بررسی نقش زبان در برقراری ارتباطات
تحقیق بررسی نقش زبان در برقراری ارتباطات در حجم 48 صفحه و در قالب word و قابل ویرایش و با قسمتی از متن زیر:
رويكردي استنتاجي به پديدة ارتباطات
اگر ارتباطات بين نيت ارتباطاتي متكلم ( پيام ) و جمله، رمزگرداني قرار دادي پيام به صورت جمله به واسطة معنا نباشد، پس اين ارتباطات چيست؟ يعني ارتباطات بين اصوات و نيات ارتباطاتي كه باعث مي شود تا ارتباطات در تمامي شكلهايش امكانپذير باشد، كدام است؟
اساساَ ، اين ارتباطات ، ارتباطاتي استنتاجي است . طبق نظرية ارتباطاتي ارائه شده در اينجا ( به باخ و هارنيش ، 1979 رجوع كنيد)، ارتباطات زباني وقتي موفق است كه شنونده ، با شنيدن لفظ، نيت ارتباطاتي متكلم را تشخيص دهد. بنابراين، پاسخهاي زير را براي سؤآلات چنين مطرح مي كنيم:
ارتباطات زباني وقتي موفق است كه شنونده نيت ارتباطاتي متكلم را تشخيص دهد. ارتباطات زباني به اين دليل حاصل مي شود كه متكلم و شنونده داراي نظام مشتركي از استراتژيهاي استنتاجي مي باشند كه از گفتههاي يك عبارت به شناخت شنونده از نيت ارتباطاتي متكلم منجر ميگردد.
اگر اين رويكردي صحيح براي اعمال به ارتباطات باشد، پس نيازمند آنيم كه نكات بيشتري دربارة استراتژيهاي استنتاجي بدانيم. ما ميخواهيم بدانيم چگونه چنين نظامي ميتواند توجيهگر ارتباطات موفق باشد، در حالي كه محدوديتهاي الگوي پيام را نيز نداشته باشد. به ويژه ، مايليم بدانيم چگونه مفهوم نيات ارتباطاتي را در نظر ميگيرد، اين نيات ارتباطاتي را منحصراَ تعيين شده توسط معاني لفظهاي بيان شده نميداند، توجيهگر طرق برقراري ارتباطات از قبيل تحتاللفظي، غير تحتاللفظي، مستقيم، غير مستقيم مي باشد.
الگوي پيام در ارتباطات زباني، فقط در مورد شكل فوقالعاده ايدهآلي از ارتباطات اعمال مي شود. كه در واقع هرگز رخ نميدهد! با وجود اين ، اگر شخصي سعي نمايد تا يك نظرية واقعي از ارتباطات عادي را ارائه دهد، در آن صورت اين ايده كه قواعد يا قراردادهاي زبان اصوات را با پيامها به (6) رجوع كنيد. مرتبط ميسازد، بايد جاي خود را به اين ايده بدهد كه نظامهاي استنتاج مورد نظر و باورهاي مشترك در كارند، و اينكه ، در نتيجه كار اصلي بخش ارتباطات در كاربرد شناسي همانا بررسي اين نظامها مي باشد.
در آنچه در زير خواهد آمد، ما دقيقاَ همين كار را خواهيم كرد. ايدة اصلي كاملاَ ساده است: يعني ارتباطات زباني نوعي حل معماي جمعي است، بنابراين متكلم بايد لفظي را انتخاب كند كه با عنايت به بافت گفته چنين تشخيصي را تسهيل سازد.
از ديدگاه شنونده، مشكل همانا تشخيص صحيح نيت متكلم براساس كلماتي است كه متكلم برگزيده و همچنين بافت گفته است.
الگوي استنتاجي ارتباطات چنين ميگويد كه در طي يادگيري صحبت به زبان خود، ما همچنين ياد مي گيريم كه چگونه با آن ارتباطات برقرار نماييم، و يادگيري اين، مستلزم فراگيري انواع باورهاي مشترك يافرضها و همچنين نظاي از استراتژيهاي استنتاجياست اين فرضها ما را قادر ميسازد تا نكات مفيدي در خصوص شنوندگان ( يا متكلمين) بالقوه حدس بزنيم ، و استراتژيهاي استنتاج نيز براي طرفين درگير در امر ارتباطات الگوهاي كوتاه و مؤثري از استنتاج را ارائه مي دهد كه شخص آنچه را كه بايد سعي در انتقالش داشته باشد، از آنها بيان كند. روي هم رفته ،اين فرضها و استراتژيها شالودهاي براي توجيه ارتباطات زباني موفق را ارائه ميدهند.
فرض ها
فرض زبان (LP )
فرض بر اين است كه شنونده قادر به تشخيص و تعيين معنا و مدلولهاي لفظ در بافت گفته است، مگر اينكه شواهدي عكس اين وجود داشته باشد.
فرض ارتباطاتي (CP)
فرض براين است كه متكلم با نيت ارتباطاتي قابل تشخيص سخن بگويد، مگر اينكه شواهدي عكس اين وجود داشته باشد.
فرض تحت اللفضلي بودن (LP)
فرض براين است كه متكلم به صورت تحت اللفضلي صحت مي كند، مگر اينكه شواهدي عكس اين وجود داشته باشد.
فرض هاي محاوره اي (Con Ps)
ربط: گفته هاي متكلم در ارتباطات با محاوره است.
خلوص نيت: متكلم در گفته اش خلوص نيت دارد.
صادق بودن: متكلم سعي دارد چيزي را بگويد كه درست باشد.
كميت: متكلم ميزان مناسبي از اطلاعات (= همان مقدار اطلاعات را به دست دهد كه مورد نياز است) را ارائه مي دهد.
كيفيت: متكلم به قدر كافي شواهد براي چيزي كه مي گويد دارد.
اگر متكلم و شنونده اي در موقعيتي معين فرض هاي بالا را مشتركاً داشتاه باشند، در آن صورت مشكل ارتباطات موفق راحت تر حل مي شود.
ارتباطات مستقيم و تحت اللفضلي:
هنگاميكه به صورت مستقيم ارتباطات برقرار مي كنيم، فقط يك كنش ارتباطاتي انجام مي دهيم، و هنگاميكه به صورت تحت اللفضلي سخن مي گوييم، آنچه مي گويم هماهنگ و سازگار با منظور ما است.
استراتژي مستقيم
اولين استراتژي ما، يعني استراتژي مستقيم، شنونده را قادر مي سازد تا از چيزي كه متكلم بيان كرده و او شنيده است، استنتاج كند كه متكلم به صورت مستقيم چه چيزي را مي گويد.