نظريههاي گرسنگي و تشنگي
تحقیق نظريههاي گرسنگي و تشنگي در حجم 18 صفحه و در قالب word و قابل ویرایش و با قسمتی از متن زیر:
نظريهي مشوق مثبت
نظريهي مشوق مثبت (براي مثال رولز و رولز[1] 1982) بيشتر داراي شواهدي براي رفتار خوردن مي باشد، نسبت به اينكه شواهدي براي نظريهي نقطهي تثبيت و تعادل حياتي داشته باشد. بر طبق نظريهي مشوق مثبت، سطوح گرسنگي بوسيلهي لذت پيشبيني شدهي خوردن تعيين مي شود. عوامل متعددي بر سطح پيشبيني شدهي لذت تأثير مي گذارند. اين عوامل ممكن است شامل پيشبيني طعم غذا، مدت زمان آخرين بار صرف غذا، وقت روز با توجه به وعده هاي غذايي طبيعي، سطوح قند خون و غيره باشد. به عبارت ديگر، فرآيندهاي فيزيولوژيك پايه و عوامل اجتماعي هر دو در احساس گرسنگي، دخيل هستند.
حمايت قوي براي نظريهي مشوق مثبت بوسيلهي راجرز و بلاندل[2] (1980) گزارش شده است. آنها رفتار خوردن موشها را با ارائهي رژيم غذايي معمولي و يك رژيم غذايي با عنوان رژيم غذايي سلف سرويسي كه در برگيرندهي تنوعي از غذاهاي قابل دسترس بود مورد مقايسه قرار دادند. در اين مطالعه، موشهاي برنامهي غذايي سلف سرويس نان و شكلات نيز علاوه بر رژيم غذايي معمولشان دريافت مي كردند.
نتايج چه چيزهايي بودند؟ موشهايي كه برنامهي غذايي سلف سرويس را دريافت
كرده بودند متوسط افزايش 84% را در جذب كالري روزانه نشان مي دادند. 120 روز پس از گذشت برنامهي غذايي جديدشان، به طور متوسط 49% افزايش وزن را نشان دادند. اين يافته ها (اگرچه تنها براساس نتايج حاصله از موشها است) ممكن است در تبيين اينكه چرا افزايش چشمگيري در تعداد افراد چاق و فربه در دنياي غرب بوجود آمده است كمك كننده باشد. آنها پيشنهاد مي كنند كه بخش مهمي از تبيين فوق اين است كه قابليت دسترسي غذاهايي كه رجحانهاي ما را براي مزههاي چربي، قند، يا نمك ارضاء مي كند، ما را براي خوردن بيش از آنچه كه بايد بخوريم تشويق مي كند؛ اين موضوع مسالهي مورد انتظار نظريهي مشوق مثبت مي باشد. در مقايسه، نظريهي نقطهي تثبيت يا نظريهي تعادل حياتي نمي توانند به سهولت تبيين نمايند چرا تعداد زيادي از افراد چاق مي شوند.
[1] - Rolls , Rolls
[2]-Rogers , B lundell