تحقیق حاضر با عنوان بررسی اثر بخشي آموزش مهارت حل مسئله بر کاهش ميزان برگشت دوباره افراد وابسته به مواد مخدر از سری تحقیق های رشته روانشناسی
میباشد. این تحقیق با گرایش مشاوره در 73 صفحه با فرمت Word
(قابل ویرایش) در مقطع کارشناسی ارشد نگارش شده است و همچنین این تحقیق آماده چاپ و پرینت جهت
استفاده دانشجویان می باشد.قسمتهایی کوتاه از متن:
مقدمه
اعتياد به مواد مخدر به عنوان يک " مشکل اجتماعي " يک پديده استعماري است که سبب ساز زمينه هاي ناسالم اجتماعي،اقتصادي ،فرهنگي، شخصيتي و تربيتي مي باشد. امروزه وسعت اين معضل در جهان چنان گسترده است که ميليونها نفر به آن مبتلا هستند .بدون ترديد مصرف بي رويه وروز افزون مواد مخدر به عنوان يکي از بزرگترين مشکلات قرن حاضر تلقي مي گردد. يکي از علل مهم گسترش روز افزون اعتياد، سود جويي از آن مي باشد كه سوداگران مرگ از نا آگاهي و مشکلات گوناگون جوانان وخانواده ها براي رونق گرفتن بازارهاي خود استفاده مي کنند و به شيوه هاي مختلف قربانيان بيشتري را در دام مخوف اعتياد گرفتار مي سازند (اقليما،1386).
شيوع روزافزون سوءاستفاده از موادافيوني خانواده ها ي بسياري رادرگير خود ساخته است. براي پيشگيري از اعتياد کارگاه وهمايش هاي علمي متعددي تشکيل مي گردد هدف از اين برنامه ها ،افزايش سطح آگاهي عموم مردم بويژه افرادوابسته به موادو خانواده هاي آنان در مورد شناخت بيماري اعتيادوراههاي درمان آن مي باشد ،لازم است در مانگران مراکز سم زدائي در کنار
برنامه هاي درماني خود از جمله برگذاري كلاس هاي آموزشي گروهي و فردي ،آموزش مهارت هاي زندگي بويژه مهارت حل مسأله رابکار گرفته تا احتمال باز گشت مجددمصرف مواد مخدر کاهش يابد (نريماني، 1385).
مورينو پيشگام نهضت گروه درماني مي گويد: مردم در گروه بيمار مي شوند پس چرا در گروه درمان نشوند (گيبسون وميشل،ترجمه: ثنايي،1380).
گروه درماني باعث افزايش سطح آگاهي بيمار نسبت به لغزش ها ،توانايي ها، ماهيت فردي ،اجتماعي ،مسايل متعدد روزمره زندگي و همچنين ترک مواد مي شود در گروه درماني به فرد معتاد کمک مي شود که با مسايل و مشکلات يکديگر آشنا شوند و در حل مشکلات يکديگر از تجربيات و راه حل هايي که قبلاً توسط روانشناس مرکز آموزش مهارت حل مسأله ارائه شده استفاده نمايند (سموعي ،1386).
بيان مسأله
مصرف مواد مخدر از جمله بارز ترين آسيبهاي اجتماعي است که مي تواند بنيان فرهنگي – اجتماعي يک کشور را سست نمايد. بر هيچ کس پوشيده نيست که گسترش اين روند تيشه به ريشه بنيادها ي اخلاقي ،اقتصادي و اجتماعي يک جامعه مي زند و آن را از درون دچار فسادو در نهايت به انحطاط مي کشد.اين مشکل امروزه آنچنان خود نمايي مي کند که هيچ کشوري نمي تواند خود را کاملاً از آن مصون نمايند (مناجاتي وفرنام، 1382). درمانهاي منطقي هيجاني و واقعيت درماني براي ايجاد تغييرات پايدار موثر است و مهمتر از همه تغييراتي است که با تکنيک هاي مختلف در سبک زندگي معتادين داده مي شود. از مهمترين اين تکنيک ها و يا مهارتها ،مهارت حل مسئله است که به عنوان اقدامي اساسي در خصوص درمان معتادين بايد انجام گيرد (کاستل وکراگ ، 2000). همچنين مارلات (1986) معتقد است اغلب عودهاي معتادين زماني اتفاق مي افتد که اعتماد به نفس فرد معتاد پايين مي آيد و قادر به استفاده از مهارتهاي مقابله اي از جمله قادر به کنترل خشم خود نمي باشد.
بوتوين و همکاران (1998) معتقدندبرنامه آموزش مهارت حل مسأله براي پيشگيري از سوء مصرف الکل و مواد اعتيادآور موثر مي باشد .قابل ذكر است ،يکي از شيوه هاي موثر ترک افراد وابسته به مواد، شرکت در گروه درماني است که شامل آموزش راهبرد هاي به کار گيري يک زندگي با ثبات بدون مصرف مواد و افزايش آگاهي در زمينه عوامل فيزيکي و رواني شروع کننده و در نهايت سازگاري لازم جهت بر خورد مناسب با آنها را ممکن مي سازد (طوسي، 1379).
در جلسات متعدد گروه درماني پيشنهادات و آموزش هاي لازم جهت مصرف نکردن ،پاکي از مواد مخدر، آموزش مهارتهاي زندگي و برنامه ها ي ساختار يافته روزانه صحبت مي شود و رفتار ها ،نگرشها و احساسات معتاد توسط خود بيمار ارزيابي مي شود و توانايي هاي فرد را براي شناخت و تجزيه و تحليل اعمال خود توسعه مي دهند ( مناجاتي وفرنام،1384 ).
در گروه درماني به افراد وابسته به مواد کمک مي شود که با مسائل و مشکلات يکديگر آشنا شوند و در حل مشکلات مشابه از تجربيات و راه حل هاي مناسب يکديگر استفاده نمايند .در جلسات گروه درماني وجود و نقش افرادي که قبلاً معتاد بودند در ارشاد و راهنمايي ساير افراد وابسته به مواداز اهميت خاصي بر خوردار است و در برخي از موارد حتي بيش از يک پزشک و پرستار مربوطه مي توانند به افراد وابسته به مواد کمک كنند(سموعي، 1386).
با توجه به تحقيقات انجام شده فوق الذکر مي توان بين ميزان آموزش مهارت حل مسئله افراد وابسته به مواد و بازگشت آنها به مصرف مجدد و پرخاشگري ارتباط بر قرار کرد و مي توان گفت افراد ي که از اين مهارت بهرمندند کمتر دچار لغزش و يا عود خواهند شد.بنابراين اين پژوهش در پاسخ به اين سئوال است که آيا کساني که توانايي مهارت حل مسئله را كسب كرده اند کمتر دچار عود و پر خاشگري مي شوند ؟