پیشینه و مبانی نظری عزت نفس مدیران و اثربخشی
مبانی نظری و پیشینه تحقیق عزت نفس مدیران و اثربخشی
فصل دوم : بررسُي مطالعات پيشين 15
2 - 1 خود 17
2 - 2 خودپنداره 22
2 - 3 عزت نفس 26
2 - 4 عزت نفس و جنسيت 30
2 - 5 اثر بخشي 32
2 - 6 نقش مدير در اثر بخشي مدارس 34
2 - 7 معُيارهاي ارزيابي اثربخشي مديران 35
2 - 8 ويژگي هاُي مديران اثر بخش 43
مقدمه
ميزان رضايت از خود يا ارزشي که انسان براي خود قائل است ، اهميت بسيار زيادي در رفتار دروني فرد دارد ، و بيشتر صاحب نظران برخورداري از عزت نفس را بعنوان عامل مرکزي و اساسي در سازگاري عاطفي – اجتماعي افراد مي دانند .
نياز فرد به احترام ، عشق و با ارزش بودن از جانب ديگران ، نياز آموختني است و جزء خود پندار مي باشد و با قسمت اعظمي از تجارب فرد همراه است .
اين نياز يک نياز دوجانبه است . به اين معني که اگر فردي نياز ديگران را به احترام و نظر مثبت ارضاء کند ، لزوما نياز خود وي به نظر مثبت ارضاء مي شود و فرد از برآورده شدن آن احساس خوشنودي مي کند . بنابراين ارضاء اين نياز در ديگران ، آنقدر قوي است که فرد ممکن است آن را بر تجارب مثبتي که در جريان تحقق نفس احساس مي کند ، ترجيح دهد .
از نظر مازلو « ارضاي نياز به عزت نفس با احساساتي از قبيل اعتماد به نفس ، ارزش ، قدرت ، لياقت ، کفايت و مفيد و مثمر ثمر بودن در جهان منتهي خواهد شد اما بي اعتنايي به اين نيازها موجب احساساتي از قبيل حقارت ، ضعف ، و درماندگي مي شود . اين احساسات به نوبه خود به وجود آونده دلسردي و ياس اساسي خواهند بود و يا اينکه گرايشهاي روان نثر نداند يا جبراني را بوجود خواهد آورد . ( اسلامي نسب ، 46 ، 26 ، 1373 )
بنابراين به موضوعات خود ، خود پنداره ، عزت نفس و اثر بخشي خواهيم پرداخت و در پايان تحقيقاتي که پيش از اين انجام شده را مورد بررسي قرار خواهيم داد .
2 - 1 - خود
يکي از موضوعات مهم مورد توافق نظريه پردازان دانش روانشناختي اين است که : « خود عملکرد مهمي در فرايند شخصيت دارد . امروزه نظريه پردازان مختلف اگر چه بر کانوني بودن خود و اهميت آن در فرآيند شخصيت توافق دارند و خود را به عنوان يکي از مهمترين و اساسي ترين جنبه هاي شخصيت و تعيين کننده ويژگي هاي رفتاري در نظر مي گيرند ، اما ديدگاههاي مختلف روانشناختي ، تعاريف مختلفي از خود ارائه مي دهند . مهمترين و رايج ترين مشکلات و اختلالات رفتاري به خود رجوع داده مي شوندو متخصصان باليني ، نه فقط روان پويايي و روان تحليل گران بلکه شناخت گرايان و رفتار گرايان نيز