توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نگرش به اعتیاد
نگرش
یکی از مفاهیمی که درروان شناسی اجتماعی همواره موردبحث صاحبنظران بوده، مفهوم نگرش می باشد (کریمی، 1387). نگرش از عنصرهای مهم ساختار شخصیت انسان است و اهمیت آن درروان شناسی اجتماعی ناشی از این دیدگاه است که نگرش، رفتار اجتماعی را بهشدت تحت تأثیر قرارداده و بر ادراک فرد از واقعیتهای زندگی تأثیر میگذارد (نیلسون ، 2010). دریکی از قدیمیترین کاربردهای کلمه نگرش، معنی وضع و حالت بدنی داشته است، اما در تعریفهای کنونی نگرش به جنبههای ذهنی و روانی فرد اطلاق می شود (کریمی، 1390). بوهنر و وانک (2002) نگرش را ارزیابی ذهنی فرد از میزان مطلوب بودن یک شی با رفتار میدانند. آنها معتقدند که نگرشها مرکز روانشناختی اجتماعی هستند، به این دلیل که بر رفتار (خود و دیگران) پردازش اطلاعات و رویارویی اجتماعی مؤثر هستند و همچنین قسمتی از مفهوم خود میشوند (به نقل از گارلند، بامفوس و نوکس ، 2012). هوکنیزی (2003) نگرش را یک تمایل یاد گرفتهشده برای ارزیابی یک شی، شخص یا موضوع به شیوهای خاص میداند. این ارزیابی ممکن است مثبت، منفی یا دو جنبهای باشد (به نقل از بلتسکی، مک کالینو و بوریس ، 2005).
نگرش پاسخهای عاطفی، رفتاری و شناختی را در برمیگیرد، مثلاً در بیان این مثال فردی طرفدار محیطزیست شدیداً اعتقاد دارد که آلودگی هوا لایه ازن را از بین میبرد و باعث ایجاد و افزایش خطر ابتلا به سرطان می شود (شناختی). او احتمالاً درباره انقراض گونههای در معرض خطر ناراحت یا خشمگین می شود (عاطفی) و بهجای استفاده از ماشین شخصی از وسایل نقلیه عمومی استفاده می کند (رفتاری). اجزای شناختی و عاطفی نگرش با توجه به موضوع آن تغییر می کنند. بعضی نگرشها عاطفیتر هستند (مثل دوست داشتن مادر) درحالیکه برخی دیگر شناختیترند (مثل حمایت از زیادشدن شهریه)؛ بنابراین برای بعضی نگرشها اجزای عاطفی و برای برخی اجزای شناختی معیار بهتری از نگرشهای کلی فرد هستند (بوهنر و وانکه ، 2005؛ به نقل از فریدمن و گولد ، 2007). در تعریفی دیگر نگرش عبارت است از یک ارزشیابی نسبی ثابت در یک شخص، موضوع، موقعیت یا یک جریان. بیشتر نگرش های ما از سه جزء تشکیل یافتهاند: 1) جزء شناختی: افکار و عقاید ما درباره یک موضوع نگرش؛ 2) جزء هیجانی: احساسات ما در مورد یک موضوع نگرش؛ 3) جزء رفتاری: اینکه ما عملاً در مورد یک موضوع نگرش چطور آماده میشویم (عسگری، 1386؛ به نقل از رضایی،1392).
نگرش و رفتار
اظهار تمایل انسان نسبت به یک شی ناشی از نگرش اوست. اگر انسان چیزی را دوست داشته باشد (عنصر عاطفی) برای رسیدن به آن تلاش میکند (عنصر رفتاری) و اعتقاد پیدا میکند که این عمل برای او مفید است (عنصر شناختی) و عموماً آن را به زبان میآورد. شدت رابطه بین رفتار و نگرش متفاوت است ولی عموماً ارتباط نزدیکی بین نگرش و رفتار وجود دارد. (فلدمن ، 1992؛ بوهنر و وانک، 2002؛ به نقل از گارلند، بامفوس و نوکس، 2012). در رابطه بین نگرش و رفتار از یکسو عواملی که مربوط به خودنگرشاند، نظیر منشا نگرش، نیرومندی آن، درجه تخصیصیافتگی و اهمیت آن نقش دارند و از سوی دیگر عواملی مربوط به خود شخص مانند تفاوت افراد از نظر خود نظارت گری هستند؛ اما آیا نوع رفتار نقشی در مورد ندارد؟ آیا اگر نگرش شرایط لازم را داشته باشد، همه رفتارها را بهطور یکسان می¬تواند پیشبینی کند؟ پاسخ روان شناسان اجتماعی به پرسش اول مثبت و به پرسش دوم منفی است، بدون شک در یک ساختار سه وجهی «شخص- نگرش- رفتار » نقش رفتار نیز می¬تواند از اهمیت خاص خود برخوردار باشد. دراینارتباط یکی از نکات کلیدی آن است که آیا رفتاری که از روی نگرش سعی در پیشبینی آن داریم، رفتاری غیرارادی و خود به خودی است یا ارادی و عمدی، یعنی برنامهریزیشده است (بارون و بیرن ، 1998؛ کریمی، 1387؛ به نقل از رشادت،1388). یکی از دلایل عمده ما برای مطالعه نگرشها این است که انتظار داریم به کمک نگرشها رفتار را پیشبینی کنیم. این فرض که نگرش تعیینکننده رفتار فرد است، عمیقاً در تفکر غربی عجین شده است و در موارد بسیاری فرض درستی هم هست. برای مثال یک بررسی در مورد مبارزات انتخاباتی از سال 1952 تا 1960 نشان میدهد که در مورد 85 درصد رأیدهندگان موردمطالعه بین نگرش در ماه قبل از و رأی واقعی در روز انتخابات همسانی موجود دارد (اتکینسون و همکاران، 1385).
پژوهشی که توسط کاشفی (1392) انجام شد، نشان داد که مهارتهای زندگی با افزایش منابع مقابلهای موجب خودکارآمدی و حرمت خود بالا شده و از این طریق نقش مهم و مؤثری در پیشگیری از سوء مصرف مواد دارد. پایین بودن سطح مهارتهای زندگی سبب میشود توانایی فرد در برخورد با چالشها و مشکلات زندگی پایین آمده و موجب ارائه یک پاسخ هیجانی و نامطلوب نسبت به محرکها و رویدادهای زندگی گردد. همچنین موجب افت تحصیلی، بروز آسیبهای روانشناختی در فرد و احیاناً روی آوردن به مواد مخدر و سایر رفتارهای پرخطر می گردد. پژوهش لیل و مور (1998) بر روی 1876 معلول نشان داد، بین میزان و شدت مصرف مواد و چگونگی برخورد با معلولیت یا میزان پذیرش معلولیت که ناشی از سبکهای مقابلهای میباشد ارتباط معنیداری وجود دارد.