پیشینه و مبانی نظری هیجان خواهی
مبانی نظری وپیشینه تحقیق هیجان خواهی
فصل دوم – سابقه موضوع تحقیق :
مفهوم هیجان
تعریف هیجان
نظریه های هیجان
نظریه جیمزلانگه
انتقاد به نظریه جیمزلانگه
نظریه کنون - بارد
نظریه واتسون درباره هیجان
نظریه روانکاوری
نظریه فعال سازی
نظریه فرایند متضاد
دیدگاه ماندلر
نظریه بازخورد
روابط میان هیجان ها
شدت هیجان
شدت فعال سازی هیجان
شدت تحریک هیجانی
سطح بهینه خیزش هیجان
پایایی هیجان
سایر جنبه های هیجانی
مغز و هیجان
جنبه های فیزیولوژیک احساسات و هیجان ها
هیجان و برانگیختگی دستگاه عصبی خودمختار
آیا انگیزه های هیجانی اساسی فیزیولوژی متفاوتی دارند ؟
عناصر تجربه های هیجانی
ارتباط میان مراحل فیزیولوژی هیجان
طبقه بندی هیجان ها و ابعاد آن
اختلالات ابزار هیجانی
ارتباط بین انگیزش و هیجان
هیجان و ارتباط غیرکلامی
سابقه موضوع تحقیق
معلولی
معلول کیست و معلول چیست ؟
معلولیت بینایی
خلاصه تحقیقاتی که در زمینه نابینایی در جهان صورت گرفته است
تحقیقی در مورد تظاهرات هیجانی یک کودک نابینا
معلولین حرکتی
خلاصه تحقیقاتی که در زمینه معلولین حرکتی در جهان صورت گرفته است
مفهوم هيجان :
گروهي هيجان را تغييرات بدني عنوان داشتهاند . در حالي كه گروهي ديگر آن را احساسات ذهن معرفي كردهاند كه موجود آدمي كيفيت آن را گزارش ميكند . اين برداشتهاي ناهماهنگ مانع بزرگي در گسترش پژوهشهاي مربوط به هيجان پديد ميآورد .
بسياري از مردم هيجانها را عوامل مثبت يا منفي به شمار ميآورند . چنانچه عشق و شادي را هيجانهاي خوب و خشم و ترس را هيجانات بدوزشست ميشناسد . گر چه اين برداشت ، در بسياري از موارد درست است ، اما بهتر است كه جنبههاي مثبت يا منفي هيجانات را بر حسب پيامدهايشان ارزيابي كنيم . يعني ترس هنگامي يك هيجان خوب و ارزشمند است كه انسان را در مقايسه با خطرات احتمالي راهنمايي كند و آمادگي لازم را فراهم آورد . همچنين خوشحالي و شادماني از رنج ديگران نوعي هيجان منفي انسان ميباشد .
به عقيدة داروين ( 1884 ) بروز هيجان به صورتهاي مختلف به خودي خود هميشه سودمند و كارآمد نيست . بلكه جلوه رهايي از رفتارهاي سازش پذير قبلي هستند .
در زبان انگليسي و فرانسه كلمات هيجان و انگيزه هم ريشهاند و هر دو از اصل لاتين « emovere » گرفته شدهاند ، كه معني آن تحريك و تهييج است . هيجانها را تحريك كنيم و گاه نيز هيجان ما را وادار ميسازد ، كار ميكنيم يا چيزي بگوييم كه از عادتها به دور است .
در سالهاي اخير روشن شده است كه ما نميتوانيم فقط با مطالعه بعضي مكانيسمهاي بيولوژيكي به وجود هيجان پي ببريم . گر چه مكانيسمهاي بيولوژيكي در انگيزش و هيجان نقش مهمي را ايفا ميكند . اما تجلي هر انگيزه و هيجان هميشه مربوطه به تعامل عوامل شناختي ، آموخته و بيولوژيكي است .
تعريف هيجان
نبايد به