دانلود مبانی نظری وپیشینه تحقیق فرهنگ سازمانی (فصل دوم )
در 55 صفحه در قالب word , قابل ویرایش ، آماده چاپ و پرینت جهت استفاده.
مشخصات محصول:
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
کاربردهای مطلب:
منبعی برای فصل دوم پایان نامه، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
قسمتهایی از مبانی نظری:
فرهنگ سازمانی
مفهوم فرهنگ
در آثار کهن ایران واژه فرهنگ به معنی ادب و تربیت بهکاررفته است که با پسوند "ستان"، بهصورت فرهنگستان و به معنی دبستان، و مکتب آمده است. مفهوم فرهنگ، از واژههایی است که در جامعهشناسی متولدشده و به علم مدیریت راهیافته و در وادی مدیریت در چهره سازمان و کارکنان آن، مورد بررسی قرارگرفته است (فیض پور و همکاران، 1389).
فرهنگ واژهای است که علمای علم اجتماع و پژوهشگران رشته مردمشناسی آن را به کار میبرند. این واژه از گسترش وسیعی برخوردار است و آنچنان مفید واقعشده که آن را در سایر علوم اجتماعی نیز به کار میبرند. توجه انسانشناسان و جامعهشناسان و فلاسفه به فرهنگ و فرهنگشناسی سبب ارائه تعاریف گوناگونی از این مقوله مهم انسانی شده است، بهنحویکه گفته میشود تاکنون بیش از ۳۰۰ تعریف از فرهنگ ذکرشده است.
واژه فرهنگ از دو جزء " فر" و "هنگ" تشکیلشده است. " فر" به معنی نیروی معنوی، شکوه، عظمت، جلال و درخشندگی است. علاوه بر این " فر" پیشوند است که در این صورت بهجای معنی جلو، بالا و پیش مینشیند. در اینجا " فر" در معنی پیشوند بهکاربرده میشود. "هنگ" از ریشه اوستائی Thanga (سنگ) به معنی کشیدن، سنگینی، وزن، گروه و وقار میباشد. معنی ترکیبی این دو واژه بیرون کشیدن و بالا کشیدن است که منظور از آن بیرون کشیدن مجموع دانستنیها و نیروها و استعدادهای نهفته افراد یک ملت برای پربار کردن پدیدهها و خلاقیتهای ناشناخته آدمی است.
در اصطلاح بینالمللی واژه کالچر (Culture)، از واژه لاتینی کالچورا (Cultura)، گرفتهشده که خود از کالچورر(Culturer)، به معنی پروراندن، رویاندن، باروری و یا پرداخت و آرایش زمین و درخت است. اصطلاح اگریکالچر (Agreculture)، به معنی کشاورزی از همین ریشه است.
فرهنگ اساساً مقولهای بشری است، در نتیجه هر دانشی که درصدد مطالعه آن برآید، ناچار است جنبههای مختلف موجود در حیات و افعال و عملکرد بشر را که در این مقوله تبلور ضمنی یافته است، موردنظر قرار دهد. فرهنگ بهعنوان یک کلمه مفهومی، هزاران سال توسط مردم شناسان، جامعه شناسان، تاریخ نویسان و فلاسفه مورد بحث و بررسی قرارگرفته است. مفهوم فرهنگ در ایران پیشینه طولانی دارد، و این امر را میتوان در بررسی و مطالعه آثار نویسندگان و پژوهشگران این سرزمین بدست آورد.
یکی از مبانی اساسی علوم رفتاری با رشته انسانشناسی آغاز میشود و یکی از رشتههای فرعی انسانشناسی، انسانشناسی فرهنگی است که با مطالعه رفتار سازمانی ارتباط نزدیک دارد. انسانشناسی فرهنگی با رفتار مکتسبه انسانها که از فرهنگ آنها تأثیر میگیرد و نیز با فرهنگ متأثر از این رفتار سروکار دارد. درواقع بدون فهم عمیق ارزشهای فرهنگی جامعه نمیتوان رفتار سازمانی را به درستی فهمید.
نقشی که فرهنگ در رفتار انسان ایفا میکند، یکی از مهمترین مفاهیمی است که در علوم رفتاری وجود دارد؛ هرچند تاکنون بهطور کامل مورد ارزیابی قرار نگرفته است. فرهنگ آنچه را که انسان یاد میگیرد و نیز نحوه رفتار او را تعیین میکند. در مورد چگونگی بوجود آمدن فرهنگ باید ذکر شود که فرهنگ پدیدهای است که از خواستههای طبیعی و نیروهای اجتماعی سرچشمه میگیرد. جغرافیای منطقه، تاریخ و رویدادهای قوم، زبان و ادبیات رایج در میان مردم، دین و مذهب، اقتصاد و شیوه معیشت مردم در پیدایش فرهنگ اثر گذاشته و در ترکیبی سازگار با یکدیگر، مجموعهای از ارزشها و باورهای چیره را پدید میآورند که بر رفتار انسانی تأثیر میگذارد و ارتباط میان مردم را آسان میسازد (کاویانی، 1390).
کاربرد اصلی فرهنگ در دو زمینه است. در یک زمینه، فرهنگ در گستردهترین معنی میتواند به فرآوردههای تمدنی پیچیده و پیشرفته اشاره داشته باشد که چنین معنایی به مواردی مانند ادبیات، هنر و فلسفه، دانش و فن شناسی بازمیگردد و آشنایی و برخورداری از ظرافتهای زندگی و قدرشناسی و خشنودی برگرفتن از آنها را نمایان میسازد. ازاینرو فرهنگ در این معنی به فرهیختگی انسان اشاره دارد و آموختگیهای وی را نشان میدهد. فرهنگ در این معنا همان Education یا Civilization میباشد. در زمینه دیگر، فرهنگ از سوی مردم شناسان و دیگر کسانی که انسان را بررسی میکنند به کار میروند و در این معنی به آفریدههای اندیشه، عادات و اشیا مادی اشاره دارد که در پی انباشت آنها سازگاری پیچیدهای بین انسان و محیط طبیعی وی پدید میآید، که در این معنا فرهنگ همان Culture است. به سخن دیگر فرهنگ به کلیتی پیچیده از اندیشهها و چیزها اشاره دارد که انسان در تجربه گذشته خود پدید آورده است و همه باورها، ارزشها، آرمانها، هنرها و فنون و آداب جامعه را در برمیگیرد و ساخت و کیفیت کاری را نمایان میسازد. فرهنگ برای جامعه انسانی همان حکمی را دارد که شخصیت برای فرد انسان دارد (فیض پور و همکاران، 1389).
فرهنگ عامل مهمی است که تعیینکننده دیدگاهها و اقدامهای مدیریتی است و بر عملکرد مدیریت اثر میگذارد. آشنایی با ویژگیهای سایر فرهنگها و پاسخگویی به این پرسش که فرهنگ چرا و چگونه بر رفتار اثر میگذارد، از اساسیترین مسائلی است که مدیریت شرکتها و سازمانها با آن مواجهاند. اساساً فرهنگ عامل تعیینکننده رفتار و ابزاری لازم برای درک فراگیر مدیریت است. بهطورکلی فرهنگ به نوع درک انسان از جهانی که در آن زندگی میکند اشاره دارد. رونن (Ronen) معتقد است فرهنگ معرف دیدگاهها و رفتار است. بهعبارتدیگر، فرهنگ بیانگر روش مشترک بودن، ارزیابی کردن و انجام دادن است که از یک نسل به نسل دیگر منتقل میشود. فرهنگ دربرگیرنده مفهومی اخلاقی است و مشخص میسازد که برای هر گروه چه چیز درست یا نادرست است. فرهنگ، عامل مشترک در مورد همه اعضای یک گروه است و بنیان اساسی زندگی اجتماعی و گروهی به شمار میآید. به گفته هافستد (Hofstede) اساس فرهنگ، برنامهریزی فکری جمعی است. درواقع فرهنگ در میان اعضای یک منطقه، جامعه یا گروه مشترک است و وجه افتراق آنها با اعضای دیگر مناطق، گروهها و ملتها شمرده میشود (ایران زاده،1377).
فهرست مطالب::
فرهنگ سازمانی
مفهوم فرهنگ
1-1-1- تعریف فرهنگ
1-1-2- خصوصیات اصلی فرهنگ
1-1- زندگی سازمانی
1-1-1- تعریف سازمان
1-2-2- مفهوم فرهنگسازمانی
1-2-3- تعریف فرهنگسازمانی
1-2-4- نقش رهبر در مدیریت تغییر فرهنگسازمانی
1-3- سطوح فرهنگسازمانی
1-1- تقسیمبندی فرهنگسازمانی از دیدگاه و نظریات مختلف صاحبنظران مدیریت
1-1-1- مدل هاروی و براون
1-4-2- مدل هافستد
1-4-3- مدل دنیسون
1-4-4- مدل کوئین
1-4-5- دیانا فیزی
1-4-6- مدل رابینز
1-5- عوامل مؤثر بر فرهنگسازمانی
1-1- شناخت فرهنگ موجود و مطلوب و مقایسه
1-1-1- شناسایی فرهنگ موجود
1-6-2- شناسایی فرهنگ مطلوب سازمانی
1-6-3- مقایسه فرهنگ موجود با فرهنگ مطلوب سازمانی
فهرست مراجع