دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق راهبردهای مقابله با استرس و اختلالات اضطرابی (فصل دوم) در 40 صفحه در قالب word , قابل ویرایش ، آماده چاپ و پرینت جهت استفاده.
مشخصات محصول:
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
کاربردهای مطلب:
منبعی برای فصل دوم پایان نامه، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
قسمتهایی از مبانی نظری و پیشینه پژوهش:
پیشینه نظری در حوزه راهبردهای مقابله با استرس
با وجود استفاده زیاد از واژه "استرس" هنوز تعریف دقیقی از آن وجود ندارد (برانون و فایست ، 2000، به نقل از فیرس و ترال ، ترجمه فیروز بخت،1386). منظور عده ای از استرس، کیفیت محرک بیرونی و منظور عده ای دیگر، نحوه واکنش به محرک هاست. گروهی دیگر استرس را محصول تعامل محرک و پاسخ میدانند. امروزه اکثر روان شناسان سلامت طرفدار دیدگاه تعامل گرای سوم هستند و استرس یا فشار روانی را فرایندی می دانند که در آن مجموعه ای از عوامل از جمله یک رویداد محیطی به عنوان عامل استرس زا، ارزیابی فردی از دشوار یا تهدید آمیز بودن آن رویداد، پاسخ ها (فیزیولژیکی، هیجانی، شناختی و رفتاری)، ارزیابی مجدد و تغییر در عامل استرس زا وجود دارند (رایس، 1998، به نقل از فیرس و ترال، ترجمه فیروز بخت،1386).
رویدادهای تنش زا به ویژه آنهایی که پیش بینی ناپذیر یا مهار نشدنی ادراک می شوند، موجب می شود افراد در تصویر از خود تردید کرده و فرد را دچار تنش بیشتری می کنند. این اتفاق به ویژه در کسانی شایع است که ارزیابی منفی بیشتری از رویدادها انجام می دهند. برای ارزیابی تنش زا بودن رویدادها به طور کلی سه دیدگاه وجود دارد. براساس نظریه روانکاوی میان اضطراب عینی که پاسخی است معقول به موقعیت های تنش زا و اضطراب روان رنجور که بی تناسب با تنش است، تفاوت وجود دارد. به عقیده فروید اضطراب روان رنجور ریشه در تعارض های نا هشیار دارد. بر اساس رویکرد رفتار گرایی، انسان ها در مواجهه با موقعیت هایی که قبلا تنش زا بوده اند واکنش ترس و اضطراب را از خود نشان می دهند چراکه این پاسخ ها را آموخته اند. بر اساس این دیدگاه اگر نخستین واکنش انسان به موقعیت تنش زا، اجتناب یا فرار از آن باشد، پیوندی میان این پاسخ و آن موقعیت برقرار کرده و به این ترتیب هیچگاه در نمی یابد چگونه بر آن موقعیت غلبه کند. بر اساس رویکرد شناختی، برخی افراد برای رویدادها اسنادهای علی خاصی در نظر می گیرند که آنها را در برابر رویدادها آسیب پذیر می سازد. امروزه دیدگاه شناختی در زمینه ارزیابی رویدادهای تنش زا بیش از سایر رویکردها مورد توجه است لذا در قسمت بعدی به برخی تبیین هایی که در چهارچوب این دیدگاه قرار دارند اشاره می شود (اتکینسون و همکاران، ترجمه براهنی و همکاران، 1385).
_______________________
Brannon & Feist-1
Phares & Trull-2
Atkinson-3
نظریه فروید درباره اضطراب
اضطراب و مقابله با استرس مفاهیم مهمی در روانشناسی شخصیت محسوب می شوند (لازاروس، 1991 و لازاروس و لانیر ، 1978، به نقل از کرون و هاک ،2011). درخلال قرن نوزدهم، کسانی را که با وجود سلامت ظاهری جسمانی، دارای رفتارهای انعطاف ناپذیر و خود-تخریب گر بودند، تحت عنوان روان آزرده نام می بردند. گرچه تا ابتدای قرن بیستم دیدگاه مبتنی برپدید آیی زیست شناختی روان آزردگی رواج داشت، پس از آن این دیدگاه جای خود را به دیدگاه فرویدی مبتنی بر پدید آیی روانشناختی روان آزردگی داد. فروید اصطلاح روان آزردگی را به معنای اختلالاتی به کار برد که ریشه در اضطراب دارند. به عقیده وی این اختلال از علل جسمانی ناشی نمی شود بلکه رفتارهای نوروزی به عنوان علامت مشخصه روان آزردگی، به عنوان شیوه بیان اضطراب و یا دفاع علیه اضطراب محسوب می شوند. فروید همچنین اضطراب را به عنوان علامت هشداردهنده پایگاه " من" قلمداد می کرد که مکانیزم های دفاعی را به راه می اندازد. در دومین طبقه بندی مجموعه تشخیصی و آماری بیماری های روانی (DSM II، 1968، به نقل از دادستان، 1384)، روان آزردگی منطبق با دیدگاه فروید به این صورت تعریف شده است که" اضطراب به منزله خصیصه اصلی روان آزردگی ها است و می تواند به گونه ای مستقیم بیان شود یا ناهشیارانه و خود به خود، بر اساس مکانیزم های روان شناختی مختلف مهار گردد" (ص: 58). در سال های اخیر این دیدگاه به ویژه از سوی رفتار گرایان مورد مخالفت قرار گرفته است. این دیدگاه اعتقاد دارد روان آزردگی ها گستره ای وسیع تر از اختلالات اضطرابی را پوشش می دهند (دادستان، 1384).
البته انتقادهای دیگری نیز به دیدگاه فروید وارد شده است. از جمله این که اضطراب مانند هوش سازه ای استنباطی است که بر اساس گزارش های فاعلی، رفتارهای اجتنابی و علائم فیزیولوژیکی سنجیده می شود، و هنوز درباره شیوه های سنجش این نشانه های اضطرابی و چگونگی بروز آن در افراد مختلف اتفاق نظر وجود ندارد. این انتقاد به این نکته مهم اشاره دارد که اضطراب در افراد مختلف به گونه های متفاوتی بیان می شود به نحوی که در سنجش اضطراب ممکن است فردی بر سنجش های فیزیولوژیکی و دیگران بر گزارش های فاعلی تکیه کنند. انتقاد دیگر این است که اضطراب را نمی توان در قلمرو روان آزردگی ها محدود کرد چراکه چنین تجربه ای هم در افراد بهنجار وجود دارد و هم در طیف گسترده ای از بیماران از جمله در بیماران افسرده، روان گسسته و حتی منحرفان جنسی ( همان منبع).
___________________
Launier-
Krohne, Hock -
Neurotic-
پیشینه پژوهش
در ایران پژوهشی که در رابطه مستقیم با موضوع پژوهش حاضر تحت عنوان " تاثیر راهبردهای مقابله با استرس بر اختلال اضطراب فراگیر" باشد، یافت نشد. لذا در اینجا به چند مورد از پژوهش های انجام شده در زمینه دو متغیر پژوهش یعنی راهبردهای مقابله ای و اختلال اضطراب فراگیر اشاره خواهد شد. بخشی از پژوهش ها در حوزه تاثیر راهبردهای مقابله ای یا تکنیک های مداخله ای و آموزشی مبتنی براین راهبردها مانند آموزش مایه کوبی علیه استرس بر سلامت عمومی بوده است. همانطور که می دانید، ماده های پرسشنامه سلامت عمومی که توسط گلدبرگ و هیلر در سال 1979 تدوین یافته است، مشتمل بر چهار مقیاس فرعی است که عبارتند از: علائم جسمانی، اضطراب و اختلال خواب، اختلال در کنش اجتماعی و افسردگی شدید ( به نقل از انصاری، 1388) . لذا از آنجا که یکی از مولفه های سنجش سلامت عمومی، بررسی میزان اضطراب می باشد، در ادامه به تعدادی از این پژوهش ها اشاره خواهد شد.
همچنین در این پژوهش به این نکته مهم اشاره شده است که به علت تعدد معانی استرس و مقابله تعیین ابعاد مقابله و سنجش آنها کار آسانی نیست. به عنوان نمونه کرون (1993، به نقل از دادستان، عسگری و حاجی زادگان،1387) و لاکس و وبر (1993،به نقل از همان منبع)، دو بعد مقابله مواجهه ای و مقابله هیجانی، تیلور (1983، به نقل از دادستان، عسگری و حاجی زادگان ، 1387)، مقابله درون سازی کننده و برون سازی کننده و لازاروس و فلکمن( 1984، به نقل از همان منبع)، مقابله هیجان محور و مساله محوررا معرفی نموده اند. به رغم تعریف ها و رویکردهای مختلفی که در مورد راهبردهای مقابله ای وجود دارد، این راهبردها به طور کلی کوشش هایی برای مدیریت فشار هستند که به خودی خود سازش یافته و سازش نایافته تلقی نمی شوند بلکه کیفیت هر راهبرد بر اساس پیامدهای آن ارزیابی می شود ( آلدریج و روش ، 2007، به نقل از دادستان، عسگری و حاجی زادگان ، 1387). در این پژوهش همچنین آمده است که عامل تنیدگی زا یک یا مجموعه ای از محرک ها هستندکه به عنوان عامل تهدید کننده، ادراک و ارزیابی شده وسبب راه اندازی یک سلسله فعالیت ها در سیستم عصبی و تجهیز در مقابل تهدید می شود. این فعال سازی یک پاسخ عمومی در برابر همه فشارها و تهدیدهاست. در صورت استفاده از راهبردهای مقابله ای کارآمد، این فعال سازی با تغییر یا حل فشار از بین خواهد رفت در حالی که فعالیت دراز مدت این سیستم به دلیل استفاده از راهبردهای نا کارآمد، ایمنی و سلامت فرد را به خطر خواهد انداخت ( اورمیر و موریسن ،1991، به نقل ازهمان منبع).
________________
Krohne-1
Laux & Weber-2
Taylor-3
Aldridge & Roesch-4
Ovremier & Murison
جهت داشتن پروپزوال مناسب برای مبانی نظری راهبردهای مقابله با استرس و اختلالات اضطرابی با ما تماس بگیرید.
پشتیبانی: 09392158693 (لطفا فقط عنوان فایل، نام خریدار و مشکل خود را پیامک بزنید تا سوال و مشکل شما به متخصص مربوطه ارجاع شود).
نحوه دانلود : بلافاصله پس از پرداخت آنلاین قادر به دانلود فایل خواهید بود و همچنین یک نسخه از “لینک دانلود” نیز برای شما ایمیل می شود.