دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق افسردگی، افکار ناکارآمد و فراشناخت (فصل دوم) در 51 صفحه در قالب word , قابل ویرایش ، آماده چاپ و پرینت جهت استفاده.
مشخصات محصول:
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
کاربردهای مطلب:
منبعی برای فصل دوم پایان نامه، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
قسمتهایی از مبانی نظری و پیشینه پژوهش:
اصطلاح افسردگی
اصطلاح افسردگی اغلب برای بیان اندوه عمیق به کار میرود. تقریباً همه افراد زمانی دچار غم و غصه شدهاند، اما کسانی که بیماری افسردگی دارند دلسردی و نومیدی شدیدی تجربه میکنند که مدت زیادی طول میکشد و معمولاً با زندگی خانوادگی، شغلی یا موقعیتهای اجتماعی آنها تداخل پیدا میکند.
اگر افسردگی عمده درمان نشود میتواند خطرناک باشد. افکار خودکشی جزء جداییناپذیر این بیماری است. هر چند که افراد مبتلا به افسردگی عمیق به ندرت نیروی کافی برای خودکشی دارند با کم شدن افسردگی احتمال بیشتری وجود دارد که اقدام به خودکشی کنند. افسردگی درمان نشده عمدهترین عامل خودکشی میباشد.افسردگی یکی از اختلالات عمده دوره نوجوانی و جوانی است.
افسردگی از زمانهای قدیم در نوشته ها آمده است و توصیفهایی از آنچه ما امروزه اختلالات خلقی می خوانیم دربسیاری از مدارک طبی قدیم وجود دارد . داستان عهد عتیق شاه سائول و داستان خودکشی آژاکس در ایلیاد هومر ، هر دو یک سندرم افسردگی را توصیف کرده اند . حدود 450 سال قبل از میلاد ، بقراط اصطلاح مانی و ملانکولی را برای توصیف اختلالات روانی بکار برد . در حدود 100 سال قبل از میلاد کورتیلوس سلسوس در کتاب De Medicina افسردگی را ناشی از صفرای سیاه معرفی نمود . این اصطلاح را پزشکان دیگر از جمله ارسطو (120 تا 180 سال بعد از میلاد ) و جالینوس ( 129 تا 199 سال بعد از میلاد ) نیز بکار بردند . در قرون وسطی طبابت در ممالک اسلامی رونق داشت و رازی و ابن سینا و پزشک یهودی ،میموند ، ملانکولی را بیماری مشخص تلقی می نمودند . در سال 1854 ژان پیرفالر حالتی را توصیف نمود و آن را جنون ادواری نامید .
امیل کرپلین در سال 1986 بر اساس معلومات روانپزشکان فرانسوی و آلمانی ، مفهوم بیماری مانیک دپرسیو راشرح داد که شامل اکثر ملاکهای تشخیصی است که امروزه روانپزشکان برای تشخیص این بیماری از آنها استفاده می کنند . کرپلین همچنین نوع خاصی از افسردگی را به نام « افسردگی رجعتی » که پس از یائسگی در زنها و در اواخر بزرگسالی در مردها شروع می شود را شرح داد ( پورافکاری، 1386).
فراشناخت
یکی از مهمترین پیشرفت های نیمه دوم قرن بیستم ، پیدایش نظریه هایی است که بر نقش فرایندهای عالی مؤثر بر مهار و هدایت فرایندهای شناختی تاکید می کنند . این فرایندهای عالی تر «فراشناخت» نام دارند که این عنوان ابتدا توسط فلاول ( 1979 )مطرح شد(همان منبع). منظور از فراشناخت آگاهی از فرآیندهای شناختی خود و همین طور کنترل و تنظیم شناخت است( فلاول ، 1985 ، نقل از فولاد چنگ ، 1384 ). فراشناخت به اطلاعاتی گفته می شود که فرد از نظام شناختی خود دارد(فلاول،1976 نقل از کدیور،1383).
فراشناخت شامل برنامه ریزی ، هدایت ، نظارت و اصلاح فرایندها و فعالیت های شناختی است . ساده ترین معنای فراشناخت ، شناخت شناخت یا شناخت درباره شناخت است . مقایسه شناخت با فراشناخت درک بهتری از آن فراهم می آورد . شناخت به معنای عام آن یعنی دانستن و شامل فرایندهای عالی ذهنی مانند : حل مسئله ، خلاقیت ، درک مطلب ، ربط دهی و استدلال می گردد ، در حالیکه فراشناخت دانش نسبت به تمام فرایندهای شناختی است. فراشناخت بر دانش فرد درباره فرایندهای شناختی خود ، فرایند عمل ، سازماندهی و هماهنگی مجموعه ای از جریان ها و نیز هر گونه دانش یا کنش شناختی که موضوع آن شناخت یا تنظیم شناخت باشد اطلاق می گردد(کارشکی،1381).
کارکرد اصلی فراشناخت نظارت و هدایت فرایندهای شناختی است. فراشناخت مشتمل بر دو مؤلفه است . مؤلفه نخست دانش فراشناختی فرد از خودش به عنوان یک پردازشگر اطلاعات و مؤلفه دوم فرایندها و راهبردهای نظم دهنده ، مهار کننده و نظارت کننده است(کارشکی،1381). مؤلفه اول که دانش فراشناختی است تا زمانی حاصل می شود که فرد از توانایی های شناختی خود و نیز ناتوانی های شناختی خود آگاه می گردد . برای مثال فردی که از ضعف حافظه خود آگاه است ، رئوس کارهای روزانه یا خرید روزانه ای را که باید انجام دهد یادداشت می کند تا در موقع تعیین شده و مناسب آن ها را انجام دهد(کارشکی،1381).
افکار ناکارآمد
در رویکرد شناختی – اجتماعی مفهوم خود یعنی دانشی که فرد از خود دارد (گاگز ، 1982؛ به نقل از ویگفیلد و کارپاتین، 1991) یا نظریه ای که فرد از خود به عنوان یک تجربه گر و دارای کارکرد دارد (اپستین، 1991)، عنصری کلیدی است که در یکپارجه کردن عملکرد انسان نقش مهمی دارد (راجرز و کلی، به نقل از کدیور، 1382). مفهوم خود همچنین بین درون و محیط بیرونی (بافت) نقش واسطه ای ایفا می کند که هم می تواند زمینه موفقیت فرد را فراهم کند و هم می تواند به وسیله عوامل بیرونی متأثر شود و در واقع نقش تعیین کننده عوامل بافتی در شکل گیری مفهوم خود افراد، تردید ناپذیر است، همچنان که (کولی 1920، به نقل از محسنی، 1375) خود را محصولی اجتماعی می داند که از خلال اخذ دیدگاه دیگری شکل می گیرد. به عبارت دیگر، خود بازتابی از نگرش دیگران درباره خویشتن است. شولسون و بولس (1982، به نقل از پاجاری، 1994) معتقد هستند که باورهای مفهوم خود مجموعه ای از ادراک های خود هستند که از ورای تجربه ها و تفسیرهای محیطی شکل می گیرند و به شدت تحت تأثیر تقویت ها و ارزیابی هایی قرار دارند که به وسیله افراد مهم انجام می شوند.
در بررسی مفهوم خود مدل های نظری مختلفی مطرح شده است، از جمله شیولسون و همکاران (به نقل از ازمارش و سشینگ، (1997) الگوی سلسله مراتبی چند وجهی از مفهوم خود ارائه کرده است. در رأس این الگو مفهوم خودکلی قرار دارد که به دو بعد، مفهوم خود تحصیلی و مفهوم خود غیر تحصیلی، تقسیم شده است.
خودکارآمدی نیز اگرچه به عنوان بخشی از مفهوم خود تلقی می شود، اما پدیده ای متفاوت از مفهوم خود را بازنمایی می کند. خودکارآمدی، قضاوت افراد از توانایی های خود را شامل می شود، مبنی بر اینکه این قضاوت و باورها چگونه می توانند فرد را در به اتمام رساندن تکلیفی خاص یاری رسانند (بندورا ، 1989، 1993، 2000). باورهای خودکارآمدی بر اینکه چگونه افراد احساس و فکر می کنند، چگونه خود را برمی انگیزانند و چگونه رفتار می کنند، تأثیر می گذارد. انتظار ویژه خودکارآمدی نسبت به سایر انتظارها در انگیزش و عمل انسان نقش حیاتی تر ایفاء می کند (بندورا، 1993).
________________
Self
Gagz
Shivoulton
Sshing
bendura
فهرست مطالب:
2-1- مبانی نظری تحقیق
2-1-1- مقدمه
2-1-2- افسردگی
2-1-2-1- افسردگی چیست
2-1-2-2- اصطلاح افسردگی
2-1-2-3- ملاکهای تشخیصی حملةافسردگی اساسی DSMIV
2-1-2-4- نشانه های افسردگی
الف ـ فقدان لذت
ب : احساس گناه و بی ارزشی
ج ـ مسخ شخصیت
د – عواطف سیال
ه ـ احساس حیات
زـ سایر نشانه ها
2-1-2-5- طبقه بندی
2-1-2-6- شیوع
2-1-2-7- نظریه های افسردگی
2-1-2-7-1- عوامل بیولوژیک
ـ عوامل بیوشیمیایی
ـ عوامل عصبی ـ غددی
-خواب
2-1-2-7-2- نظریه های روانکاوی
الف ـ فقدان
ب ـ خشم معطوف به درون
2-1-2-7-3- رویکرد شناختی بک
2-1-2-7-4- نظریة درمان عقلانی ـ عاطفی (الیس)
2-1-2-7-5ـ نظریه های یادگیری
الف ـ رویکرد تقویت
ب ـ درماندگی آموخته شده
2-1-2-7-6ـ رویکرد پردازش اطلاعات
2-1-2-7-7ـ نظریة اسناد
2-1-2-7-8-تفاوت افسردگی کودکان و بزرگسالان
2-1-3- فراشناخت
2-1-3-1- تعریف فراشناخت
2-1-3-2- مدل فراشناختی اختلالات روانشناختی
2-1-3-3- متغیرهای فراشناخت از دیدگاه ولز
1) دانش فراشناختی
2) تجربیات فراشناختی
3) راهبردهای کنترل فراشناختی
2-1-3-4- نظریه بروئر
2-1-4- افکار ناکارآمد
2-2- پیشینه تحقیقات انجام شده در ایران و جهان
2-2-1- پیشینه پژوهش ها در داخل کشور
2-2-2- پیشینه پژوهش ها در خارج کشور
2-3- جمع بندی
فهرست منابع
جهت داشتن پروپزوال مناسب برای مبانی نظری افسردگی، افکار ناکارآمد و فراشناخت با ما تماس بگیرید.
پشتیبانی: 09392158693 (لطفا فقط عنوان فایل، نام خریدار و مشکل خود را پیامک بزنید تا سوال و مشکل شما به متخصص مربوطه ارجاع شود).
نحوه دانلود : بلافاصله پس از پرداخت آنلاین قادر به دانلود فایل خواهید بود و همچنین یک نسخه از “لینک دانلود” نیز برای شما ایمیل می شود.