ادبیات نظری تحقیق و سوابق پژوهشی تعاریف و نظریه های فرهنگ پذیری و هویت فرهنگی(فصل دوم پایان نامه)
دانلود ادبیات نظری تحقیق و سوابق پژوهشی تعاریف و نظریه های فرهنگ پذیری و هویت فرهنگی(فصل دوم پایان نامه) در 62 صفحه در قالب word , قابل ویرایش ، آماده چاپ و پرینت جهت استفاده.مشخصات محصول:توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامهتوضیحات نظری کامل در مورد متغیرپیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابهرفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسبمنبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)کاربردهای مطلب:منبعی برای فصل دوم پایان نامه، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهیقسمتهایی از مبانی نظری:فرهنگ پذیریبه نظر می رسد که عنوان «فرهنگ پذیری» از سال 1880، از سوی جی. دبلیو. پاول انسان شناس آمریکایی ابداع شده باشد که تغییراتی را که در شیوه های زندگی و تفکّر مهاجران درنتیجۀ تماس با جامعه رخ می داد، این گونه نام گذاری می کرد (کوش، 1389: 92).هرچند در زندگی واقعی اجتماعی و در بررسی های جامعه شناختی دو مفهوم اجتماعی شدن و فرهنگ پذیری عملاً گاهی نقش مترادف یکدیگر را دارند امّا حداقل از نظر مفهوم سازی دو واقعیت جداگانه به شمار می آیند. اجتماعی شدن فرآیندی است که انسان ها از طریق آن اعتقادها، گرایش ها، ارزش ها، هنجارها و عادات را از فرهنگ اخذ می کنند. به عبارت دیگر، از طریق فرآیند اجتماعی شدن، فرد دربارۀ فرهنگ می آموزد (انتقال فرهنگی). هر فرد دانش ها، اعتقادات، ارزش ها، هنجارها و انتظارات جامعه خویش را از این راه کسب می نماید.از طریق یادگیری (درونی کردن) فرهنگ، انسان موفّق می شود، هویّتی خاص کسب نماید. فرهنگ چیزی نیست که ما یک باره آن را جذب خود کنیم بلکه چیزی است که آموخته می شود. در مردم شناسی از فرایند فرهنگ پذیری یاد می شود و در روان شناسی آن را شرطی شدن، توصیف می کنند (محسنی، 1386: 121 و 125).گهگاه یک فرهنگ از فرهنگی دیگر عناصری را می پذیرد. این فراگرد را فرهنگ پذیری می گویند. هر گاه چنین وضعی، پیش آید، هر دو فرهنگی که در تماس با یکدیگر قرار می گیرند، معمولاً دگرگون می-شوند، گرچه ممکن است که این دگرگونی برای یکی بسیار مهمتر از دیگری باشد (کوئن، 1383: 44).انجمن تحقیقات علوم اجتماعی ایالات متحده که در سال 1936 تشکیل شده است، تعریف زیر را از فرهنگ پذیری ارائه داده که از آن پس مورد قبول همگان واقع می شود:«فرهنگ پذیری، مجموع پدیده هایی است که از تماس دائم و مستقیم میان گروه هایی از افراد با فرهنگ هایی متفاوت نتیجه می شود و تغییراتی را در الگوهای فرهنگی یک یا دو گروه موجب می گردد.» (کوش، 1389: 92).هویت فرهنگیهويّت فرهنگي : در اصطلاح مردم شناسي، عبارت است از خصوصيّات و ويژگي هاي فرهنگي و تاريخي يك جامعه مانند هنر موسيقي و ادبيّات، زبان و رسوم و سنت هاي ملّي و ديني، باورها و... كه در طول تاريخ نشانگر تمايز آن جامعه با جوامع ديگر است. مثلاَ فرهنگ ايراني با همه گستردگي داراي خصوصيّات و ويژگي هایي است كه آن را مشخص و از فرهنگ هاي ديگر جدا مي سازد (طبيبي، 44:1374).واژة «هويّت فرهنگي» به دو پديدة معاصر اشاره دارد: از يك سو بر يك برداشت دروني ازپيوستگي يا بازشناسي يك فرهنگ يا خرده فرهنگ خاص، و از سوي ديگر بر يك گرايش بيروني درميان يك فرهنگ خاص به جهت سهمي كه آن فرهنگ با ديگر فرهنگ ها در آن اشتراك دارد يا آنچه كه آن را از فرهنگ-هاي ديگر متمايز مي سازد.بدين سان نيازها و ارزش هايي كه در جوامع فرهنگي مختلف در موقعيت ها و محيط هاي گوناگون توسعه يافته اند، مشابه نيستند. همچنين فرهنگ هاي گوناگون به طور آشكار «هويّت» متفاوتي دارند. علاوه براين مانند همة فرايندهاي اجتماعي، اين فرايند به صورت ناب، عقلاني يا يك رويداد ازقبل برنامه-ريزي شده نيست. بنابراين، فرهنگ بايد به مثابه نتيجة خود به خوديِ يك درهم آميختگي رفتاري گروهي از مردم، يعني كساني كه رابطه و كنش متقابل با يك ديگر داشته اند، در نظر گرفته شود.به عبارت ديگر، فرهنگ پديده اي است كه به طور كلّي محتواي آن از فرهنگي به فرهنگي ديگر متفاوت است، زيرا وضعيّت هاي زندگي اين جوامع با يكديگر تفاوت دارد. بنابراين هر فرهنگي براساس ساختارِ«منطقي» همان فرهنگ بايد تحليل شود. هر فرهنگي از منطق مربوط به همان فرهنگ پيروي مي كند. بنابراين در هر فرهنگي، شخص بايد براساس آنچه كه اصطلاحاً نمونه هاي اوّليّه يا ازلي ناميده، ترجيحاً نسبت به نمونه هاي صوري كه غالباً به طور رسمي در يك فرهنگ به صورت آشكار گسترش يافته اند، توجّه نشان دهد. به دليل نفوذ غربي ها شخص مي تواند در آسيا بيشتر از غرب يك تفاوت آشكار بين آنچه كه فرهنگ «نوشتاري» و فرهنگ «غيرنوشتاري» ناميده شده، مشاهده كند(حسینی پاکدهی،88:1384).قسمتی از پیشینه تحقیق:-ارشد فردي گردي(1381) به « برّرسي عوامل اجتماعي موثّر بر بحران هويّت دربين دانشجويان كارشناسي دانشگاه تبريز» پرداخته است. فرض اصلي او این است: به نظر مي رسد كه عوامل اجتماعي جديد (دوران مدرن) بحران هويّت جوانان را تشديد نموده است. نتايج اين پژوهش نشانگر بالا بودن ميانگين بحران هويّت دانشجويان اين نمونه آماري است. اضافه بر اين نتايج به دست آمده از آزمودن فرضيه هاي پژوهش بيانگر آن است كه بحران هويّت و ابعاد دوگانه آن رابطه ي معني داري با اكثر متغير هاي مستقل پژوهش همچون عزت نفس، ارزش هاي فرهنگي و ارزش هاي ديني مذهبي دارند.کلاهی(1384) به برّرسي تأثير جهاني شدن بر هويّت هاي ديني ايران پرداخته است. جهاني شدن از منظر اين تحقيق عبارت است از «بسط فضاي غريبه» فضايي كه از ديالكتيك ميان «ذهنيت كنش-گران فضاي نزديك» با «عينيت عناصري كه از فضاي دور آمده اند» شكل گرفته است و منظور از هويّت ديني مجموعه اي نسبتاً ثابت و پايدار از ايستارهاست كه فرد از رابطه خود با دين در ذهن دارد. اهداف اين رساله عبارتند از: انجام مطالعات نظري در باب رابطة جهاني شدن و دين به عنوان يكي از عناصر سازندة هويّت و تأثير جهاني شدن بر بخش ديني هويّت كنش گران اجتماعي؛ و نيز ارائه رويكرد نظري-اي كه براي مطالعة هويّت ديني از منظر جهاني شدن درجامعه ايران مناسب باشد، انجام مجموعه اي از تحقيقات كيفي اولاً به منظور ارائه طبقهبندي هايي از انواع دينداري در ايران و انواع ادراكات كنش گران ايراني از دين و ثانياً ارائه فرضياتي دربارة رابطة هويّت ديني و جهاني شدن براي جامعة ايران است.محقق با استفاده از رويكرد نظري رونالد رابرتسون و چند تعريف جهاني شدن از ديدگاه صاحبنظران به مطالعه اين موضوع پرداخته است. نكته جالب توجه در نظريات رابرتسون، تأكيد بر عنصر آگاهي به عنوان هستة اصلي جهاني شدن در مقابل تعاريف عينگرا و بيروني است كه بيشتر بر وجوه اقتصادي جهاني شدن تمركز دارند و در نتيجه تعريفي ذهنگرا و دروني براي جهاني شدن قايل است.به تناسب رویکرد رابرتسون محقّق نيز با استفاده از روش هاي كيفي (مشاهدة مشاركتي و مصاحبة عمقي) براي رسيدن به عمق ذهنيّات كنش گران،به طرح پرسش نامه پرداخته است. متغير هاي اصلي اين تحقيق عبارت اند از «هويّت ديني» و «معناي عنصر غريبه» (در اينجا منظور از عنصر غريبه، فضایي است كه حول مفهوم فرهنگ غرب شكل گرفته است مانند؛ ماهواره و اينترنت). از آن جا كه موضوع تحقيق، برّرسي رابطة ميان دو متغير جهاني شدن و هويّت ديني است، ساير متغيرها تا حد امكان كنترل شده اند.در اين جا محقق، اثر «هويّت ديني» بر فضاي غريبه را شكل گرفتن فضاهاي غريبه ی متناسب با هويّت هاي ديني می داند كه به تشكيل چهار نوع فضاي غريبه منجر خواهد شد: الف) هويّت ديني روش مدار؛كساني كه معتقدند هم هدف كلي زندگي و هم روش رسيدن به آن را بايد از دين اخذ كرد. ب) هويّت ديني هدف مدار؛كساني كه اهداف كلي زندگي را از دين اخذ مي كنند اما انتخاب روش هاي رسيدن به آن اهداف برعهده خود فرد مي دانند. ج) هويّت ديني اخلاق مدار؛كساني كه نه هدف كلّي زندگي را از دين اخذ مي كنند و نه روش هاي رسيدن به آن را و معتقدند فرد بايد خود براساس الزامات و اقتضائات برون ديني اهداف و روش هاي زندگي خود را تعيين كند. د) هويّت ديني عرفگرا؛كساني كه بيش از آن كه خود در انتخاب نوع دينداری خود مؤثر باشند، فرايند جامعه پذيري دين را به آنان منتقل و در آنان دروني كرده است.نتايج تحقيق براساس مصاحبه هاي انجام گرفته شده نشان مي دهد، «خودآگاه شدن كنش گر» به معناي آگاهي هر چه بيشتر نسبت به هويّت خود از گذر مواجهه با هويّت هاي متفاوت و «فعال شدن كنش گر» به معناي فعالتر شدن نقش كنش گر در ساختن هويّت ديني خويش، پيامدهايي است كه جهاني شدن براي همه انواع هويّت هاي ديني در پي خواهد داشت. «تيز شدن هويّت» به معناي احساس تضاد و تقابل با هويّت هاي ديگر، پيامدي است كه جهاني شدن براي هويّت هاي ديني روش مدار در پي دارد. جهاني شدن همچنين از طريق ايجاد تغيير در هويّت هاي محلي، باعث ايجاد يا تقويت «هويّتهاي بديل» ميشود. هويّت هاي ديني هدف مدار و اخلاق مدار، مهمترين هويّت هاي ديني بديلي هستند كه در اثر جهاني شدن شكل مي گيرند.جهاني شدن كمترين اثر را بر هويّت هاي ديني عرف گرا دارد.فهرست مطالب به شرح زیر میباشد:2-1- بخش اول: پیشینه تحقیق 2-1-1- تحقیقات داخلی 2-1-2- تحقیقات خارجی 2-3- جمع بندی تحقیقات پیشین 2-2- بخش دوم: فرهنگ و فرهنگ پذیری 2-2-1- تعریف فرهنگ 2-2-2- کارکردهای فرهنگ 2-2-3- جامعه پذیری 2-2-4- فرهنگ پذیری 2-3- بخش سوّم: هویّت و هویّت فرهنگی 2-3-1- هویّت 2-3-2- هویت فرهنگی 2-3-2-1- هویّت ملّی 2-3-2-2- هویّت دینی 2-3-3- ارزشهای سازنده هويّت فرهنگي 2-4- بخش چهارم: مبانی نظری 2-4-1- نظریه پیتر برگر 2-4-2- نظریه استوارت هال 2-4-3- آنتوني گيدنز 2-4-4-ریچاردجنكينز منابعپشتیبانی: 09392158693 (لطفا فقط عنوان فایل، نام خریدار و مشکل خود را پیامک و یا در تلگرام عنوان بفرمایید تا سوال و مشکل شما به متخصص مربوطه ارجاع شود).نحوه دانلود : بلافاصله پس از پرداخت آنلاین قادر به دانلود فایل خواهید بود و همچنین یک نسخه از “لینک دانلود” نیز برای شما ایمیل می شود.