ادبیات نظری و پیشینه پژوهشی تعاریف و مفاهیم سرمایه انسانی و شایستگی کارکنان (فصل دوم)
دانلود ادبیات نظری و پیشینه پژوهشی تعاریف و مفاهیم سرمایه انسانی و شایستگی محوری کارکنان (فصل دوم) در 77 صفحه در قالب word , قابل ویرایش ، آماده چاپ و پرینت جهت استفاده.مشخصات محصول:توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامهتوضیحات نظری کامل در مورد متغیرپیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابهرفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسبمنبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)کاربردهای مطلب:منبعی برای فصل دوم پایان نامه، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهیقسمتهایی از مبانی نظری:سرمایه انسانی در این مطالعه، تاکید اصلی بر این بعد از سرمایه فکری است. اهمیت وجود سرمایههای انسانی در سازمانهای امروزی امری واضح و آشکار میباشد. در شرکتهای خدماتی و به طور اخص در شرکتهای بیمه نیز، به دلیل ماهیت فعالیت این شرکتها سرمایه انسانی اهمیتی دوچندان پیدا کرده و عامل اصلی برای موفقیت سازمان محسوب میگردد. در این راستا، سعی بر این است تا در پژوهش حاضر، اهمیت وجود سرمایههای انسانی در سازمانها و به طور خاص در شرکتهای بیمه مورد بررسی قرار گیرد. تاریخچه نظریه سرمایه انسانی تحلیل عامل انسانی در چارچوب تحلیل عامل سرمایه اصلا مقوله جدیدی نیست؛ بلکه قیاس بین انسان و مهارتهای او و سرمایه فیزیکی، به گذشتههای دور بر میگردد. اولین کاربرد جدی مفهوم سرمایه انسانی به ویلیام پتی، نخستین آمارگیر و حسابدار ملی، نسبت داده میشود؛ زمانیکه وی در سال 1676 زیانهای ناشی از خسارتهای تجهیزات و ماشین آلات نظامی را با خسارتهای انسانی مقایسه نمود. آدام اسمیت اولین کسی بود که موضوع را در مسیر اصلی آن قرار داد. اسمیت در کتاب معروف سازمان ملل خود در سال 1776، ارتقاء مهارت نیروی کار را به عنوان منشا اصلی پیشرفت و افزایش رفاه اقتصادی تشخیص داد و چگونگی تاثیرگذاری سرمایه انسانی و مهارت نیروی کار بر درآمد شخصی و ساختار دستمزدها را ارائه نمود (نادری، 1383). به عقیده اسمیت، انسانها با آموزش به سرمایه مبدل میشوند و جامعه میتواند از توان تولیدی آنها به صورت بهتری بهرهمند گردد (عمادزاده، 1385). با این حال، توجه بیش از حد دانش اقتصاد به جوانب مادی و معیارهای قابل اندازهگیری در تولید و توزیع محصول در طی سالهای قبل از دهه 1950 به کمتوجهی و غفلت نسبت به مفهوم سرمایه انسانی در ادبیات اقتصادی آن دوره منجر گردیده است. در حقیقت بعد از دهه 1950 بود که تغییرات کیفی در نیروی کار به صورت مهارتها و تخصصهای ناشی از سرمایهگذاری آموزشی مطرح و به تدریج مفهوم سرمایه انسانی در تحلیلهای اقتصادی از اهمیت شایستهای بهرهمند شد (عمادزاده، 1385). البته پژوهشهای تجربی در مورد ارزیابی اقتصادی ارزش سرمایه انسانی در دهه 1930 میلادی انجام گردید. به عنوان مثال، والش (1935) اولین اقتصاددانی بود که روش تحلیل هزینه– فایده را برای آموزش به عنوان یک سرمایهگذاری به کار گرفت. به ویژه به دنبال آن بود که دریابد "آیا مخارج تقبل شده توسط افراد برای حرفهشان یک نوع سرمایهگذاری و در چارچوب سودجویی و سازوکار بازار و مطابق انگیزههای مرسوم نظریه سرمایه بود؟" والش از پژوهشهای تجربی خود نتیجه گرفت که: "نتایج این فرضیه تایید میکند که سایر توانمندیهای مفید بدست آمده از طریق آموزش حرفهای متاثر از عواملی مانند آنچه که سایر انواع سرمایه را تحت تاثیر قرار میدهد، میباشد. سرمایهگذاری در یادگیری این ظرفیتها مادامی که بازدههای آن، هزینههای یادگیری و سود متعارف را پوشش دهد انجام خواهد شد" (نادری، 1383). تئودور شولتز در سال 1961 مجددا نظریه سرمایه انسانی را به صورت جدیدتری ارائه نمود و از آموزش به عنوان نوعی سرمایهگذاری یاد کرد. او سرمایههای انسانی را جزئی از مفهوم عمومی سرمایه تلقی میکند و آن را در کنار سرمایه مادی و مکمل آن برمیشمرد. وی که بر اهمیت و ضرورت توجه به سرمایه انسانی در تحلیلهای اقتصادی تاکید فراوان دارد، معتقد است که بدون چنین نظریهای توضیح نرخ رشد اقتصادی گذشته و نیز چگونگی توزیع درآمد شخص ناقص و نارساست. شولتز به تواناییهای اکتسابی انسانی به صورت یک سرمایه از پیش تولید شده و یک عامل هدفدار تولید مینگرد (عمادزاده، 1385). پس از شولتز، ژاکوب مینسر، یکی از شاگردان و همکاران او، تلاش نمود تا نظریه سرمایه انسانی را توسعه دهد. مینسر که برای تقریبا نیمقرن در زمینه سرمایه انسانی مطالعه کرده است، تعریف فیشر از سرمایه را به صورت ذیل نقل قول کرده است: "هر دارایی که جریان درآمد را افزایش دهد و ویژگیها و قابلیتهای کاری نیروی انسانی را به عنوان یک دارایی سرمایهای در نظر میگیرد" (Mincer, 1979). مینسر یک سلسله مطالعات را برای بررسی تاثیر مقدار آموزش و تجربه ضمن شغل بر میزان درآمدها و هزینهها و نرخ بازده آموزش ضمن شغل آغاز نمود. وی سرانجام با ارائه تابع درآمد نشان میدهد که میزان درآمد افراد عمدتا به تواناییهای طبیعی ایشان، طولمدت و کیفیت تحصیلات دریافت شده و سالهای مفید کسب تجربه کار آنها بستگی دارد. سهم دیگر مینسر در توسعه نظریه سرمایه انسانی در این است که وی مفهوم سبقتگیری را منشاء و منبع اصلی در توجیه پراکندگی درآمدها بین جوانان میداند. از نظر او گروهی از تازهواردان به بازار کار، به دنبال انتخاب مشاغلی میباشند که از دستمزد نسبتا بالاتری برخوردار میباشد. در حالیکه گروهی دیگر به دنبال مشاغلی میباشند که در ابتدا دارای دستمزد نسبتا کمتر، لیکن همراه با آموزش ضمن خدمت است. در این مشاغل، هرچند شروع کار طبیعتا با دستمزدهای کمتر است، لیکن طی چند سال رشد دستمزدها با روند صعودی افزایش خواهد یافت. مسالهای که مینسر توانست به خوبی اثبات کند این بود که افرادی که ابتدا مشاغل کم درآمد و توام با آموزش را انتخاب میکنند، ظرف مدت حداکثر 7 تا 8 سال از افراد همدوره خود که در یک زمان لیکن با دسمزدهای بالاتری استخدام شدهاند پیشی خواهند گرفت (عمادزاده، 1385). در همان زمان، گری بکر اهمیت سرمایه انسانی را در مقاله علمی خود تحت عنوان سرمایه انسانی که در سال 1992 در یک کنفرانس پژوهشهای اقتصادی ارائه شد، آشکار نمود و یک نظریه جامع سرمایهگذاری در سرمایه انسانی ارائه داد. وی در مدلش آموزش شغلی را به عنوان چارچوبی برای محاسبه و برآورد سرمایهگذاری در سرمایه انسانی در سطح فردی و سازمانی به کار برد و بین سرمایه انسانی خاص و عمومی تمایز قائل شد. او فرض کرد که کارکنان دارای سرمایه انسانی خاص، ترک خدمت کمتری خواهند داشت (Becker, 1993). کار بکر به ویژه با تاکید بر سرمایه انسانی خاص، روند کلی و خط فکری نظریه سرمایه انسانی را شکل داد. شاهکار عمده بکر، در ارائه نظریه تخصیص زمان است. وی معتقد است که افراد اوقات فراغت خود را به طریقی بین نیازهای خویش تخصیص میدهند که حداکثر مطلوبیت نصیبشان گردد. از طرفی، بکر ابراز میدارد که تصمیم والدین برای فرزند بیشتر یک تصمیم اقتصادی است و بستگی به تحصیلات، درآمد و هزینه فرصت والدین برای بچهدار شدن دارد (عمادزاده، 1385). همانطور که ملاحظه شد، نظریه سرمایه انسانی به طور سنتی توسط اقتصاددانان برای تجزیهوتحلیل تاثیر سرمایه انسانی در سطح اقتصاد کلان به کار میرفت. کانون بررسی در این مطالعات رابطه بین سرمایه انسانی و نتایج اقتصادی در سطح ملی و اجتماعی نظیر فعالیتهای اقتصادی، سلامت اجتماعی و رشد درآمد سرانه بود. مفهوم سرمایه انسانی زمانی در تحلیلهای کسبوکار اهمیت پیدا کرد که شرکتها دیگر با داراییهای فیزیکی و مادی خود قادر به کسب مزیت رقابتی نبودند و به رقابت با یکدیگر بر روی داراییهای نامشهودشان پرداختند (Becker & Huselid, 2001). بررسی اقتصاد مبتنی بر دانش و سرمایه فکری در دهههای 1980 و 1990 سرمایه انسانی را نیز به پژوهشهای مدیریتی وارد نمود. مدلهای رشد و توسعه قبلا مبنای خود را بر این قرار داده بودند که نیروی کار فعال در فرایند توسعه، از کیفیت برابر و همسان برخوردار است؛ بنابراین فرض بر این بوده است که هر نیروی کاری مانند نیروی کار دیگر، در بازدهی و تولید، نقش یکسان و برابری ایفا میکند. و لیکن به مرور مشخص شد که این فرض، صحیح نیست، بلکه مهارتها، عادتها، رفتارها و دانش نیروی کار است که تعیین کننده است نه کمیت نیروی کار. به همین جهت در دهههای اخیر، دیگر نیروی کار را مثل همدیگر و برابر ندیده و تفاوتهای بسیاری را برای نیروی کار قائلند، لذا دیگر نقش دو نیروی کار در تولید، برابر فرض نمیشود مگر آنکه از نظر سرمایه انسانی دو کیفیت برابر داشته باشند. بدین ترتیب، امروزه سرمایه انسانی که به عنوان موتور محرکه و منبع سرمایه فکری یک سازمان به شمار میآید، یکی از مهمترین موضوعات پژوهش در ادبیات مدیریت دانش محسوب میشود (Edvinson & Malone, 1997; Stewart, 1997 ).تاریخچه شایستگی کرستید (1998) معتقد است رویکرد شایستگی، رویکردی جدید در مدیریت منابع انسانی نیست و رومیهای قدیمی، در تلاش برای دستیابی به صفات جزئی و تفصیلی "سرباز خوب رومی" از آن استفاده میکردند. ادبیات رهبری، سرشار از پژوهشهایی است که تلاش میکردند تا ویژگیهای یک "رهبر خوب" را تعریف کنند. روانشناسان صاحبنظر در امور پرسنلی نیز در زمینه شناسایی روابط موجود میان خصیصههای افراد، رفتار و خروجیهای کار، مدتهای مدیدی است که به فعالیت و پژوهش پرداختهاند. در هر حال متدولوژی مبتنی بر شایستگی به شکل مدون و امروزی توسط شرکت هی– مکبر که موسس آن دیوید مککللند روانشناس برجسته دانشگاه هاروارد بود، در اواخر دهه 1960 و اوایل دهه 1970 ارائه شد (مدیریت خدمات مدیران شرکت ایران خودرو، 1385). در واقع ﺩﻳﻮﻳﺪ ﻣﻚکللند ﻓﻜﺮ ﺷﺎﻳﺴﺘﮕﻲ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﺩﺑﻴﺎﺕ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﺍﻧﺴﺎﻧﻲ ﻣﻌﺮﻓﻲ ﻭ ﻣﻄﺮﺡ ﻛﺮﺩ. وی ﺩﺭ ﺗﺤﻘﻴﻘﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ 1973 انجام شد، نشان میداد که شایستگیهایی همچون حساسیت بینفردی، ملاحظات مثبت چندفرهنگی و مهارتهای مدیریتی در سطوح مختلف، تفاوتهایی را بین افراد به وجود میآورد (McClelland, 1973). وی همچنین به این نتیجه رسید که شایستگی، توانایی و دانش سنتی آکادمیک که شامل آزمونها و نیز مدارک و اعتبارنامه است، عملکرد شغلی یا موفقیت در زندگی را پیشگویی نمیکند و معتقد بود عملکرد شغلی را باید از طریق شایستگی پیشگویی کرد. پس از آن ادبیات مراکز ارزیابی و توسعه مطرح شد که به سنجش و پیشگویی شایستگی و عملکرد شغلی از طریق مشاهده موقعیتهای واقعی شغلی یا در مراکز سنجش و ارزیابی مطرح بود. پس از اینکه مککللند شایستگی را برای اولین بار مطرح کرد، در سال 1982 بویاتزیس این اصطلاح را رایج و مشهور ساخت و سپس وودروف در سال 1991 شایستگی را ترکیبی از انگیزه، ویژگی، مهارت، خودپنداری، نقش اجتماعی و دانش مطرح ساخت که این خود مجالی را برای بحث درباره شایستگیها به وجود آورد (بنیادی و همکاران، 1391).قسمتی از پیشینه پژوهش: - دناچن در پژوهش خود با عنوان "شایستگیهای محوری و مدیریت عملکرد در کتابخانههای عمومی کانادا" که در سال 2005 با هدف ارائه فرایند مدیریت عملکرد و چارچوب شایستگیهای محوری در کتابخانههای عمومی کانادا به انجام رسید به این نتیجه دست یافت که مهارتهای ارتباطی، مهارتهای فردی، خدمت مشتریگرا، مهارتهای تحلیلی، پاسخگویی، سازگاری، شایستگی فنی، برنامهریزی و مهارتهای سازماندهی، دانش سازمان، خلاقیت/نوآوری و رهبری، شایستگیهای محوری شناخته شده کتابخانههای عمومی میباشند که برای سنجش عملکرد برتر کارکنان در نظر گرفته میشوند. - چیانگجو لیانگ و همکاران در سال 2013، در پژوهشی با عنوان "تأثیر شایستگیمحوری بر عملکرد سازمانی در یک مرکز خرید فرودگاه" به بررسی روابط بین شایستگیمحوری، سرمایه انسانی غیرقابل مشاهده و عملکرد سازمانی در یک مرکز خرید فرودگاه با استفاده از مصاحبههای شخصی و دادههای ثانویه میپردازد. یافتهها نشان میدهند که متغیرهای شایستگیمحوری با عملکرد سازمانی رابطه مثبت دارند. از دیدگاه موقعیت شغلی، شایستگیهای محوری مدیریت و غیرمدیریت کارکنان اثرات متفاوتی بر روی عملکرد سازمانی دارند و شایستگیهای محوری غیرمدیریت بزرگترین کمک را برای عملکرد مراکز خرید فراهم میآورد، در حالیکه شایستگیهای محوری مدیریت تاثیری بر عملکرد مراکز خرید ندارند. - حبیب الله جوانمرد و همکاران در سال 1389، در پژوهشی با عنوان "شاخصهای موثر در سنجش سرمایه انسانی" عوامل و شاخصهای مهم در سنجش سرمایه انسانی، میزان تاثیر هر عامل و شاخص بر سنجش سرمایه انسانی و در نهایت دستهبندی عوامل و شاخصها را مورد بررسی قرار دادند. در این پژوهش ابتدا با استفاده از تحلیل عاملی، عاملهای موثر در سنجش سرمایه انسانی مشخص شدهاند و سپس با استفاده از معادلات ساختاری، با در نظر گرفتن عوامل تعیین شده و بیست شاخص بیان شده، میزان اثر عوامل و شاخصها بر سنجش سرمایه انسانی محاسبه شده است. نتایج نشان میدهد که شاخصهای موثر بر سنجش سرمایه انسانی، به ترتیب اهمیت و میزان تاثیر عبارتند از: قابلیت رهبری و دانش مدیران، شایستگی کارکنان، توانمندی کارکنان و دانش شغلی کارکنان.فهرست مطالب ادبیات نظری و پیشینه پژوهشی تعاریف و مفاهیم سرمایه انسانی و شایستگی کارکنان (فصل دوم) شامل موارد زیر میباشد:2.1. مقدمه: 2.2. سرمایه فکری 2.2.1. اهمیت سرمایه فکری 2.2.2. اجزای سرمایه فکری 2.2.2.1. سرمایه ساختاری (سازمانی) 2.2.2.2. سرمایه رابطهای 2.2.2.3. سرمایه انسانی 2.3. تاریخچه نظریه سرمایه انسانی 2.3.1. مفهوم سرمایه انسانی 2.3.2. تعریف عملیاتی سرمایه انسانی 2.3.3. اهمیت سرمایه انسانی 2.3.4 . سرمایهگذاری در سرمایه انسانی 2.3.5. تشکیل سرمایه انسانی از طریق آموزش و پرورش 2.3.6. تشکیل سرمایه انسانی از طریق آموزش ضمن خدمت 2.3.7. بررسی تطبیقی اجزای سرمایه انسانی از نظر صاحبنظران مختلف 2.3.8. سرمایه انسانی و رقابتپذیری سازمانی 2.3.9. اهمیت سرمایه انسانی در بیمه 2.4. تاریخچه شایستگی 2.4.1. تفاوت competence و competency 2.4.2. مفهوم شایستگی 2.4.3. مدیریت منابع انسانی مبتنی بر قابلیتها 2.4.4. ابعاد شایستگی 2.4.5. الگوهای شایستگی 2.4.5.1. ﺷﺎﻳﺴﺘﮕﻲهای ﺑﻮﻳﺎﺗﺰﻳﺲ 2.4.5.2. ﺷﺎﻳﺴﺘﮕﻲهای ﺍﺳﭙﻨﺴﺮ ﻭ ﺍﺳﭙﻨﺴﺮ 2.4.5.3. ﺷﺎﻳﺴﺘﮕﻲهای ﺷﺮﻭﺩﺭ 2.4.5.4. ﺷﺎﻳﺴﺘﮕﻲهای ﺩﻭﻟﻮﻳﻜﺰ ﻭ ﻫﺮﺑﺮﺕ 2.4.5.5. ﺷﺎﻳﺴﺘﮕﻲهای ﮔﻠﻤﻦ ﻭ ﺑﻮﻳﺎﺗﺰﻳﺲ 2.4.6. توسعه الگوهای شایستگی 2.4.7. سطوح شایستگی 2.4.8. مفهوم شایستگیمحوری 2.4.9. شناسایی شایستگیهای محوری 2.4.10. اهمیت شایستگیمحوری 2.4.11. شایستگیمحوری در نیروی انسانی 2.4.12. شایستگیمحوری و شایستگیهای شخصی 2.4.13. ایجاد ارتباط بین شایستگیهای کارکنان با شایستگیهای محوری 2.7. بخش دوم: پیشینه پژوهش 2.7.1. پژوهشهای داخلی 2.7.2. پژوهشهای خارجی منابعپشتیبانی: 09392158693 (لطفا فقط عنوان فایل، نام خریدار و مشکل خود را پیامک و یا در تلگرام عنوان بفرمایید تا سوال و مشکل شما به متخصص مربوطه ارجاع شود).نحوه دانلود : بلافاصله پس از پرداخت آنلاین قادر به دانلود فایل خواهید بود و همچنین یک نسخه از “لینک دانلود” نیز برای شما ایمیل می شود.