مبانی وپیشینه نظری خودکارآمدی
مبانی نظری خودکارآمدی
بسیاری از رفتارهای انسان با سازوكارهای نفوذ برخود ، برانگیخته و كنترل می شوند . در میان مكانیسم های نفوذ برخود ، هیچ كدام مهمتر و فراگیرتر از باور به خودكارآمدی شخصی نیست ( باندورا ، ۱۹۹۷ ). اگر فردی باور داشته باشد كه نمی تواند نتایج مورد انتظار را بهدست آورد ، و یا به این باور برسد كه نمی تواند مانع رفتارهای غیرقابل قبول شود ، انگیزه او برای انجام كار كم خواهد شد . اگرچه عوامل دیگری وجود دارند كه به عنوان برانگیزنده های رفتار انسان عمل می كنند ، اما همه آنها تابع باور فرد هستند ( کانگر و همکاران ، 1988 ).
از ديدگاه باندورا ، خودكارآمدي ميزان باور فرد به توانايي خود در سازماندهي و اداره منابع مورد اين باورها بر آرزوها و ميزان - نياز عمل براي توليد دستاوردهاي تعيين شده است تعهد به آن ها ، كيفيت تفكر تحليلي و استراتژيكي ، سطح انگيزش و پشتكار در رويارويي با سختي ها ، گريز از مصيبت ، اسنادهاي علي براي موفقيت يا شكست و آسيب پذيري از استرس و افسردگي تأثيرگذار است ( باندورا ، 1986 ).
مفهوم خودكارآمدی
خودكارآمدی از نظریه شناخت اجتماعی آلبرت باندورا ( ۱۹۹۷ ) روانشناس مشهور ، مشتق شده است كه به باورها یا قضاوت های فرد به توانائی های خود در انجام وظایف و مسئولیت ها اشاره دارد . نظریه شناخت اجتماعی مبتنی بر الگوی علّی سه جانبه رفتار ، محیط و فرد است . این الگو به ارتباط متقابل بین رفتار ، اثرات محیطی و عوامل فردی ( عوامل شناختی ، عاطفی و بیولوژیك ) كه به ادراك فرد برای توصیف كاركردها ی روان شناختی اشاره دارد ، تأكید می كند . بر اساس این نظریه ، افراد در یك نظام علّیت سه جانبه بر انگیزش و رفتار خود اثر می گذارند . باندورا ( ۱۹۹۷ ) اثرات یك بعدی محیط بر رفتار فرد كه یكی از فرضیه های مهم روان شناسان رفتار گرا بوده است ، را رد كرد . انسان ها دارای نوعی نظام خود كنترلی و نیروی خود تنظیمی هستند و توسط آن نظام برافكار ، احساسات و رفتار های خود كنترل دارند و بر سرنوشت خود نقش تعیین كنندهای ایفا می كنند .
باندورا ( ۱۹۹۷ ) مطرح می كند كه خود كارآمدی ، توان سازنده ای است كه بدان وسیله ، مهارت های شناختی ، اجتماعی ، عاطفی و رفتاری انسان برای تحقق اهداف مختلف ، به گونه ای اثربخش ساماندهی می شود . به نظر وی داشتن دانش ، مهارت ها و دستاوردهای قبلی افراد پیش بینی كننده های مناسبی برای عملكرد آینده افراد نیستند ، بلكه باور انسان در باره توانائی های خود در انجام آنها بر چگونگی عملكرد خویش مؤثر است . بین داشتن مهارت های مختلف با توان تركیب آنها به روش های مناسب برای انجام وظایف در شرایط گوناگون ، تفاوت آشكار وجود دارد . " افراد كاملاً می دانند كه باید چه وظایفی را انجام دهند و مهارت های لازم برای انجام وظایف دارند ،