نقش حقوق مالکیت معنوی در ارائه سرمایه به کشورهای در حال توسعه
تحقیق نقش حقوق مالکیت معنوی در ارائه سرمایه به کشورهای در حال توسعه در حجم 50 صفحه و در قالب word و قابل ویرایش با قسمتی از متن زیر:
مقدمه
حمايت از حقوق مالكيت معنوي يك موضوع مهم در مذاكرات تجاري چند حانبه مي باشد. مباحث فعلي در مورد حقوق مالكيت معنوي داراي دو وضعيت كاملاً متقاوت مي باشد. برخي افراد از حقوق مالكيت معنوي بعنوان يك ابزر اثر بخش براي پيشرفت تكنولوژي و بعنوان يك تسهيل كنند. براي انتقال تكنولوژي براي كشورهاي در حال توسعه حمايت مي كنند. برخي افراد ديگر يك ديد گاه كاملاً متفاوت دارند و حقوق مالكيت معنوي را بعنون تنها عامل دفاع كننده از منافع كشور هاي پيشرفته در نظر گيرند. براي مثال برخي از اقتصاد دانان اظهار مي كنند كه رژيم حقوق مالكيت معنوي بين المللي فعلي قواعد جهاني بازيهاي بين المللي را به نفع كشورهاي توسعه يافته تغيير داده است و ايجاد منافع بلند مدت براي كشورهاي درحال توسعه بخصوص كشورهاي فقير از جاني جنبه هاي تجاري حقوق مالكيت معنوي [1] ( TRips) به نظر مي رسد كه بسيار پرهزينه و نامطمئن محقق مي شنود ( word Bank 2001) علي رغم اين انتقادات احتراز TRips بر اين است كه « حمايت و تقويت حقوق مالكيت معنوي بايد به ارتقاي نوآوري تكنولوژيكي و انتقال جذب تكنولوژي كمك نمايد و منافع متقابل ايجاد كنندگان و استفاده از دانش تكنولوژيكي را طوري تامين نمايد كه به رخساره اقتصادي واجتماعي منجر شود. TRips .(Wipo, 1224) منعكس كنند منافع كشورهاي پيشرفته مي باشد. مخالفان TRips سئوالات اساسي در مورد نقش بالقوه حقوق مالكيت معنوي (TRips[2] ) در انتقال تكنولوژي و جريانهاي سرمايه به كشورهاي در حال توسعه دارند. براي نمونه، در گزارش اخير كميته TRips به خودي خود منجر به افزايش FDI نمي شود، يا اين حمايت انتقال تكنولوژي يا نو آوري محلي را در كشورهاي در حال توسعه تشويق نمي كند. ( suns, 2000) ولي برخي مطالعات اخير، پروژه uncTAD -icsTD ( Maslus,2000, lall and Albaladejo.20041 ) بينش هاي جديدي در مورد رابطه بين IPRs و انتقال تكنولوژي به كشورهاي در حال توسعه ارائه مي كند. آنها دريافتند كه اثرات IPRs بر انتقال تكنولوژي به كشورهاي در حال توسعه و نوآورن محلي كشورهاي در حال توسعه بر طبق سطح توسعه اقتصادي و ماهيت تكنولوژيكي فعاليتهاي اقتصادي متفاوت مي باشد.
اين وضعيت در مطالعه موردي كشور كره وجنوبي مجدداً تاييد گرديد. بر مبناي تحقيقات بلند مدت بر روي رفتار تركنا در انتقال تكنولوژي و ايجاد توانايي محلي در كره جنوبي، اين مقاله نشان مي دهد كه:
a) حمايت از IPRs ممكن است بجاي تسهيل استقال تكنولوژي مانع آن شود و در فعاليتهاي ياد گيري بدحي در مرحله اوليه صنعتي سازي كه يادگيري از طريق مهندسي معكوس و تقليد از محصولات بالغ خارجي روي مي دهد مانع ايجاد نمايد.
b ) تنها بعد از اينكه كشورها تواناييهاي بومي كافي به همراه زير ساخت علم و تكنولوژي گسترده براي ايجاد تقليد خلاقانه در مراحل بعدي انباشت كردند، حمايت از IPRs يك عنصر مهم در انتقال تكنولوژي و فعاليتهي صنعتي خواهدشد. اين مقاله تاكيد مي كند كه ژاپن، كره و تايوان البته اين مقاله اشاره اي به آمريكا و ديگر كشورهاي اروپايي در خلال انقلاب صنعتي شان نمي كند، نمي توانند به سطوح فعلي پيشرفت مرحله اوليه صنعتي سازي شان فشار وارد آورده باشد، دست يافته باشند.
پيش از اين نيز مطالعه اي( lall.2001) به اين نتيجه رسيده بود كه كشورهاي در حال توسعه مي توانند به منافع بلند مدت ناشي از IPRs قدرتمند دست يابند تنها بعد از اينكه آنها به يك حدي ( Threshold) در صنعتي شد نشان رسيد. باشند بعبارت ديگر IPRs قدرتمند ممكن است از سنعتي شدن كشورهاي در حال توسعه در مراحل اوليه جلوگيري نمايد. و تحت اين محيط TPR كشورهاي كمي مانند كروه و تايوان، ميتوانند در آينده بعنوان اقتصادهاي صنعتي شده و ( [3]NiEs) ظهور پيدا كنند.
در دورة تغيير سريع تكنولوژيكي و متعاقب آن رقابتهاي جهاني حساس، متوسط چرخة حيات محصول در كشورهاي صنعتي كوتاهتر مي شود. براي مثال، در بخشي الكترونيك چرخة حيات بسياري از محصولات بيشتر از دو ياسه سال نيست، اگر كوتاهتر نباشد در بخش هاي اندكي چرخه هاي حيات بيشتر از زمان 20 ساله حمايت از حق ثبت اختراعات ( patent) به درازا مي كشند. به عبارت ديگر، اگر نگوييم در همه بخشها، در بيشتر بخش ها در كشورهاي پيشرفته درآمدهاي بيشتري از سرمايه گذاري تحقيق و توسعه در چرخه حيات كوتاهتر محصول و قبل از اينكه تكنولوژي ساخت محصول به مرحله بلوغ برسد، بدست مي آورند.
بنابراين پيامدهاي اقتصادي حمايت قدرتمند از IPR براي محصولات در مرحلة بلوغ تكنولوژي ممكن است براي صاحبان IPR در كشورهاي پيشرفته ناچيز باشد. اما آنها براي شركتهاي كوچك و بزرگ تهاجمي محلي در كشورهاي در حال توسعه كه به يادگيري تقليدي وابسته هستند و رشدشان را سركوب شد ؟؟ بسيار پرهزينه مي باشند براي اقتصادهاي درحال توسعه پيامد حمايت قدرتمندانه تر از IPR كاهش جريان دانش از كشورهاي پيشرفته و نرخ پايين تر فعاليت خلاقانه مي باشد. بطور خلاصه اگر مقصد بر اين باشد كه عرضه كنندگان تكنولوژي در كشورهاي پيشرفته و دريافت كنندگان تكنولوژي در كشورهاي در حال توسعه نفعي ببرنند بايستي تقويتIPR متناسب با سطح توسعه اقتصادي باشد. بعلاوه پيچيدگي توليد بخش درگير، و ميزان تهاجمي بودن شركت در ايجاد ظرفيت جذب داخلي بايستي در رابطه با IPR و انتقال تكنولوژي تفاوتهاي درنظر گرفت.
در اين مقاله ابتدا، چارچوبهاي تحليلي، مسير ( trajectory) تكنولوژي پيچيدگي توليد ظرفيت جذب و انتقال تكنولوژي ارائه مي شوند سپس اين موارد براي تشكيل مدل جامع همگون مي شوند و اين مدل براي تحليل اثرات IPRs بر انتقال تكنولوژي و نوآوري محلي در كره جنوبي با قابلبت استفاده در ديگر كشورهاي در حال توسعه استفاده خواهد شد. IPRs در اين مقاله بطور گسترده به حق ثبت اختراعات بعنوان كپي رايت و علائم تجاري مربوط مي شود.
2- چاچوبهاي تحليلي
1-2- چاچوب مسير تكنولوژي
اين چارچوب دو مسير تكنولوژيكي را - يكي در كشورهاي پيشرفته وديگري در كشورهاي در حال توسعه - بعنوان روشي براي تجزيه و تحليل شركتها در كشورهاي در حال توسعه اكتساب تكنولوژي خارجي انباشت توانايي جذب خودشان در طول مسير تكنولوژي تجزيه و تحليل و منسجم مي نمايد ( kim,1997a)
مسير تكنولوژي ( Technological trajectory) به جهت تكاملي پيشرفتهاي تكنولوژيكي كه در صنايع و بخش ها قابل مشاهده مي باشند مربوط مي شود. , utterback و Abernathy (1975) عنوان كردند كه صنايع و شركتها در كشورهاي پيشرفته در طول يكه مسير تكنولوژي كه متشكل از سه مرحله تغيير ( fiuid) انتقال ( transition) و
خاصي ( specific) مي باشد توسعه مي يابند. اين اصطلاحات انعطاف پذيري سيستم توليدي درگير را منعكس مي كند هر چند اين مراحل، به تكنولوژي نو ظهور تكنولوژي مياني ومراحل تكنولوژي بالغ مربوط مي شوند، در اين مقاله جديد بودن تكنولوژي محصول مورد نظر را منعكس مي كنند.
شركتها در يك تكنولوژي جديد يك الگوي متغير از نو آوري را نشان خواهند داد. نرخ نوآوري راديكالي محصول ( نسبت به تدريجي ) با لا است. تكنولوژي محصول جديد اغلب ناپخته، گران و نامطمئن است، ولي عملكرد آن طوري است كه برخي خواسته هاي بازار را بر آورد. مي سازد تغييرات محصول ناشي تغييرات بازار مي باشد، بنابراين سيستم توليد متغير باقي مي ماند و سازمان به يك ساختار منعطفي نياز دارد كه بطور سريع و اثر بخشي به تغييرات دربازار و تكنولوژي پاسخ دهد. (Abernathy and utterback در اين مرحله، پيشگامان در كشورهاي پيشرفته از مزيت اولين ايجاد كننده در بازار بر مبناي نو آوري راديكالي محصول مطمئن هستند.
وقتي كه نيازهاي بازار بهتر درك شدند و تكنولوژي محصولات جايگزين متمركز گرديدند، گذر به سوي طراحي محصولات بر روش هاي توليد انبوه آغاز مي شود و رقابت در قيمت ونيز عملكرد محصول در مرحله مياني تكنولوژي افزايش مي يابد، رقابيت در هزينه ها منجر به تغييرات راديكالي در فرايندها و كاهش سريع هزينه ها مي شود. توانايي و مقياس توليد اهميت بيشتري براي بدست آوردن مقياس اقتصادي فرض مي كند. شركتهاي كشورهاي پيشرفته بر تون خود را در بازارهاي جهاني از طريق نوآوري مستمر در محصولات و فرآيندهاي حفظ مي كنند.
وقتي كه صنعت و بازار آن به مرحلة بلوغ رسيد و رقابت در قيمتها افزايش يافت، فرآيند توليد، اتوماتيك تر ، منسجم تر، سيستمي تر و خاص مي شود و محصولات استاندارد توليد مي نمايد. و نوآوري بر روي بهبود تدريجي فرآيند و جستجوي كارآيي بالاتر تغيير مي يابد. هنگامي كه صنعت به مرحله بلوغ تكنولوژي رسيد كمتر احتمال دارد كه هدف شركتها از R&o نو آوري راديكالي باشد زيرا در اين مرحله شركتها در وضعيت رقابتي خود بسيار آسيب پذير مي شوندو پوياي صنعت ممكن است از طريق تهاجم ناشي نوآوريهاي راديكالي ايجاد شد. بوسيله تازه واردان جديد احيا شود. ولي برخي صنايع در توسعه حيات محصولاتشان در اين مرحله با يكسري از نوآوريهاي تدريجي جهت افزودن ارزش جديد تا حدودي موفق مي شوند.