عنوان بررسی رابطه بین اضطراب و افسردگی با تعارضات زناشویی در مراجعین به مراکز مشاوره و مددکاری از سری پایان نامه های رشته روانشناسی میباشد. این تحقیق با گرایش روانشناسی بالینی در 126 صفحه با فرمت Word (قابل ویرایش) در مقطع کارشناسی ارشد نگارش شده است و همچنین این تحقیق آماده چاپ و پرینت جهت استفاده دانشجویان می باشد.
قسمتهایی کوتاه از متن:
چکیده
خانواده ، کانون مهر ، محبت و تربیت ومبنای شکل گیری زندگی اجتماعی است. وبنیادی ترین و اصلی ترین شکل و جزء اجتماعی است. جامعه سالم در گرو سلامت خانواده و تحقق سلامت آن مشروط به برخورداری اعضای آن از سلامت روانی است و هر جامعه ای برای تداوم و بقای خود نیاز به حفظ و بسط ارزش های خود در قالب خانواده دارد. هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی رابطه بین اضطراب و افسردگی با تعارضات زناشویی در مراجعین به مراکز مشاوره و مددکاری ناجا در شهر کرمانشاه می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه افرادیست که در سال 1393 برای بررسی و رفع تعارضات زناشویی واختلافات خانوادگی خود به دوایر مشاوره ومددکاری نیروی انتظامی درسطح شهر کرمانشاه مراجعه کرده بودند. از میان آنها تعداد 100 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ودر دسترس انتخاب شده اند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه اضطراب کتل، مقیاس افسردگی بک و پرسشنامه تعارضات زناشویی(MCQ) استفاده گردیده است . طرح پژوهش از نوع همبستگی است و برای تجزیه وتحلیل داده ها از شاخص های آماری ضریب همبستگی پیرسون ، تحلیل رگرسیون وآزمون T استفاده شده است. نتایج تجزیه وتحلیل یافته ها نشان داد که بین اضطراب وافسردگی با تعارضات زناشویی همبستگی مثبت معنا داری وجود دارد(P≤0/01). و افسردگی واضطراب ،تعارضات زناشویی را پیش بینی می کنند. ازنتایج پژوهش می توان نتیجه گرفت که تعارضات زناشویی عامل افزایش افسردگی واضطراب در بین زوجین است.
مقدمه
خانواده ، کانون مهر ، محبت و تربیت ومبنای شکل¬گیری زندگی اجتماعی انسانها است . سنگ بنای خانواده با ازدواج گذاشته می¬شود. ازدواج در کنار تولد ومرگ ، یکی از سه حادثه مهم زندگی است. تولد بدون اطلاع و اراده مولود اتفاق می افتد . مرگ هم تا حد زیادی خارج از کنترل افراد است . اما ازدواج وتشکیل خانواده در این میان تنها حادثه ای است که امکان انتخاب در آن وجود دارد . ازدواج را از دو جنبه اصلی آن یعنی کیفیت وپایداری بررسی می کنند. کیفیت ازدواج ناظر بر چگونگی شکل گیری رابطه زوجی است و پایداری بیانگر حفظ رابطه زوجی در گذر زمان است . ازدواج حتی اگر با عالی ترین کیفیت شکل بگیرد نمی تواند تضمین کننده حفظ پایداری و سازگاری آن در گذر زمان باشد(بنی اسدی،1381).
آنچه در خانواده ویگانگی زن ومرد نقش بیشتری به عهده دارد سازگاری زنا شویی است . به همین دلیل بررسی مسأله تعارضات زناشویی از جهات گوناگون چه ابعاد فردی وچه ابعاد اجتماعی امری مهم است. در بعد فردی این مسأله مهم است چرا که اگر یک زوج در روابطشان با یگدیگر نتوانند به یک توافق نسبی و در نتیجه سازگاری دست یابند ، کارکردهای خانواده مختل می شود و شاید تنها راه حل آن جدایی باشد که این راه حل نیز پیامد های منفی بسیاری برای هر یک از زوج ها و فرزندان آنها در پی خواهد داشت . در بعد اجتماعی این مسأله اهمیتی ویژه دارد ، زیرا اگر خانواده که کوچکترین واحد اجتماعی است دچار دگرگونی وآسیب شود بر کل جامعه تأثیر می گذارد و سلامت جامعه را با مخاطره روبه رو می سازد(معین ، غیاثی و مسموعی ،1390).
هر جامعه ای برای تداوم وبقای خود نیاز به حفظ و بسط ارزش های خود در قالب خانواده دارد . در این بین مشکلات خانواده وبه ویژه تعارض بین زن ومرد می تواند باعث ناسازگاری های در زندگی افراد شود وبه اعضای خانواده آسیب برساند ، فرایند سازگاری ونا سازگاری زناشویی رامی توان خطی پیوسته ، طولانی ومدرج تصور کرد که هر نقطه از آن، منعکس کننده درجه خاصی از سازگاری است . فضای عاطفی ، ارزش های اساسی و چگونگی ارتباط های حاکم در خانواده بر نحوه شکل گیری استوانه های شخصیتی اعضای آن تاثیر های ژرف وپایدار دارد. خانواده ضمن آنکه به عنوان یک نظام کنشی بسته از استقلال نسبی در برابر محیط پیرامونی برخوردار است از ارتباط دایم و تاثیر پذیری متقابل با آن نیز بسر می برد. در دوران گذشته تشکیل یک خانواده نوبنیاد ، حلقه ای از دایره ارتباطی فراگیر ، یعنی خانواده گسترده به شمار می رفت، اما خانواده هسته ای امروز بر محور رابطه زوج ها استوار گردیده است و این زوج ها هستند که باید راهکارهای غلبه بر بحران را در فرآیند گفتگو و ارایه راهکارهای عملی بیابند(پیر مرادی،1379).
توجه به عدم تعارض بین افراد، زمینه را برای رشد وتوسعه جامعه فراهم می آورد(موسوی اشرفی ،1386). برای بهره گیری هرچه بهتر از جامعه سالم و با نشاط تر، آموزش به عنوان مؤثر ترین اهرم همواره از اهمیت خاصی برخوردار است، البته باید اذغان کرد آموزش نمی تواند مشکل گشای تمام نارسایی های جامعه باشد. ولی بدون تردید یکی از مهم ترین تدابیر و عوامل برای بهبود امور جامعه بشمار می رود. از طرف دیگر خانواده به عنوان بافت اصلی جامعه می تواند نقش اساسی را در پیشرفت کشور ایفا نماید. رکن اساسی تمام جوامع را خانواده ها تشکیل می دهند. بی شک این بافت با آفات و خطرهایی رو در رو است، که برای حفظ و پایداری این کانون مهم باید راهکارهای مهمی اندیشید. یکی ازاین راهکارها کاهش تعارضات بین زن و شوهر در خانواده است.
یکی از مهم ترین عواملی که بربقا ورشد خانواده تأثیر می گذارد ، روابط سالم وتفاهم بین اعضای آن بخصوص زن وشوهر است . سازگاری زناشویی زیربنای عملکرد خوب خانوادگی ، رضایت بیشتر از زندگی وتسهیل نقش والدینی می شود . از سوی دیگر وجود ناسازگاری وتعارضات زناشویی در روابط زن وشوهر علاوه بر ایجاد مشکل در موارد فوق ، باعث اشکال در روابط اجتماعی ، گرایش به انحرافات اجتماعی واخلاقی و افول ارزش های فرهنگی در بین زوج ها می شود( محمدی؛ 1385، گاتمن ؛ 1993 ).
علی رغم تفاوت دیدگاه هایی که در مورد علت و فرآیندهای یک ازدواج ناموفق بیان می شود، آموزش مهارت ها یکی از اجزاء اصلی رویکردهای مختلف زوج درمانی است و در هسته مرکزی آنها قرار دارد( فاورز ،2001). یکی ازجوانب بسیار مهم یک نظام زناشویی، رضایتی است که همسران در ازدواج تجربه می کنند( تانیگوچی، فریمن، تایلر ومالکارن ،2006). با بروز تعارض و کشمکش در روابط زناشویی رضایت زناشویی شدیداً کاهش می یابد و ادامه زندگی زناشویی را با خطر روبرو می سازد، به طوری که آمار نشان می دهد 61 % افرادی که طلاق گرفته اند بیان داشته اند که "تعارضات ومشاجرات زیاد و طولانی عامل وقوع طلاق آنان بوده است"(کلمنتس، استنلی و مارکمن ،2004).
زندگی زناشویی مستلزم آزادسازی احساساتی است که در کمترین روابط میان فردی در جامعه می توان نظیر آن رایافت. پر واضح است که سعادت و سلامت خانواده به وجود ارتباطات سالم و بالنده بین زوجین بستگی دارد، و چنانچه پایه و بنیاد خانواده از استحکام لازم برخوردار نباشد، پیامد چنین خانواده هایی وجود جوی منفی، فضایی بی روح و افرادی که ممکن است دچار انواع مسائل جسمی، روانی و اجتماعی هستند می باشد(سالاس و کتزنبگر ،2004). طلاق به هر دلیل درست یا نادرست پیامدهایی برای فرد و جامعه بدنبال دارد. برای زن و مرد مشکلات اقتصادی، روانی، عاطفی و اجتماعی ایجاد می کند و زوج های متارکه کرده را به انزوای موقت یا دایمی می کشاند (والچاک و برنز ، 1984 ؛ ترجمه طاهری، 1366).
در دنیای لجام گسیخته کنونی که مادیات، همه چیز را تحت الشعاع قرار داده و عواطف انسانی، احساسات، و نوع دوستی به فراموشی سپرده شده، در دنیایی که فقر و تنگدستی، جنگ و خونریزی، فساد و تباهی هر روز، رو به افزایش است، چیزی جز پشتوانه معنوی، مثبت اندیشی، امیدواری، تغییر و تحول درونی نمی تواند بشر را از این همه نابسامانی، از هم گسیختگی و از هم پاشیدگی های روانی نجات دهد(کویلیام ، 2003). به خصوص زوجین جامعه، که توجه به سلامت جسمانی و روانی آن ها بسیار حائز اهمیت بوده و برخورداری از روحیه ی امیدوار، سرزنده و شاداب می تواند تاثیر بسزایی در نحوه ی کارکرد و فعالیت آن ها داشته و به نوبه خود موجبات شادی نسل بعد را فراهم کند و مهم تر از آن، با وجود تعارضات بین زن و شوهر آنان باید نگاه تلخ جامعه به خود را متحمل شوند که اغلب به همین دلیل، دچار سرخوردگی، یأس و ناامیدی می گردند.
درزندگی ماشینی امروزه استرس ، اضطراب وافسردگی وطبعات آنها نقش موثری در روابط بین ما انسانها بخصوص زوجها دارد و تقریبا هیچکس نمی تواند از آن فراری داشته باشد. زوجها اغلب در زندگی روزمره مواجه با موقعیتهایی هستند که اضطراب زا بوده و روابط آنها را تحت تاثیر قرار می دهد. این اضطراب واسترسهای روزانه دارای دو منشاء اصلی هستند، یا از درون خانواده منشاء می گیرند و یا اینکه خارج از خانواده و از محیط بیرون به زوجها تحمیل می شوند. در ضمن واکنش افراد به این موارد فوق العاده متغییر می باشد. اولاً هر موقعیتی که برای یک زوج حالت استرس زا و اضطرابی تلقی می شود، ممکن است برای زوج دیگری کاملاً عادی باشد. ثانیاً واکنش افراد نسبت در این موقیت ها نیز متفاوت است.
خیلی از زوجها به راحتی با اختلال های روانی بزرگ برخورد کرده و آنرا حل می کنند و از طرف دیگر کم نیستند زوجهایی که در موارد کوچک واکنش بزرگ نشان می دهند. نکته حائز اهمیت این است که ممکن است رابطه عاطفی یک زوج کاملا خوب و عادی باشد ولی بروز اختلال های روانی چه به صورت داخلی و چه بیرونی ممکن است بشدت روابط عاطفی یک زوج را تحت تاثیر قرار داده و آنرا بهم بزند. چهار منبع اصلی استرس واضطراب درخانواده ها عبارتند از: شغل، مسائل اقتصادی، مسائل زناشویی و والدین. این مهم است که ما بدانیم موقعیتهای استرس زا چگونه زندگی ما را تحت تأثیر قرار می دهند. چون ممکن است شما نتوانید از این موقعیت ها پرهیز کنید ولی می توانید آنها را شناسایی و به طرز مناسبی اداره کنید. زوجها باید این فرصت را پیدا کنند که با شریک زندگی خود در مورد اینکه چه موقعیتهایی سبب اضطراب آنها می شود، صحبت کنند.
لذا با توجه به اهمیت ونقش افسردگی واضطراب در تعارضات زناشویی و ازسویی با عنایت به نتایج پژوهش های مختلف در خصوص ناسازگاری های زناشویی ، لزوم توجه و بررسی این متغییرها در جهت کاهش تعارضات ومشکلات ، وبهبود وافزایش رضایت در روابط زناشویی احساس می گردد.
فهرست مطالب پایان نامه بررسی رابطه بین اضطراب و افسردگی با تعارضات زناشویی در مراجعین به مراکز مشاوره و مددکاری به شرح زیر می باشد:
چکیده
فصل یکم: مقدمه پژوهش
1-1 مقدمه 3
1-2 بیان مسأله 6
1-3 اهمیت و ضرورت پژوهش 8
1-4 اهداف پژوهش 11
1-4-1 هدف اصلی 11
1-4-2 اهداف فرعی 11
1-5 سؤالات پژوهش 11
1-6 تعاریف اصطلاحات ومفاهیم 12
1-6-1 تعاریف نظری 12
1-6-2 تعاریف عملیاتی 13
فصل دوم: پیشینه تحقیق
2-1 پیش درآمد 15
2-2 اضطراب 15
2-2-1 ماهیت اختلال های اضطرابی 16
2-2-2 اختلال وحشتزدگی 17
2-2-3 آگورافوبی 17
2-2-3-1 فوبی خاص 18
2-2-3-2 فوبی اجتماعی 18
2-2-4 اختلال اضطراب فراگیر 18
2-2-5 اختلال وسواس فکری-عملی 19
2-2-6 اختلال استرس حاد و استرس پس از آسیب 20
2-2-7 نظریه های روانشناختی در مورد اضطراب 21
2-2-7-1 نظریه های روان پویایی 21
2-2-7-2 نظریه رفتاری 22
2-2-7-3 نظریه فیزیولوژیک 22
2-2-7-4 نظریه پدیدار شناختی و وجودی 23
2-3 افسردگی 23
2-3-1 افسردگی چیست 26
2-3-2 حالات افسردگی 27
2-3-3 تاریخچه افسردگی 28
2-3-4 طبقه بندی افسردگی 28
2-3-4-1 اختلال های خلقی یک قطبی 28
2-3-4-2 اختلال افسردگی اساسی 29
2-3-4-3 اختلال افسرده خویی(دیس تایمی) 29
2-3-4-4 اختلال خلق ادواری 29
2-3-4-5 اختلال دوقطبی 30
2-3-5 شیوع افسردگی 32
2-3-6 افسردگی درون زاد در مقابل افسردگی واکنشی 33
2-3-7 افسردگی فصلی 33
2-3-8 تشخیص افتراقی برای افسردگی 34
2-3-9 منظور از افسردگی حاد یا گذرا چیست 35
2-3-10 حملات افسردگی 36
2-3-11 ملاک های تشخیص برای انواع افسردگی 37
2-3-12 دیدگاههای موجود در مورد افسردگی 41
2-3-12-1 دیدگاه زیست شناختی 41
2-3-12-2 دیدگاه روان پویشی 41
2-3-12-3 دیدگاه رفتاری 42
2-3-12-4 دیدگاه شناختی 43
2-4 تعارضات زناشویی 45
2-4-1 ابعاد تعارض 49
2-4-2 تعارضات خانوادگی چرا؟ 50
2-4-3 مفهوم تعارض 51
2-4-4 تعاریف تخصصی متعددی از تعارض 52
2-4-5 تعارض زناشویی از نظر وایل 52
2-4-6 دیدگاههای تعارض 52
2-4-6-1 دیدگاه سنتی 53
2-4-6-2 دیدگاه روابط انسانی 53
2-4-6-3 دیدگاه تعاملی 53
2-4-7 عقاید مثبت ومنفی نسبت به تعارض ازنظر ویلموت وهاکر 53
2-4-8 هشت کارکرد مثبت تعارض از نظر ترنر 54
2-4-9 عوامل تعارض 54
2-4-10 زمینه های تعارضات زناشویی 55
2-4-11 مراحل تشدید تعارض زناشویی 56
2-5 الگوهای ارتباطی 57
2-6تجزیه وتحلیل تعارض 58
2-7 روش های حل تعارض 58
2-8 سبک ها و استراتژی های حل تعارض 59
2-9 چهار سوال اساسی در حل تعارضات 60
2-10تأثیر اضطراب بر روابط و تعارضات زناشویی 62
2-11 پیشینه تحقیق 65
2-11-1 پژوهش های داخلی 65
2-11-2 پژوهش های خارجی 71
فصل سوم: روش پژوهش
3-1 پیش درآمد 76
3-2 روش پژوهش 76
3-3 معرفی متغیرها 76
3-4 جامعه آماری 76
3-5 جامعه نمونه و روش نمونه گیری 76
3- 6 ابزار پژوهش 77
3-7 شیوه اجرا 79
3-8 روش تجزیه وتحلیل داده ها 79
فصل چهارم: یافته های پژوهش
4-1 پیش درآمد 81
4-2 آمار توصیفی 81
4-3 جداول ونمودارها 82
4-3-1 جداول ونمودارهای فراوانی جمعیت شناختی پاسخ دهندگان به پرسشنامه
4-4 آماراستنباطی 86
4-5 روش آزمون سؤالات پژوهش 86
4-6 تجزیه وتحلیل سؤالات پژوهش 87
4-7 خلاصه تجزیه وتحلیل ها و آزمون، به تفکیک هر سؤال 87
4-7-1 آزمون سؤال اول 87
4-7-2 آزمون سؤال دوم 89
4-7-3 آزمون سؤال سوم 91
فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری
5-1 پیش درآمد 93
5-2 بررسی سؤال ها 93
5-3 مقایسه نتایج سؤالات باپژوهش های قبلی 95
5-4 نتیجه گیری از نظر نگارنده 96
5-5 محدودیتهای پژوهش 96
5-6 پیشنهادهای پژوهشی 97
5-6 پیشنهادهای کاربردی 97
منابع و ماخذ 98
پیوستها 104