مباني نظري و پيشينه پژوهش جهت گیری مذهبی
جهت گیری مذهبی
مفهوم و نظریه های مذهب
ریشه و بنیاد کلمۀ « دین » در فارسی ، آریایی است . سامی ها این کلمه را با واژه های « دنو » و « دنیو » ( به معنی قانون - حق - قضا و حکم ) بکار می برند . عبری ها و آرامی ها نیز واژه دین و دنیا را به مفهوم فوق به کار می برند . در عربی نیز به معنای آیین و شریعت بکار می رود و عبارت از یک وضع و تأسیس الهی است که مردم عاقل را به رستگاری هدایت می کند و شامل عمل و حقیقت هر دو است . در زبان های مشتق از لاتین ، مفهوم دین مشتق از مصدر لاتینی ولی گاره است که به معنای به یکدیگر پیوستنی و پیوند مجدد خود با خدا می باشد . در فرهنگ دهخدا ، دین معادل کیش ، طریقت و مقابل کفر آورده شده است . همچنین در فرهنگ آکسفورد چند تعبیر برای دین ذکر شده است از جمله :
1 - اعتقاد به وجود خدا یا خدایانی که بر عالم تسلط دارند و طبیعت روحانی را به انسان عنایت می کنند که بعد از مرگ جسمانی در وجودش جریان دارد .
2 - بخشی از نظام اعتقادی و عبادی که بر اساس ایمان فرد استوار است مانند مسلمان ، مسیحی ، زرتشتی ، بودایی و ...
3 - کنترل کننده نفوذ در زندگی شخصی ( سامانی و لطیفیان ، 1387 ).
2 - 20 - 1 - مذهب از نظر جامعه شناسان : دین عبارت است از مجموعه ای از عقاید موروثی و مورد قبول در مورد روابط انسان با مبدأ وجود ( مانند مفاهیمی چون ؛ روح ، خدا ، زندگی ، مرگ ، دنیای پس از مرگ ، بهشت و دوزخ ) می باشد .
2 - 20 - 2 - مذهب از نظر روانشناسان : با پذیرفتن این که مذهب یک موضوع مهم در زندگی افراد است ، می توان گفت که واژه ها ، نفوذ باورها ، تلاش ها ، رفتارها و ویژگی های ارزش درونی افراد مذهبی در حوزه زندگی آنها باید جزئی از تحلیل روان شناختی باشد . به گفتۀ گورساچ ( 1998 ) آگاهی دربارۀ مذهب به اندازۀ سایر ضمایم پایگاه اطلاعاتی روان شناختی ، ارزشمند است . و نیازی نیست که اهمیت مذهبی در زندگی افراد نشان داده شود . روانشناسی یک عدم است و هر موضوعی را که در محدودۀ کلی آن قرار دارد می توان بطور منطقی مورد بررسی قرار داد .
مفهوم مذهب سال ها موضوع مورد علاقۀ روانشناسان بوده است . روانشناسان مشهوری از قبیل ؛ فروید ، یانگ ، آبراهام مازلو ، آلپورت در تلاش برای درک ارتباط مذهب با شخصیت و سلامت روان ، نظریاتی را در رابطه با مذهب مطرح نموده اند که در زیر به برخی از این نظریات اشاره می شود .
2 - 20 - 3 - نظریه روان تحلیل گری