تحقیق حاضر با عنوان بررسی بين تيپ هاي شخصيتي (درون گرا- برون گرا) و فرسودگي شغلي از سری تحقیق های رشته روانشناسی
میباشد. این تحقیق در 80 صفحه با فرمت Word
(قابل ویرایش) در مقطع کارشناسی ارشد نگارش شده است و همچنین این تحقیق آماده چاپ و پرینت جهت
استفاده دانشجویان می باشد.
===================================================================================تمامی
فایل های سیستم، توسط کاربران آن آپلود می شود. اگر در فایلی تخلفی مشاهده
کردید و یا مالک پروژه ای بودید که از وجود آن در سایت رضایت نداشتید با
ما تماس بگیرید، در اسرع وقت به گزارش شما رسیدگی می شود.
neginfile.ir@gmail.com info@neginfile.ir
===================================================================================
قسمتهایی کوتاه از متن:
مقدمه
بي ترديد اصطلاح شخصيت يکي از بحث انگيزترين و در عين حال جذاب ترين مفاهيمي است که در علم روانشناسي وجود دارد پيچيدگي تنوع و گستره مشمول اين اصطلاح به اندازه اي است که دستيابي به يک تعريف فراگير پايدار و مورد قبول از آن را تنها دشوار بلکه غيرممکن ساخته است به گونه اي که مي توان گفت به شمار افرادي که سعي در شناخت و تعيين آن و در نتيجه ساخت يک قطر شخصيت داشته اند تعاريف و تفاسير گوناگون وجود دارد کلمه شخصيت در انگليسي از واژه لاتين پرسونا اقتباس شده است و در اصل اشاره به نقاب هايي دارد که توسط هنر پيشگان تئاتر و نمايش هاي يونان باغستاين به صورت زده مي شد و در عين حال در بردارنده نقش آن نيز بوده است (هجل و زيگلو، 1979)
آگاهي از تفاوت هاي فردي و شخصيتي مي تواند ما را در حل بسياري از دشواريها ياري دهد و وقتي قبول کرديم که انسان ها در تواناييهاي ذاتي و اکتسابي تفاوت دارند در پي اين نخواهيم بود که از همه رفتارهاي مشابه و يکساني را انتظار دادشته باشيم ولي بسياري از صفات در يک راستا قرار نمي گيرند نو اين موضوع به ما امکان مي دهد که بتوانيم افرادي که ترکيبات مشابهي از صفات را دارند در يک گروه طبقه بندي کنيم (بهرامي و همکان 1380)
قسمت عمده اي از زندگي روزانه هر شخص صرف اشتغال به کار مي باشد فعاليت کاري از نظر سلامت رواني شخص فعاليتي مهم به حساب مي آيد کار وسيله اي است که براي فرد استقلال مي آورد و رشد سرعت نفس او را مساعد مي کند
بيان مسئله
براساس نظر مازلاک فرسودگي شغلي سندرمي است که در پاسخ به فشار رواني مزمن به وجود مي آيد و شامل سه جزء خستگي يا تحليل عاطفي از خود بيگانگي يا مسخ شخصيت فقدان موقعيت فردي يا پيشرفت شخص است و بيشتر در ميانن انواع مشاغل مددرسان و ياري دهنده نظير مشاوران، معملمان ، مددکاران اجتماعي، پزشکان ، پليس، پرستاران و مواردي از قبيل اين مشاغل بيشتر مشاهده مي شود و اين امر احتمالا معلول نوع وظايف و مسئوليت هاي اين گونه مشاغل مي باشد
بنابه تاکيد دکترا ماني فرسودگي شغلي براي توصيف سندرمي بکار مي رود که عمدتا افرادي را مبتلا مي سازد که در مراکز اجتماعي بهداشتي شاغل مي باشند هر شغل با استرس همراه است اما برخي مشاغل استرس هاي زيادي دارند و اين امر معلول آن کار نوع وظايف و مسئوليت هاي اينگونه شغل ها مي باشد
فرسودگي شغلي يکي از استرس هاي مختلف است که تجربه مي شود و به صورت علائم جسماني (سردرد، زخم معده) و علائم رواني (افسردگي و خشم) و به صورت علائم رفتاري (افت کاري ، غيبت) ظاهر مي شوند اين امر در نهايت سازگاري کارکنان رادر جنبه هاي مختلفي به مخاطره مي اندازد
اهميت موضوع پژوهش
آگاهي از فردي و شخصيتي باعث مي شود که از همه کارکنان يک سازمان رفتارهاي يکساني را انتظار نداشته باشيم و قبول اين نکته که بعضي خصوصيات شخصيتي را مي توان در يک طبقه خاص قرار داد و بعضي ديگر را در طبقه اول ديگر به ما کمک مي کند تا کارکنان را در طبقات شخصيتي مشخصي قرار دهيم با پي بردن به طبقه تشخيص که هر يک از کارکنان به آن تعلق دارند مي توانيم که رفتار آنها را در يکسري موقعيت هاي مشخص به طرز نسبي پيش بين کنيم و از آنها انتظارات بخصوصي داشته باشيم از جمله با بررسي تيپ شخصيتي کارکنان و تعيين ميزان فرسودگي آنها مي توان رابطه بين اين دو متغير را مشخص نمود