این پاورپوینت قصه و زندگینامه چندین پیامبر را روایت می کند
تعداد صفحه 77 اسلاید
فرمت فایل :pptx همراه با فایل pdf
قسمتهایی از پاورپوینت :
حضرت سلیمان (علیه السلام)
خلاصه ی قصّه ی حضرت سلیمان (علیه السلام) قسمت اول
سلیمان فرزند داود پیامبر در سن نوجوانی جانشین پدر شد و به پیامبری رسید . با جود مخالفت بزرگان بنی اسرائیل با پیامبری و فرمانروایی سلیمان ، او با نشان دادن علم و حکمت و تدبیر خود به خصوص در قضاوت و داوری برتری خود را نسبت به دیگران برای رسیدن به این مقام نشان داد .
به سلیمان نیز مانند پدرش از طرف خداوند نعمتهای زیادی عطا شد که از جملهی آن نعمتها میتوان به : نبوت ، سلطنت ، علم ، سخن گفتن با پرندگان و دیگر حیوانات ، دانش قضاوت و داوری ، فرمان دادن به باد ، فرمانروائی بر جنیان و ..... اشاره کرد .
حضرت سلیمان ، با کمک گرفتن از این الطاف الهی فرمانروائی کشور بزرگی را به دست گرفت و ساختمانهای عظیم و شگفت انگیزی را در سرزمین های فلسـطین و شام بنا نهاد که از جملهی آنها میتوان به « بیت المقدس » اشاره کرد . به علاوه قصرها و عبادتگاههای بینظیری را با کمک کارگرانی از نوع انسانها و جن ها و نیروی باد ساخت تا جائی که سلیمان از نظر ثروت و سلطنت در تاریخ ممتاز گردید . اما از این امتیاز فقط در راه طاعت خداوند و خدمت به بندگان او استفاده میکرد و خود نیز در بندگی پروردگار و عبادت او بسیار کوشا بود.
حضرت سلیمان ، با کمک گرفتن از این الطاف الهی فرمانروائی کشور بزرگی را به دست گرفت و ساختمانهای عظیم و شگفت انگیزی را در سرزمین های فلسـطین و شام بنا نهاد که از جملهی آنها میتوان به « بیت المقدس » اشاره کرد . به علاوه قصرها و عبادتگاههای بینظیری را با کمک کارگرانی از نوع انسانها و جن ها و نیروی باد ساخت تا جائی که سلیمان از نظر ثروت و سلطنت در تاریخ ممتاز گردید . اما از این امتیاز فقط در راه طاعت خداوند و خدمت به بندگان او استفاده میکرد و خود نیز در بندگی پروردگار و عبادت او بسیار کوشا بود.
حضرت سلیمان (علیه السلام))
خلاصه ی قصّه ی حضرت سلیمان (ع) قسمت دوم :
فرستادگان بلقیس هدایا را به نزد سلیمان بردند اما سلیمان نه تنها آن هدایا را نپذیرفت بلکه به آنها گفت : « بر گردید که من لشکری بزرگ به جنگ آنها خواهم فرستاد و آنها را شکست خواهم داد . »
با آوردن پیغام فرستادگان ، بلقیس تصمیم گرفت که خود به دیدار سلیمان برود . او به سوی بیتالمقدس حرکت کرد . قبل از رسیدن بلقیس ، سلیمان که از حرکت او با خبر شده بود ، وزیران و مشاوران خود را جمع کرد و از آنها خواست که برای نمایش قدرت پیامبریش ، تخت بلقیس را در قصر او حاضر کنند .
و...
داستانهای دیگر که آمده شده است:
حضرت یونس(علیه السلام)
خلاصه قصه ی حضرت یونس ( علیه السلام ) :
حضرت داود (علیه السلام)
خلاصه ی قصّه ی حضرت داود (ع) قسمت اول :
سال ها پس از وفات موسی ، بین بنی اسرائیل اختلاف افتاد و دشمنان از این فرصت استفاده کردند و شهرها و سرزمین های زیادی را از دستشان گرفتند تا آنجا که جالوت یکی از پادشاهان ستمگر بر آنها حاکم شد . بنی اسـرائیل برای جنـگ با دشـمنان و برگرداندن سرزمیـنهای از دست رفته از پیـامبر آن زمـان یعنی « اشموئیل » خواستند تا فرمانده ای برایشان انتخاب کند.
و...
حضرت داود (علیه السلام)
خلاصه ی قصّه ی حضرت داود (علیه السلام) قسمت دوم:
پیروزی بنی اسرائیل به خاطر شجاعت داود باعث شهرت و عظمت او شد و بعدها او را به سلطنت و فرمانروایی خود انتخاب کردند . خدای متعال نیز او را به پیامبری برگزید و نعمتهای بسیاری به او عطا فرمود که به شرح زیر است :
1- کوه ها و پرندگان را در اختیار او قرار داد که با او تسبیح خداوند میگفتند و کاملاً تحت فرمان او بودند .
2- آهن در دستان او نرم شده ، بطوری که میتوانست آن را بدون گرم کردن در آتش به هر شکل و صورتی که میخواهد در آورد .
3- علم زره سازی به او ( از جانب پروردگار ) یاد داده شد که در جنگهای با دشمنان مورد استفادهی بسیار قرار گرفت و سبب پیروزی بنی اسرائیل گردید .
4- نیروی فوق العاده از طرف خداوند در جسم و علم و عبادت به او عنایت شده بود .
5- خداوند پایه های فرمانروایی و سلطنت او را محکم گردانید بطوری که سرزمینهای زیادی تحت فرمان او بود .
و.....
حضرت شعیب (علیه السلام)
خلاصه ی قصّه ی حضرت شعیب(علیه السلام):
از جمله پیامبرانی که در چند سورهی قرآن از او یاد شده ، حضرت شعیب (علیه السلام) است . او از پیامبرانی است که عاشق و دلباختهی خداوند بود و از شوق او بسیار گریه میکرد .خداوند شعیب را برای هدایت مردم شهر « مدین » برگزید . مردم آن شهر به « اصحاب اَیْکَهْ » (یعنی مردمی که در بیشه های خوش آب و هوا زندگی می کردند ) معروف بودند .اصحاب ایکه ، با وجودی که وضع مالی خوبی داشتند ، اما با فریب شیطان به کم فروشی و تقلب در خرید و فروش روی آوردند و به پیروی از گذشتگان گمراهشان ، به بت پرستی مشغول شدند.
از دیگر کارهای زشت آن مردم نشستن سر راه ها و ترساندن افراد با ایمان بود . آنها با منحرف خواندن کسانی که به شعیب ایمان آورده بودند ، از آنها می خواستند که دست از دین و ایمان خود بردارند .
حضرت شعیب آن مردم را به پرستش خدای یگانه و پرهیز از کم فروشی فرا خواند و فرمود : « ای مردم ، خدای یگانه را بپرستید که معبودی جز او ندارید و کم فروشی نکنید ( چرا که وضع مالی شما خوب است و احتیاجی به کم فروشی ندارید ) و از عذاب روز قیامت بترسید . ای مردم عدالت را در پیمانه و وزن رعایت کنید و حق مردم را در معامله کم ندهید .
حضرت ایوب (علیه السلام
خلاصه ی قصه ی حضرت ایّوب ( علیه السلام ) :
....
حضرت اسماعیل (علیه السلام)
خلاصه ی داستان حضرت اسماعیل (علیه السلام) و هاجر:
...
حضرت اسماعیل (علیه السلام)
خلاصه ی داستان حضرت اسماعیل (علیه السلام) و هاجر:
...
حضرت یوسف (علیه السلام)
خلاصه ی قصه ی حضرت یوسف ( علیه السلام ) (قسمت اول):
...
حضرت یوسف (علیه السلام)
خلاصه ی قصه ی حضرت یوسف ( علیه السلام ) (قسمت دوم):
...
حضرت یوسف (علیه السلام)
خلاصه ی قصه ی حضرت یوسف (علیه السلام)
(قسمت سوم):
...
حضرت ابراهیم (علیه السلام)
خلاصه ی داستان حضرت ابراهیم (علیه السلام) ( قسمت اول )
...
حضرت ابراهیم (علیه السلام)
خلاصه ی داستان حضرت ابراهیم (علیه السلام) (قسمت دوّم ):
...
حضرت لوط (علیه السلام)
خلاصه ی داستان حضرت لوط (علیه السلام) :
...
حضرت صالح (علیه السلام)
خلاصه ی داستان حضرت صالح (علیه السلام)
...
حضرت هود (علیه السلام)
خلاصه ی داستان حضرت هود (علیه السلام):
...
حضرت نوح (علیه السلام)
خلاصه ی داستان حضرت نوح (علیه السلام) :
...
حضرت آدم (علیه السلام)
خلاصه ی داستان حضرت آدم (علیه السلام):
...