دانلود ترجمه مقاله کاربرد هزینه¬یابی فعالیت¬محور در زنجیره¬ی تامین
ترجمه در قالب فایل Word و قابل ویرایش میباشد
سال انتشار:2011
تعداد صفحه ترجمه:22
تعداد صفحه فایل انگلیسی:10
موضوع انگلیسی :Applying activity-basedcostinginasupplychainenvironment
موضوع فارسی:دانلود ترجمه مقاله کاربرد هزینه¬یابی فعالیت¬محور در زنجیره¬ی تامین
چکیده انگلیسی:Traditionalintra-firmcostaccountingtoolsarenotappropriateinthecontextofsupplychain
management,astherearenostandardsforthedefinitionandcompositionofcosts.Thisprohibits
exchangeandcomparisonofcostdataamongdifferentsupplychainmembers.Againstthisbackground,
several activity-basedcostingmodelsforinter-firmcostaccountinghavebeenproposed.Evaluating
these models,aconceptualframeworkforactivity-basedcostinginasupplychainhasbeendeveloped.
This alsoformsthebasisforasinglecasestudyconductedatEurope’slargestcompanyforfac-ade
components.Thisdemonstrateshowsignificantinter-firmcostsavingopportunitiescanbeidentified
and offersafirststepinassessingthesuitabilityoftheproposedmodel
چکیده فارسی:
در میانهی جریانات اندک تولیدی در اوائل دهه 90، برنامههای بهینهسازی به اجرا درآمد که عموما بر فرآیندهای مختص میان شرکتی تمرکز داشت(Jones et al., 1997 ).در کنار تمرکز بر رقابتهای مرکزی، یکی از دلایل اصلی این رویکرد کاستن از مشارکت شرکتها در تولید، با برونسپاری امور تا مرز 70 درصد بود (McCarthy and Anagnostou, 2004). چنین افزایشی در برونسپاری عملکردها، فشار تقاضای زیادی را بر فعالیتهای مشارکتی در زنجیرهی تامین وارد ساخت. از این رو ضروری است مواد و جریان اطلاعات درونشرکتی را برای برآورده کردن تقاضای بازار( به طور مثال واکنش انعطافپذیر، در حوزهی عملکردهای تولید، نوسانات تقاضا یا ارائه خدمات جدید) همسو نمود. بنابر این میتوان مشارکت را به عنوان روشی برای اطمینان یافتن از ترکیب بهرهور و موثر رقابتهای متعدد مختص به شرکتها در نسبت با اهداف گوناگون(در حوزهی اطلاعات، اقدامات، تصمیمات و اهداف) تعریف نمود( Simatupang et al., 2002). در راستای این تعریف، مباحث مرتبط با زنجیرهی تامین پای به عرصه نهادند(Van der Vaart and van Donk, 2008).
هزینههای مجموع پایین در موارد متعدد به عنوان هدف عملیاتی عمومی برای مدیریت زنجیرهی تامین در نظر گرفته میشود که در آن ابزارهای مدیریت هزینه به عنوان امور اصلی مدنظر قرار دارند(Mouritsen et al., 2001; Israelsen and Jørgensen, 2011). از این ابزارها به عنوان معیاری بیطرفانه برای ارزیابی سودآوری استراتژیک یا اقدام عملیاتی استفاده میشود. چنین اطلاعاتی اغلب در سطح میانسازمانی در دسترس بوده و توسط ابزارهای محاسبهی هزینههای میانشرکتی قابل ایجاد هستند(Askarany and Yazdifar, 2011). مشارکت زنجیرهی تامین در پی ابزار محاسباتی درونشرکتی برای اطمینان از مشارکت کارآمد و موثر در زنجیرهی ارزش است(LaLonde and Pohlen, 1996). این امر به استراتژی کاملا نوینی در زنجیرهی تامین در کنار بهینهسازی فرآیندهای خاص میانجامد(Seuring, 2009). مدیران باید قادر باشند به نحو موثر نتایج هزینهای هر زنجیرهی تامین یا فرآیند پیکربندی دوباره را ارزیابی کنند، لذا شرکتها به ابزارهای حسابداری قیمتتمامشده درونشرکتی نیاز دارند(Seuring, 2002a; Cooper and Slagmulder, 2004). این ابزارها باید شرکتها را به ارزیابی هزینهها بر مبنای مجموعهی از پیش معینِ استاندارهای اصلی حسابداری قیمتتمامشده قادر سازند تا عینی و عقلانی بودن تصمیمات تضمین شود(LaLonde and Pohlen, 1996). تنها یک ارزیابی جزئی و دقیق در همهی سطوح زنجیرهی تامین میتواند توزیع هزینهها و منافع را میان اجزای زنجیره ،برای پیکربندی بهینهی شبکهی زنجیرهی تامین ممکن سازد.
در نسبت با ارتباط عملی میان استاندارهای حسابداری قیمتتمامشده درونشرکتی، برخی پژوهشگران این شروط پیشین را لحاظ نموده و بر اساس آنها الگوهای مفهومی را برای حسابداری قیمت تمام شده در زنجیرهی تامین توسعه دادهاند. بسیاری از این ملاحظات بر رویکرد هزینهیابی فعالیت محور به عنوان روش مدیریت هزینه استوار هستند(Askarany and Yazdifar, 2011). با این حال، چنین رویکردهایی تنها بر وجوه خاصی از مدیریت زنجیرهی تامین و معیارهای عملکرد تمرکز میکنند. این رویکردها اغلب بر افزایش بهرهوری در مشارکتهای دوسویه متمرکزند(Zimmermann and Seuring, 2009). از این رو، الگوهای هزینهیابی فعالیتمحور، ملاحظات مرتبط با تنظیم موثر شبکه و گسترش فعالیتهای تولیدی را از حوزهی خویش بیرون نهادهاند و در آن یک رویکرد مورد توجه قرار گرفته و سایر وجوه مورد بیاعتنایی قرار میگیرند و کوشش میشود استانداردهای مالی متفاوت شرکت در قالب الگوی هزینههای واحدی متمرکز شود. بنابر این، پژوهش حاضر بر امکانها و محدودیتهای ذاتی روششناسیِ هزینهیابیِ فعالیتمحور تمرکز میکند. مفروضات استقرایی این پژوهش آن است که الگوهای موجود با برچیدن رهیافتهای نظری و تکیه بر رهیافتها عملی میتوانند ارزیابی و اصلاح شوند.
از این رو پرسشهای این پژوهش به صورت زیر قابل صورتبندی هستند: (1) هزینهیابی فعالیتمحور چگونه در زنجیرهی تامین و در راستای اهداف عادی – پیکربندی و اجرای موثر- قابل مفهومسازی است؟ (2) کدام دسته از رهیافتهای تحقیقی در خصوص اعتبار چنین ابزارهای هزینهیابی فعالیتمحور در زنجیرهی تامین قابل حصول هستند؟