پارادایم روش شناسی انسان شناختی

تحقیق پارادایم روش شناسی انسان شناختی در حجم 26 صفحه و در قالب word و قابل ویرایش و با قسمتی از متن زیر:

در روش‌شناسی انسان‌شناسی تفاوت و فاصله مهمترین پیش نیازهای فهم هستند، ولی من نه تفاوت دارم، نه فاصله. شاید فاصله‌گیری برای من مقدور باشد، اما تفاوت، حداقل در وجه روش‌شناختی آن خیلی دشوار است، در صورتی که اینها برای انسان‌شناس غربی امری عادی و از پیش موجود‌اند.
با توجه به مثال پاکی و ناپاکی و نظم زندگی مردم و اینکه محقق غریبه، بالاخره می‌تواند پس از مدتی به درون نظام بیاید، اما برای محقق بومی این قضیه معکوس و بسیار دشوارتر است. مساله خروج از نظم خیلی دشوارتر و سخت‌تر از ورود به نظم است. من می‌بایست از ذهنیت مذهبی خودم که همه اطرافیان و اعضای جامعه مورد بررسی‌ام در آن مشترک هستند، خارج شوم و این کار یعنی به نوعی ناپاک شدن. با یک مثال ساده‌تر و از زبان دینی می‌توان گفت، یک محقق غربی برای یک جامعه اسلامی، مثل کافری است که به انحاء مختلف می‌تواند در این جامعه به عنوان کافر ذمی، کافر مستامن و ... زندگی سالمی داشته باشد، اما مسلمانی که از نظم این جامعه خارج می‌شود، مرتد است و مرتد مورد شدیدترین برخوردها خواهد بود. فرق محقق غربی و بومی در مورد بررسی جامعه مذهبی مسلمان فرق کافر و مرتد است. لذا خروج من از نظم عادی و پرسش از آن عواقب بسیاری داشت. پرسشهای تحقیقی که مبتنی بر چهارچوب علمی بودند، برای من مساله سازند. روحیه علمی، روحیه شک و تردید است و روحیه دینی متفاوت از اینست. وقتی من از موضع علمی سئوال می‌پرسم، متدینان، آشنایان دیروز و امروز من، فرض را بر این می‌گذارند که من نسبت به این مسائل و اعتقادات شک کرده‌ام و یا اینکه به دلیل فضای آشفته نقد دینی در جامعه امروز ایران، مرا نیز متهم به انگیزه تخریب دین می‌کنند. همه اینها باعث شد که من به عنوان یک فرد مسلمان و یک فرد محقق، در تحقیقات پیرامون روحانیت و مناسک عزاداری، می‌توانم به جرات بگویم که با بیشترین تحقیرها و احساس حقارت‌ها در زندگی‌ام مواجه شدم.

یک محقق غربی هر چند می‌تواند فضایی از سرخوردگی را به دلیل ناکامی در نفوذ به نظم جامعه مورد بررسی‌اش تجربه کند، اما برای من این سرخوردگی از این بود که دوستان دیروز و امروز و کسانی مثل روحانیون که همیشه در این اجتماع مورد احترام بوده‌اند، امروز با نخوتی غیراخلاقی(که ناشی از احساس ناامنی نسبت به محقق در آنهاست) مرا مورد تحقیر قرار می دهند. به عبارتی من صرفاً مشکل علمی نخواهم داشت، بلکه مشکل اجتماعی و شخصی هم دارم. چون تمام روابطی که جزئی از هستی اجتماعی و فرهنگی من هستند، دچار خدشه شده‌اند. تردیدی که نسبت به من دارند، اینکه مبادا بخواهم دین و اعتقادات را زیر سئوال ببرم(زیرا آنچه را که من تا دیروز مثل آنها می‌دانستم امروز مورد پرسش قرار می‌دهم و این خود مساله ساز است)، در طعنه‌های عادی تا مخفی کردن اطلاعات و فاصله گرفتن از دوست دیروز و غریبه امروز یعنی من، در آنها دیده می‌شود.

از سوی دیگر، بعد از این همه پرسش و کند و کاو برای رسیدن به پاسخ سوالات تازه به اینجا می‌رسیدم که چیز جدیدی را بدست نیاورده‌ام. من خودم هم همه اینها را از قبل می‌دانستم و از آن شور و شعف انسان‌شناسان که از فهم مسائل بومیان در آنها ناشی می‌شد، در من خبری نبود. من چیز خاص جدیدی را بدست نمی‌آوردم که به آن شاد باشم.

نکته دیگری که هست اینست که انسان‌شناس غربی در جامعه بومی، هم بواسطه فهم دیگری متفاوت و هم بواسطه شوک فرهنگی، در نهایت به نوعی خودآگاهی فرهنگی می‌رسد، البته این خودآگاهی بعد از یک خروج از خویشتن بواسطه تجربه دیگری است و در نهایت این دیگری آینه‌ای برای خودآگاهی به خویشتن و نقد آن خواهد شد. به همین سبب هم عموم انسان‌شناسان نهایت انسان‌شناسی را نقد خویشتن می‌دانند. اما مساله برای من و فکر می‌کنم انسان‌شناسان بومی اینست که ما از همان اول، به انتهای کار رفته‌ایم. یعنی این خروج و بازگشت تفاوت معنی‌داری با هم ندارند و من در ابتداء، همان کار نهایی را انجام می‌دهم، یعنی خودآگاهی به خویشتن. اما مشکل در اینست که این خودآگاهی مستلزم خروجی است که من آنرا انجام نداده‌ام، زیرا ظاهراً امکان انجام آنرا ندارم.
مساله بر سر این نیست که این خروج امکان‌پذیر نیست، بلکه مساله بر سر اینست که با روش‌شناسی رایج در انسان‌شناسی و طرح مباحثی مثل اولویت دیدگاه بومی و نسبیت فرهنگی و روش emic و موضوع شناسی مضمر در همه اینها، این خروج امکان‌پذیر نیست، زیرا پیش فرضهای روش‌شناسی فوق با موضوع من هماهنگی و تناسب ندارد. تنها راه حل این موضوع رفع مساله چگونگی خودآگاهی به ناخودآگاه خودم بواسطه یک روش‌شناسی انسان‌شناسانه، اما متناسب با موضوع بومی برای انسان‌شناس بومی است. اما این مساله به نظر من یک راه دارد، یا حداقل من یک راه را برای آن مطرح می‌کنم، چیزی می‌توانم آنرا «گفتگوی معطوف به خودآگاهی» یا به تعبیر برایان فی «خویشتن نگری انتقادی» بنامم. راه و روشی که از نظر من تا حدودی می‌تواند این چالش‌ها را رفع کند، همین راه است، یعنی نوعی «تبارشناسی خود».

 


ارسال نظر

  1. آواتار


    ارسال نظر
درباره نگین فایل
فروشگاه ساز فایل تمامی خدمات لازم برای راه اندازی و ساخت یک فروشگاه را در اختیار شما می گذارد. شما بدون نیاز به هاست ، دامنه ، هزینه های بالای برنامه نویسی و طراحی سایت می توانید فروشگاه خود را ایجاد نمایید .پشتیبانی واتساپ سایت:09054820692 .
آمار فروشگاه
  •   تعداد فروشگاه: 123
  •   تعداد محصول: 37,516
  •   بازدید امروز : 1,194
  •   بازدید هفته گذشته: 64,121
  •   بازدید ماه گذشته: 513,495