مبانی وپیشینه نظری درمان شناختی-رفتاری(C.B.T)
درمان شناختی - رفتاری ( C . B . T )
شناخت درمانی بر اساس پژوهشهای اولیه آیرون تـی . بک بـر روی آسیبشناسی روانی با درمـان افـسردگی پدید آمد . بک ابتدا در زمینه روانکاوی آموزش و بعد سعی داشت نظریه فروید را درباره افسردگی ثابت کند فروید فرض کرد که افسردگی « خشم بازگشت خورده به طرف خویش » است . بک با آزمایش افکار و رؤیاهای بـیماران افـسرده ، نه موضوع خشم بلکه موضوع شکست را به میان آورد . در مکتب شناختی مطالعات آزمایشگاهی و مشاهدات بالینی ، سوگیری منفی پایدار را در پردازش شناختی در بیماران افسرده را مطرح نمودند ( امانی ، 1385 ).
پژوهشهای اولیه بک ، همزمان با نظریهپردازی آلبرت آلیس در دهه 1970 بـود . آلیس نـیز بر روی باورها و افکار بیماران مطالعه و تحقیق میکرد ( امانی ، 1385 ). اساس نـظریهء الیس را مدل A - B - C تشکیل میدهد که در شناخت و تغییر شـخصیت بـه کار میرود . اصولا در این مدل ، گفته میشود کـه رویدادهای فـعال کـننده ( A ) پیامدهای رفتاری و هیجانی دارند اما این پیامدها نه معلول رویدادهای فعال کـننده بلکه تا حدود زیادی معلول نظام اعتقادی ( B ) هستند که باعث به وجود آمدن پیامدهای رفتاری هیجانی ( C ) می شود . نقش اصلی مـشاور ایـن اسـت که با مباحثه ( D ) در مورد عقاید و باورهای غیر منطقی به طرق مختلف آنها را زیـر سؤال بـبرد ( شارف ، ترجمه فیروز بخت ، 1381 ).
الیس و بک هر دو معتقدند که آدمی میتواند آگاهانه منطق و دلیل را بپذیرد و اذعـان میدارند که هدف ملاحظات درمان تغییر فرضیات اساسی بیمار است کـه بـه نـظام باورهای افراد در پردازش محرکهای پیرامونی توجه اساسی دارند . همچنین این دو دانشمند روش بحث و گفتگو را با بیماران برگزیده و از گوش دادن مـنفعل ، پرهـیز و به فعال بودن درمانگر در جلسه درمان اعتقاد داشتند . علیرغم تفاوتهای مفهومی و سبک شناختی بـین درمـان عـقلانی - عاطفی آلیس و شناختدرمانی بک در نهایت این دو دیدگاه درمانی ، اساس بسیاری از درمانهای شناختی - رفتاری را تشکیل میدهند ( امانی ، 1385 ).
از عوامل دیگر در پیـدایش درمان شناختی - رفتاری ، فرمولبندی جورج کلی ( 1955 ) از سازههای شخصی است . اعتقاد اساسی کلی بر این اسـاس استوار است که هـر انـسان یک دانشمند است که در هر حال و همیشه در تلاش فهمیدن ، درک کردن ، فکر کردن تفسیر کردن ، کنترل کردن و پیش بینی نمودن دنیای خود به منظور سازگاری مؤثر با آن میباشد . و بالاخره ریچارد لازاروس ( 1884 ) بـرای نقش شناخت در تغییر عاطفی و رفتاری اولویت خاصی را قائل شد . برخی دیگر از رفتارگرایان معاصر با مطالعات و تحقیقات تازهتر ، رشد و پیشرفت شناختدرمانی را تحت تأثیر قرار داده اند . نظریه یادگیری اجتماعی آلبرت بندورا و مفاهیم انتظار و تقویت ، کـارایی خـود ، تعامل بین شخصی و محیط ، سرمشقگیری و یادگیری مشاهدهای