دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق تاثیر و اهمیت رنگ (فصل دوم) در 27 صفحه در قالب word , قابل ویرایش ، آماده چاپ و پرینت جهت استفاده.
مشخصات محصول:
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
کاربردهای مطلب:
منبعی
برای فصل دوم پایان نامه، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و
پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها،
استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
قسمتهایی از مبانی نظری و پیشینه پژوهش:
تاثیر رنگ بر کودکان
کودکی که به تازگی به دنیا آمده است، توانایی خود را برای دیدن از طریق تفاوت گذاردن میان روشنایی و تاریکی آغاز مینماید. در مرحله بعد حرکت را تشخیص میدهد و پس از آن شکل و فرم را، شناختن رنگ آخرین مرحله رشد اوست. بینایی رنگ با هر دو بخش پیشرفته و بدوی مغز به یکاندازه ارتباط دارد. تشخیص دادن رنگ، هویت آن، نامگذاری آن و هر نوع بازتاب زیبایی شناسی نسبت به آن همگی از وظایف پوسته مغزی بوده و لذا همه این اعمال ثمره رشد و آگاهی هستند و یک پاسخ غریزی و واکنشی نیستند (لوشر، ترجمه ابی زاده،1392).
انسان مانند بقیه موجودات در طبیعت برای بیان عقاید و افکار و احساسات خود از رنگها استفاده میکند. واکنش انسان نسبت به رنگها بستگی به اتفاقات و الگوهای اطراف دارد. البته این واکنشها به شخصیت فردی هر کس نیز وابسته است (عبدی زاده،1389).
ارتباط درک ما از زیبایی با رنگ، بسیار ساده و فوری است و اگر هم هیچ شناخت تئوریک نسبت به رنگ نداشته باشیم به طور غریزی در موقعیتی قرار داریم که رنگ به راحتی در ما نفوذ میکند و عمق و گرمای آن با بعضی از احساسات و تاملات ما آمیخته میگردد. ما اگر خیلی زود یعنی هنگامی که کودک نیاز به شناخت علمی و تکنیکی ندارد او را مجبور به شناخت آن کنیم ممکن است باعث از بین رفتن تمایلات خودبه خودی او برای به کارگیری رنگ بشویم. از نظر آموزشی بهتر است به کودک دقت لازم برای پدید آوردن ارتباط فردی او با رنگها بدهیم تا نیروی ابتکار او عقیم نگردد.
به طور کلی برای بچههای زیر 13سال به منظور ایجاد محیطی شاد و درخشان رنگهای زرد و نارنجی و قرمز انتهای طیف رنگی پیشنهاد میشود. رنگهای سرد کمک به بزرگی یک سالن و فضای عمومی مینماید. رنگهای روشن و زنده در راهروها و نردبانهای مارپیچ باعث تحریک دانش آموزان جهت مراعات در حرکت میشود و سالنهای ورزشی بهتر است تنهای سرد یا خنثی داشته باشند جهت کاهش آشفتگی (محمودی، 1384،ص).
ولی طریق احساس و ادراک کودک در همه سنین یکسان نیست و با گذشت زمان تغییر میکند، جهت رویایی تدریجا کم میشود و جایش را به جهت عقلانی میدهد.
لمس رنگها میتواند برای کودکان شادی بخش باشد، رنگ فاکتور مهی در فضای کودک است. چراکه تصور و فهم کودک پیشرفت بهتری را در یک محیط هیجان انگیز دارد. رنگهای خنثی میتوانند خسته کننده باشند ولی باید دقتی کرد که نباید از رنگهای روشن خیلی دور شد. رنگ تند باعث میشود فضا دارای بار اضافی شود که این قضیه میتواند باعث استرس و بی خوابی و کابوس در کودکان شود. رنگ سفید و رنگ چوب فضای آرامی را برای کودک مهیا میکند زیرا حس فضا و روشنایی را بالا میبرد (سولداد، 1998،ص25).
اهمیت رنگ
به طور کلی میتوان گفت عامل رنگ در فضاهای کودکان از چند نظر اهمیت دارد:
1.کودکان از نظر روانی به طور شهودی به صورتهای گوناگون در مقابل رنگ عکس العمل نشان میدهند.
2.رنگ در تعریف فضا به خصوص فضای مربوط به کودکان از نظر فرم و تکنیک نقش بسزایی دارد.
3.رنگ مقدار روشنایی داخلی فضا را کنترل میکند و ناراحتیهای ناشی از تیرگی را کاهش میدهد(کاشانی، 1384،ص 32).
کودک اصولا از ماههای اول زندگی اش رنگها را میشناسد و این قوه ممیز را میتوان در مجموع عکس العملهای جسمی و عاطفی او احساس کرد. به همین دلیل است که اساس رنگها و نیز طرز استفاده از آن توسط کودک هرگز با نظر بزرگسالان که دارای تقسیم بندی عینی در مورد رنگها هستند مطابقت نمیکند. کودکان به دلیل محدود بودن تکاملشان کمتر از بزرگسالان قوه تمیز دادن دارن و برخلاف آنها موفق به تشخیص دقیق رنگها نیستند. اغلب اتفاق میافتد که کودکان 6 ساله رنگ آبی و بنفش و قرمز را با هم اشتباه میکنند و به همین دلیل ادراک کلی در مورد رنگ است که کودکان کمتر از رنگهای غیر متعارف استفاده میکنند و اغلب رنگهای کاملا واضح و شفاف را به کار میگیرند و با وجود این تقریبا همیشه هم نتیجه زیبایی عایدشان میشود.
بین نقش رنگ و زندگی عاطفی کودک با در نظر گرفتن دوران تکاملی او یک حالت متوازی وجود دارد. در دوران کودکی در فاصله سنین سه تا شش سالگی که کودک بیشتر تحت تاثیر فشارهای درونی است، علاقه وافری به رنگ دارد و آن را مقدم بر شکل ظاهری میداند و به تدریج هر قدر که از وابستگی او به رنگ کم میشود علاقه او به تقدم شکل بر رنگ فزونی مییابد. در کودکستان بیشتر کودکان ترجیح میدهند از رنگهای گرم و تند استفاده کنند و فقط کودکانی که در خانه تحت نظارت شدید قرار دارند، رنگهای سرد را انتخاب میکنند که در این موارد علت اصلی به مشکلات عاطفی و روانی کودک مربوط میشود. همه مردم تمایز بین رنگهای گرم(قرمز، زرد، نارنجی) و رنگهای سرد( سبز، آبی، بنفش) را میشناسند. از نظر روانی این دو گروه رنگ عمیقا با هم توفیر دارند. رنگهای گرم تحریک کننده، سبب فعالیت و جنب و جوش، الهام دهنده روشنی و شادی زندگی و مولد حرکت هستند. در حالیکه رنگهای سرد برعکس موجب حالتهای انفعالی، سکون، بی حرکتی و تلفیق کننده غم واندوه هستند. بنابر نظر کاند نیسکی رنگ یک ارزش ذاتی دارد و دارای خصوصیات حرکت و صدا است(کاشانی، 1384،ص 34).
پیشینه پژوهشی تحقیقات
ایزاک(1980) در تحقیق روی کودکان 7 و 8 ساله بیان داشت که کودکان توپ با رنگ مورد علاقه خود را بهتر میگیرند. نظریه شناسایی سیگنال بیان میکند شرایط محیطی میتوانند موجب افزایش یا کاهش در تشخیص یک عامل شوند و با توجه به این نظریه، رنگ نیز میتواند در کاهش خطا در شناسایی سیگنال نقش داشته باشد(به نقل از خواجوی راوری،1392،ص 27).
باید توجه داشت رنگ و نور رابطه تنگاتنگ و نزدیک دارند. بنابراین نور و رنگ ترکیبی جدانشدنی و پیوسته است. سیم و ویلفورت با مطالعه روی دانش آموزان سنین 7 تا 10 سال دریافتند که نور و رنگهای موجود در کلاس درس روی رفتار دانش آموزان تاثیر داشته و باعث تغییرات فیزیولوژیکی شدید روی آنها میشود. استفاده از رنگهای روشن و نور مناسب در محیطهای آموزش در افزایش فعالیتهای خاص ذهنی و هوش تاثیر داشته و باعث افزایش فعالیتهای مغزی میگردد. رنگ آمیزی کلاسهای درسی به رنگ روشن، کلاسها را ظاهرا بزرگتر نمایان میسازد. رنگهای تند مانند رنگ قرمز و آبی تیره حالت بی قراری و فشار چشم را ایجاد میکند و برای کلاس درس مناسب نیست. رنگهای سرد کمک میکند کلاس بزرگتر به نظر برسد و رنگهای روشن و زنده در راهروها و نردبانهای مارپیچ باعث تحریک دانش آموزان جهت مراعات و احتیاط در حرکت میشوند.(سینگری و نمایان،1382)