران ، 1999 ) سلامت را يك روش كنش وري وحدت يافتهاي مي داند كه هدفش به حداكثر رساندن توان فرد است . به نظر وي سلامت مستلزم اين است كه فرد طيف تعادل و جهت يا مسير هدفمند را با محيط ، يعني جايي كه در آن كنش وري خود را آشكار مي سازد ، نگه دارد ( بزنز ،
اشتاين هاردت ، 1997 ). همچنين لارسون ( 1996 ، نقل از كي يس ، 1998 ) عقيده دارد ، سلامت عبارت است از فقدان وضعيت و احساسات منفي كه نتيجه آن سازگاري و تطابق با دنياي خطرناك است ( بابا پور خير الدين ، 1381 ).
2 - 2 - ابعاد سلامت
دانشمندان معتقدند كه سلامت داراي ابعادي به شرح زير مي باشد :
- سلامت جسماني : عبارت است از سلامت بدن ، كه اين سلامت از طريق تغذيه صحيح ، ورزش منظم ، اجتناب از عادات مضر ، آگاهي يافتن و احساس مسئوليت در قبال سلامت و تندرستي ، بدنبال مراقبت هاي پزشكي بودن در صورت نياز و شركت كردن
در فعاليت هايي كه به پيشگيري از بيماري كمك مي كند ، محقق ميشود .
- سلامت اجتماعي : يعني توانايي انجام مؤثر و كارآمد نقشهاي اجتماعي بدون آسيب رساندن به ديگران . سلامت اجتماعي در واقع همان ارزيابي شرايط و كارفرد در جامعه است ( ادلين و همكاران ، 1999 )
- سلامت هيجاني : اين بعد از سلامت به فهم هيجان ها و شيوه صحيح مقابله با مشكلات روزمره زندگي و چگونگي تحمل كردن تنيدگي ، اشاره مي كند ( همان منبع ). سلامت هيجاني به صورت دارا بودن « هويت از خود ايمن » و حس « توجه به خود مثبت » تعريف شده است . اين دو خصيصه ، جنبه هايي از « حرمت خود » مي باشند . حرمت خود مؤلفه اصلي سلامت هيجاني است ( ديه نر 1984 ، نقل از بزنر و اشتاين هاردت ، 1997 ).
- سلامت عقلاني : سلامت عقلاني يعني داشتن ذهن باز به عقايد و مفاهيم جديد .
به عبارتي ، سلامت عقلاني عبارت است از فهم اين نكته كه شخص بطور باطني داراي انرژي لازم و مناسب براي انجام فعاليت هاي عقلاني مي باشد . محققان معتقدند
كه فعاليت هاي عقلاني