چکیده:
امام خمینی قومیت و ملی گرایی را نقشه استعمار دانسته و معتقد است که طراحان آن از این مسئله جهت ایجاد اختلاف بین مسلمانان بهره می برند. ایشان ملی گرایی را مخالف اسلام دانسته و مهم ترین
عاملی که مسلمانان و مستضعفان را از رسیدن به وحدت باز می دارد قومیت گراییدانسته و به شدّت
آن را نفی می کنند. ایشان تا زمانی به قومیت و احساسات ملی گرایانه ارج می نهد که در قالب یک
ایدئولوژی در برابر اسلام قرار نگرفته باشد .شهید مطهری معتقد است که در دین اسلام، ملیّت و قومیت به معنایی که امروز در میان مردم وجود دارد؛ معتبر نیست و این دین با یک چشم به همه مردم
نگاه میکند و این که دین اسلام همواره به شیوه های مختلف تلاش می نموده است تا ریشه ملت پرستی
و تفاخراتِ قومی را از ریشه برکند . شهید مطهری قومیت گرایی را فاقد هرگونه پشتوانه عقلانی و دینی
میدانند. این مقاله می کوشد تا به بررسی تطبیقی مفهوم قومیت در اندیشه امام خمینی (ره) و شهید
مطهری بپردازد.
واژگانکلیدی: قومیت، امام خمینی(ره)، شهید مطهری، ملیگرایی، اسلام
مقدمه:
قومیت گرایی یکی از آفت های جامعه بشری است که در طول تاریخ، رنج و ستم بسیاری را بر انسان ها تحمیل کرده است . این پدیده ریشه در خصلت حیوانی انسان دارد که مبتنی بر سلطه جویی و افزون طلبی است . ادیان حقیقی الهی به دلیل این که خواستار تعدیل خواسته های مادی و معنوی انسان هستند، همواره در معرض توطئه ها و تقابل سلطه جویان و افزون طلبان ستمگر قرار دارند . اسلام به عنوان آخرین و کامل ترین دین الهی و تشیع به عنوان رساترین قرائت از اسلام- که عدالت اجتماعی و رستگاری انسان از مهم ترین
آموزههای آن است- بیشتر از هر دین و آیین دیگری گرفتار چالش ها و تقابل با نیروها و گروه های سلطه گر و کج اندیش از جمله
قومیت گرایان می باشد.
قومیت گرایی، پدیده ای است که در حال حاضر، نظام سلطه با آن رفتار دوگانه می نماید. از یک سو به بهانه جهانی سازی و گسترش دموکراسی، هویت ملی و مذهبی کشورها و جوامع هدف را ضعیف و کم رنگ می سازد و از سوی دیگر، با تشویق قومیت گرایی و
غنیسازی آن با فرقه گرایی می کوشد که وفاداری ملی و فراملی کشورها و جوامع هدف – بهطور عمده کشورهای اسلامی- را متزلزل
۱ .z.ghasemi1986@yahoo.com 2. pishghadam@iaushiraz.ac . ir 3 .mhbehzadi59@gmail.com
۳۵
ساخته و بحران ایجاد نماید . بنابراین، قومیت گرایی از مهم ترین چالش های تهدید کننده نهضتهای عدالت خواهی در جوامع بشری و به خصوص نهضتهای اسلامی اصیل، و وحدت مسلمانان است.
قومیت گرایی، چالشی است که بشریت و به ویژه جهان اسلام را همواره تهدید نموده و مورد سوء استفاده قدرتمندان قرار گرفته است .
اینک که جهان در آستانه تحول سرنوشت ساز قرار دارد و نظام سلطه بعد از شکست و انحراف نیروهای چپ ضد امپریالیسم، منافع
خود را از ناحیه اسلام و تشیع در خطر می بیند، قومیت گرایی به عنوان بستری برای واگرایی دینی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی و
پرورشگاهی برای فرقه گرایی، سکولاریسم و تروریسم عمل می کند.
امروزه مخالفان حاکمیت نیروهای مستقل و آزادی خواه، هویت قومی بریده از خودآگاهی خدایی را که شاخصه های آن واگرایی
فرهنگی، و تنش های اجتماعی می باشد، در تقابل با هویت دینی که فرهنگ، تاریخ، و تمدن مسلمانان را شکل می دهد، قرار داده اند.
اما، این تقابل را با بر افروختن آتش فرقه گرایی مذهبی و سیاسی ضد شیعی چنان پوشش می دهند که مردم عادی را از درک آن عاجز
سازند. تقابل هویت دینی و قومی، وفاداری ملی و مافوق ملی و به عبارت دیگر »اتحاد ملی و انسجام اسلامی « مسلمانان را مورد
تهدید قرار داده و به نظام سلطه کمک می کند که به اهداف خود در جهان دست یابد.
تقابل قومیت گرایی با اسلام سابقه طولانی دارد، اما پس از پیروزی انقلاب اس لامی در ایران، قومیت گرایی در راستای توطئه
اسلامهراسی و شیعه ستیزی غرب طوری مورد استفاده قرار می گیرد که از یکسو، با تحریک اهل سنت علیه شیعیان به اختلاف میان
مسلمانان دامن می زنند و از سوی دیگر، با ایجاد اختلاف میان شیعیان همبستگی مذهبی آنان را هدف قرار میدهند. این توطئه در
کشورهای اسلامی و از جمله در ایران نیز خواسته یا ناخواسته با تقدم بخشیدن به مسأله ملیت بر دیانت و ارزش های انسانی در
رفتارهای اجتماعی، سیاسی، و حقوق شهروندی تقویت می شود. تقویت سرطان فرقه گرایی و گسترش سکولاریسم و تروریسم از
آفتهای قومیت گرایی و تقابل هویت قومی و دینی است که تهدید های جدی را متوجه استقلال، حاکمیت، سلامت و عزت مسلمانان ساخته است.
علما و متفکران مسلمان نیز قومیت گرایی را که در تعاملات سیاسی و اجتماعی جامعه بشری محور و اصل قرار داده شود و به عبارت
دیگر به »ایدئولوژی« یا »گفتمان« تبدیل شود، محکوم کرده اند. از جمله این افراد می توان به امام خمینی (ره)، شهید مطهری، اقبال
لاهوری و… اشاره نمود.
مفهوم قومیت
برای تعریف واژه قومیت، برخی تلاش کرده اند تا آن را براساس وحدت نژاد و فرهنگ تعریف کنند؛ در حالی که مفهوم نژاد و
گروهبندی انسان ها و تمایز قائل شدن میان آن ها براساس عنصر نژاد، فاقد پایگاه علمی می باشد. قومیت را چنین تعریف کرده اند:
»هویت و همبستگی جمعی متکی بر عوامل انتسابی چون جد مشترک، زبان، رسوم، سیستم عقاید و اعمال (مذهب) و در برخی از
موارد نژاد یا رنگ)«نقیبزاده، .(۴۷ :۱۳۶۹
در فرهنگ جدید جامعهشناسی، از گروه قومی چنین تعریف شده است:
۳۶
…» گروهی با سنت فرهنگی مشترک و احساس هویتی که آن را به عنوان یک گروه فرعی از یک جامعه بزرگ تر مشخص می کند. اعضای هر گروه قومی از لحاظ ویژگی های فرهنگی از سایر اعضای جامعه خود متمایز هستند)«نقیبزاده، .(۳۱ :۱۳۶۹
به رغم آن که به نظر می رسد واژه »قومیت« از اصطلاحات واضح و بی ابهام باشد، در تعریف آن وحدت نظر و جامعیت وجود ندارد .
قومیت از نظر آدام کوپر مقوله ای بنیادی در سازمان اجتماعی است که اساس آن »عضویت« و »تعلق« مبتنی بر اشتراک در ریشه های
تاریخی، فرهنگ، مذهب و زبان است .(Kuppr, 1999: 260) دیوید رابرتسون قومیت را ترکیب پیچیده ای از ویژگی های فرهنگی،
نژادی و تاریخی می داند که با تکیه بر آن، جوامع به خانواده های سیاسی مجزا و گاه خصمانه تقسیم می شوند( Robertson, 1993: .(169
یکی از جامع ترین تعاریف، از آن توماس هیلاند است . از نظر وی »قومیت« یک هویت اجتماعی است که از ابعاد سیاسی، سازمانی و
سمبلیک برخوردار است . از ویژگی های گروه های قومی، تمایل به اسطوره هایی با ریشه مشترک است . باور به ریشه و تاریخ مشترک،
خود را متمایز از دیگران دیدن، از فردیّت و تع یّن برخوردار بودن در فرهنگ جمعی و احساس همبستگی و سرنوشت مشترک، بارزترین مشخصههای یک قوم است(.(Hylland, 1993:17- 20