مباني نظري انواع عدالت سازمانی
4 - 1 - 2 عدالت سازماني
سازمان و سازمان یافتگی جزء جدا نشدنی زندگی ماست ( حسین زاده ، ناصری ، 1386 ، ص 19 ) .
سازمان سیستمی اجتماعی است که حیات وپایداری آن وابسته به پیوندی قوی میان اجزاء وعناصر تشکیل دهنده آن است که ادراک بی عدالتی اثرات مخربی بر روحیه کار جمعی دارد ( سید جوادین ، فراحی ، طاهری عطار ، 56 ، ص1387 ) .
عدالت سازماني با رفتار عادلانه با مردم در سازمان ها رابطه دارد . همچنين مي تواند به عنوان قسمتي بسيار محدود از عدالت اجتماعي باشد . مفهومي كه توسط فلاسفه طي صدها سال بحث بر انگيز بوده است . عدالت سازماني يك مفهوم مفيد براي آزمايش دامنه گسترده اي از موضوعات سازماني مي باشد . چنين ادعا شده است كه عدالت اولين فضيلت موسسات اجتماعي است ( ساعتچي ، 1387 ، ص 169 ، 170 ).
واژه عدالت سازمانی برای اولین با توسط گرین برگ در دهه ی 1970 بیان گردید . فرناندس و وامله به نقل از گرین برگ بیان می دارند که عدالت سازمانی به رفتارهای منصفانه و عادلانه سازمان ها با کارکنان شان اشاره دارد ( امیرخانی ، پور عزت 1387 ، ص 22 ) .
عدالت سازمانی متغیری است که به توصیف عدالت که به طور مستقیم با موقعیت های شغلی ارتباط دارد به کار می رود . علی الخصوص در عدالت سازمانی مطرح می شود که باید به چه شیوه هایی با کارکنان رفتار شود تا احساس کنند که بصورت عادلانه ای با آنها رفتار شده است ( نعامی ، شکرکن ، 1383 ، ص 58 ) . عدالت سازمانی اصطلاحی است که برای توصیف نقش انصاف که رابطه مستقیمی با محیط کار دارد مورد استفاده قرار می گیرد . مخصوصاً ، عدالت سازمانی مرتبط است با روش هایی که کارکنان تعیین می کنند که آیا با آنها در شغلشان بطور عادلانه رفتار شود و روش هایی که تعیین آنها روی متغیرهای مرتبط با کار آنها تأثیر می گذارد .
اما تحقیق در زمینه عدالت سازمانی تاریخ طولانی دارد و صاحب نظران طبقه بندي هاي مختلفی از عدالت سازمانی را مطرح نموده اند . عدالت سازمانی را می توان بدین صورت تعریف نمود : مطالعه برابري در کار ( حقيقي ، احمدي ، رامين مهر ، 1388 ، ص 80 ) .
براي عدالت معاني فراوان از زواياي گوناگون شده است كه به تعدادي از آنها اشاره مي شود :
دادن حق هر صاحب حق
نهادن هر چيزي در جاي خود
موزون بودن ( تعادل و تناسب و توازن )
ميانه روي بين افراط و تفريط ، ( اعتدال )
تساوي و نفي هرگونه تبعيض ( تفاوت قائل نشدن ميان افراد )
رعايت استحقاق در افاضه وجود ( عدل در تكوين )
عدم ارتكاب كبيره و عدم اصرار بر صغيره ، ( عدالت فردي و فقهي )
برابري اجتماعي ( قسط ، عدالت اجتماعي و قضايي و سياسي و اقتصادي )
رعايت مفاسد و مصالح در