تحقیق حاضر با عنوان اثر بخشی گروه درمانی به شیوه شناختی ـ رفتاری بر کاهش احساس تنهایی و افزایش خودکارآمدی عمومی بیماران مبتلا به افسردگی از سری تحقیق های رشته روانشناسی
میباشد. این تحقیق با گرایش روانشناسی بالینی در 146 صفحه با فرمت Word
(قابل ویرایش) در مقطع کارشناسی ارشد نگارش شده است و همچنین این تحقیق آماده چاپ و پرینت جهت
استفاده دانشجویان می باشد.====================================================
تمامی
فایل های سیستم، توسط کاربران آن آپلود می شود. اگر در فایلی تخلفی مشاهده
کردید و یا مالک پروژه ای بودید که از وجود آن در سایت رضایت نداشتید با
ما تماس بگیرید، در اسرع وقت به گزارش شما رسیدگی می شود.
====================================================
قسمتهایی کوتاه از متن:
چکیده
افسردگی واژه ای شناخته شده اما مسأله ای چالش برانگیز در عرصه ی بهداشت روانی است. هدف پژوهش حاضر تعیین اثر گروه درمانی به شیوه شناختی– رفتاری بر احساس تنهایی و خود کارآمدی عمومی بیماران مبتلا به افسردگی اساسی بوده است روش پژوهش از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون دو گروهی آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه ی بیماران مبتلا به افسردگی اساسی بودند که در نیمه ی دوم سال 1393 به مراکز و کلینیک های درمانی و مشاوره ای شهر ماسال مراجعه کرده بودند. نمونه ی آماری پژوهش شامل دو گروه 15 نفری (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه کنترل) بود که به طور داوطلبانه و به روش هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس خود کارآمد عمومی(GSE-10 و پرسشنامه احساس تنهایی(دهشیری، 1387) استفاده شد. برای تحلیل داده های این پژوهش از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری و تک متغیری استفاده گردید. یافته های پژوهش حاضر نشان داد که روش درمانی شناختی- رفتاری به شیوه ی گروهی بر افرایش خودکارآمدی عمومی و نیز کاهش احساس تنهایی بیماران با افسردگی اساسی مؤثر است(05/0>P). با توجه به شيوع بالا و هزینه های جانی و مالی اختلال افسردگی اساسی، اين یافته که درمان شناختی- رفتاری به شیوه ی گروهی، موجب بهبودی افراد مبتلایان به افسردگی اساسی از طریق افزایش خودکارآمدی عمومی و کاهش احساس تنهایی می گردد، می تواند مورد استفاده ی درمانگران و مشاوران در این گروه از بیماران قرار گيرد.
ومقدمه
واقعیت این است که افسردگی، بیماری شایع عصر ماست و این بیماری نه فقط در جامعه ی ایران بلکه در كشورهای مختلف جهان روندی فزاینده دارد. بیماری افسردگی با اینکه اختلالی شایع و آزار دهنده در سطح جامعه است، هنوز به عنوان یک برچسب نامطلوب در میان مردم شناخته می شود. به همین دلیل، گاهی افراد تمایل دارند احساس افسردگی را انکار کنند یا تنها به عوامل استرس زای محیط نسبت دهند. اختلال افسردگي با شيوع گسترده اي با حدود 12-5 درصد در مردان و 25-10 درصد در زنان، به عنوان سرماخوردگي رواني از سالها پيش مورد توجه بوده است(سادوک و سادوک ، 2007، ص97). اين در حالي است كه آمار موجود حاكي از افزايش روزافزون مبتلايان به اين بيماري است. در سبب شناسي اين اختلال نیز از عوامل چندي ياد نموده اند كه عوامل زيست شناختي، توارث و عوامل رواني و اجتماعي از آن جمله اند. متناسب با سبب شناسي اين اختلال، شيوه هاي درماني گوناگوني پيشنهاد شده است. زیرا افسردگی اگر درمان نشود یک بیماری ناتوان کننده و مزمن می شود که بهترین دوران عمر شخص را به هدر می دهد. اما در صورت درمان به موقع و صحیح می تواند از عواقب بعدی آن جلوگیری شود. يكي از اين رويكردها؛ درمان شناختي- رفتاري است كه از دهه ی 1970 براي درمان انواع بيماران افسرده مطرح شد و سودمندي آن در برخي از پژوهش ها تأييد گردیده است(به نقل از رنجبر و همکاران، 1389، ص300).
اغلب صاحب نظران براین باورند که اختلال افسردگي به دلیل اینکه از شيوع بالايی برخوردار است، روان درماني فردي نمي تواند پاسخگوي اين مشكل باشد(مهرابی و همکاران، 1383، ص7). از اين رو، گروه درماني شناختي- رفتاري كه از نظر هزينه و مدت درمان با صرفه تر است، جایگزین مناسبی در روان درماني فردي گردیده است. همچنین، به تجربه اثبات شده است كه گروه درماني در بيشتر اختلالات رواني مؤثر بوده است. به این دلیل که فرد در گروه، نحوه ی برخورد خود را با اجتماع مي بيند و اين امر باعث رشد بينش و بصيرت او مي شود. ضمن اينكه تجارب جديدی را براي برقراري ارتباط با ديگران آموخته، و ضمن آشنایی با افراد جديد، احساس قدرت مي كند و اعتماد به نفس وي بالا مي رود(عظیمی و همکاران، 1382، ص 54).
در همین راستا، مؤلفه های شناختی متعددی از جمله احساس تنهایی و کارآمدی عمومی در تبیین اختلال افسردگی اساسی مطرح شده اند. از نظر محققان افراد افسرده دچار احساس تنهايي هستند و به دلیل عدم گرایش به فعالیت خاص، بيشتر فرصت های ارتباط اجتماعي را از دست ميدهند(ديوريو ، 2003؛ ترجمه نجاريان، 1381). همچنین، این افراد به دلیل خودکارآمدی پایین، سطح تلاش و فعالیت و نیز موفقيت آنها تحت الشعاع قرار می گیرد(مایباک و مورفی ، 1995؛ به نقل از سعید و همکاران، 1390، ص18). به نظر می رسد که در فرایند درمان گروه درمانی شناختی- رفتاری، احساس تنهایی افراد افسرده، که گوياي كاستي ها و كمبودهايي در برقراري پيوندهاي عاطفي و اجتماعي در آنها می باشد، تخفیف پیدا می کند. و خودكارآمدي عمومی که در واقع اطمينان خاطري است كه شخص درباره ی انجام یک فعاليت خاص احساس مي كند، در این بیماران افزایش می یابد.
فهرست مطالب اثر بخشی گروه درمانی به شیوه شناختی- رفتاری بر کاهش احساس تنهایی و افزایش خودکارآمدی بیماران افسرده به صورت زیر می باشد:
چکیده پژوهش
فصل اول (کلیات پژوهش)
مقدمه
بیان مسأله
اهمیت و ضرورت پژوهش
اهداف پژوهش
فرضیه های پژوهش
متغیرهای پژوهش
تعاریف مفهومی و عملیاتی
تعاریف مفهومی متغیرها
تعاریف عملیاتی متغیرها
فصل دوم (ادبیات و پیشینه ی پژوهش)
پیشگفتار
اختلال افسردگی
تعریف افسردگی
انواع افسردگی
نظریه های افسردگی
جنسیت و افسردگی
تفاوت های فردی و افسردگی
تأثیر افسردگی بر ابعاد زندگی
علائم افسردگی اساسی
علل افسردگی
ویژگی ها و ابعاد تشخیصی اختلال افسردگی
درمان افسردگی
روان درمانی
روان درمانی از دیدگاه های مختلف
دارو درمانی
شوک درمانی
شناختی درمانی
درمان شناختی- رفتاری
فرایندهای درمان شناختی- رفتاری
راهبردها و فنون رویکرد شناختی- رفتاری
آموزش مثبت نگری
احساس تنهایی
سبب شناسی احساس تنهایی
احساس تنهایی در بیماری های نوروتیک
خودکارآمدی
تأثیر خودکارآمدی بر سلامت
عوامل مرتبط با احساس کارآمدی
پیشینه ی پژوهشی
پژوهش های انجام شده در داخل کشور
پژوهش های انجام شده در خارج از کشور
فصل سوم (روششناسی)
روش پژوهش
جامعه آماری، حجم نمونه و روش نمونه گیری
ابزارهای اندازه گیری
روش اجرای پژوهش
روشهای تجزیه و تحلیل دادهها
خلاصه ی پروتکل درمانی
فصل چهارم (تجزیه و تحلی داده ها)
مقدمه
یافته های توصیفی و جمعیت شناختی
تحلیل یافته های پژوهش
فصل پنجم (بحث و نتیجه گیری)
مقدمه
بحث و نتیجه گیری
محدودیت ها
پیشنهادهای کاربردی
پیشنهادها پژوهشی
منابع فارسی
منابع انگلیسی
پیوست ها
چکیده ی انگلیسی