پیشینه ومبانی نظری نارسایی هیجانی
فهرست مطالب :
مبانی نظری نارسایی هیجانی
2 - 4 پیشینه پژوهشی
الف ) رابطه احساس پیوستگی و شادکامی و متغیرهای مربوطه
منابع فارسی
منابع انگلیسی :
مبانی نظری نارسایی هیجانی
یکی از مفاهیمی که به تازگی وارد حوزه روانشناسی شده است ، نارسایی هیجانی است ، این اصطلاح اولین بار توسط سیفنئوس ( 1970 ) جهت مشخص کردن افرادی که فقدان ظرفیت بارز در تشخیص و ابراز کلامی هیجانات بدون علت فیزیکی دارند ابداع شد . از آن زمان نارسایی هیجانی موضوع پژوهشهای بسیاری قرار گرفته است . چرا که نارسایی هیجانی میتواند به ایجاد مشکلاتی در روابط بین فردی ، انطباق با هیجانات مختلف ، حوادث استرس آور زندگی آسیب پذیری بیشتر فرد در برابر آنها منجر شده ، به علاوه میتواند در استفاده از مکانیزم های مقابلهای ناکارآمد احتمال گرایش به سوء مصرف مواد و الکل را افزایش دهد ( ون رسوم و همکاران به نقل از فاتحی نیا ، 1388 ).
نارسایی هیجانی به یک سبک شناختی - عاطفی اشاره دارد که نتیجه آن اختلال خاص در بیان و پردازش هیجانات است . ولی معنای حقیقی آن « پریشانی در توصیف کلامی احساسات » است ( کتلین ، 1998 ، ترجمه عباس بخشی پوررودسری و شهرام محمدخانی ، 1381 ). نارسایی هیجانی سازه شخصیتی است که با فقدان خیالپردازی ، ظرفیت کم برای افکار سمبولیک و ناتوانی برای تجربه و بیان هیجانات مثبت مشخص میشود . نارسایی هیجانی به حالتی اطلاق میشود که در اثر آن فرد در درک پردازش و هیجانات خود مشکل دارد ( سیفنئوس ، 1973 ).
ویژگی اصلی نارسایی هیجانی عبارتند از : ناتوانی در بازشناسی و توصیف کلامی هیجانهای شخص ، فقر شدید تفکر نمادین که آشکارسازی بازخوردها ، احساسات ، تمایلات وسابقها را محدود میکند ، ناتوانی در بکارگیری احساسات به عنوان علایم مشکلات هیجانی ، تفکر انتفاعی در مورد واقعیتهای که اهمیت بیرونی ، کاهش یادآوری رویاها ، دشواری در تمایز بین حالتهای هیجانی و حسهای بدنی فقدان جلوههای عاطفی چهره ، ظرفیت محدود برای همدلی و خودآگاهی ( تول میدا گلیاورویمر ، 2005 ). بحث پیرامون اینکه آیا نارسایی هیجانی یک صفت با ثبات شخصیتی است و یا یک پدیده وابسته به حالت که بطور عمده به سطح افسردگی مرتبط است ، چالشهای زیادی را بین پژوهشگران برانگیخته است . مطالعات بالینی نشان میدهد که همزمان با کاهش افسردگی ، نارسایی هیجانی نیز کاهش می یابد ، با این حال تیلور و بگبی بیان داشته اند که بین صفات مطلق و ثبات نسبی در زمینه صفات شخصیتی تفاوت وجود دارد .
فوکونیشی و همکاران ( 1997 ) گزارش کردند که در مطالعه دانشجویانی که دارای تجربهی مراقبت مادری ضعیف بودند ، آزمودنیها ، مخصوصا در زمینه دشواری احساسات ، ویژگیهای نارسایی هیجانی را نشان دادند . کریمر و لودر ( 1995 ) معتقدند که دلبستگی ناایمن میتواند فراگیری چگونه احساس کردن را با شکست مواجه کند و زمینه را برای ابتلا به نارسایی هیجانی هموار سازد . نارسایی هیجانی ، ناتوانی