مباني نظري و پيشينه پژوهش (فصل دو)سیستم مدیریت دانش چیست
فصل دوم
پیشینه تحقیق
مبانی نظری مدیریت دانش :
تاريخچه دانش
دانش در سازمان يعني آنچه كه افراد درباره ارباب رجوع ، محصولات ، فرايند ها ، اشتباه ها ، و موفقيتها
مي دانند . دانش يك سازمان مي تواند در ذهن افراد ، گرو ه ها و واحد هاي آن ، جا گرفته باشد و بخش اصلي فرايند هاي اجرايي ، عرف ها و قوانين و مقررات آن محسوب شود .
از طرفي ، دانش راتركيبي سازماندهي شده ازوظايف ، نقش ها ، رويه ها و اطلاعات ، تعريف كرد ه اند . اين تعريف به اين مفهوم است كه اطلاعات را تنها باسازماندهي مي توان به دانش تبديل كرد . كوئن دانش را به خرد سازماني تشبيه كرده است . طبق اين ديدگاه ، دانش سازماني نه به سازمان ، بلكه به افرادي از سازمان مربوط مي شود كه آن را توليد كرد ه اند . دانش افراد ، محصول تعاملات اجتماعي آن ها است و ريشه در شرايط اجتماعي و فرهنگي آن ها دارد . تاكيد بر دانش فردي به اندازه دانش سازماني مهم است و هر دو تا حدي بر ماهيت وظايف ، سطح آموزش فردي ، انگيزه و ميل مديريت به دست كشيدن از وظايف قديمي خود و محول كردن آن ها به كارمندان رده پايين تر تمركز دارند .
با اين حال بت عقيده دارد كه دانش سازماني ، نه به طور كامل در افراد و نه در سازمان ذخيره مي شود . بخشي از دانش در افراد و بخش ديگر درسازمان ذخيره مي شود . به همين دليل ، هر سازمان داراي سهمي از افراد با هوش است كه منابع ارزشمند دانش آن سازمان محسوب مي شوند . اما اين فرض كه دانش يك سازمان ، جمع افراد با هوش آن است ، نيز نادرست است . زيرا اگر دانش در انحصار افراد يك سازمان قرار داشته باشند چگونه سازمان از آن منتفع مي شود ؟ اگر اين طور باشد ، با ترك افراد برجسته از يك سازمان ، دانش آن سازمان نيز بي ترديد از بين خواهد رفت . بنابراين سازمان ها تنها در صورت سازماني كردن دانش خود مي توانند از آسيب پذيري در امان باشد .
شايد برآورد تعاريف فوق را بتوان در تعريف هولان و فيليپس مشاهده كرد كه دانش سازماني را مجموعه از سرمايه ، قوانين ، فعاليت هاي جاري ، روند هاي اجرايي ، استاندارد ها ، و ديگر امور سازمان تعريف كرد ه اند كه رفتار ها اعضاي آن سازمان را شكل مي دهد .
همان طور كه گفته شد ، دانش سازماني يا فردي محصول تعامل افراد يا سازمان با يكديگر است و سازمان براي روز آمد سازي و پالايش دانش خود نياز به تعامل با محيط پيرامون خود دارد . بدين ترتيب اطلاعات جديدي وارد سازمان مي شود كه لازم است براي آن فرايندي طراحي شود تا بتوان با استفاده از اطلاعا ت جديد ، برنامه هاي جاري را نيز مورد ارزيابي مجدد قرار