تحقيق مقايسه اثر نوع دستورالعمل مرکز توجه بر اجراي پرش عمودي در افراد حرفه ای و عادی
تحقيق مقايسه اثر نوع دستورالعمل مرکز توجه بر اجراي پرش عمودي در افراد حرفه ای و عادی در حجم 95 صفحه و در قالب word و قابل ویرایش و با قسمتی از متن زیر:
مباني نظري
تاريخچه توجه
دانشمندان از اولين روزهاي تحقيق درباره رفتار انسان، علاقه زيادي به بررسي توجه داشتند؛ براي مثال در اوايل سال 1859، ويليام هميلتون[1] تحقيقاتي درباره توجه در بريتانيا انجام داد. تقريبا در همان زمان، ويليام وونت[2] كه عموم مردم او را «پدر روانشناسي تجربي» ميدانند، نيز در دانشگاه ليپزيك[3] آلمان به بررسي مفهوم توجه پرداخت. در آمريكا، نيز ويليام جيمز[4] يكي از اولين تعاريف توجه را در سال 1890 ارائه نمود. توصيف او از توجه، به صورت «كانوني نمودن»[5]، «تمركز»[6]و «هوشياري»[7]بود (مگيل، 1998).
محققان به موضوعات مختلف مرتبط به توجه پرداختند، مانند اجراي همزمان بيش از يك بخش مهارت، يا بيش از يك مهارت، اجراي تكاليفي كه مستلزم تصميمگيري سريع درباره چند پاسخ انتخابي هستند و اجراي تكاليفي كه به حفظ طولاني مدت توجه نياز دارند. اين علاقهمندي مجدد به مطالعه توجه، تاكنون نيز ادامه يافته است و دانشمندان در تلاشند تا به يكي از مهمترين محدوديتهاي اثرگذار بر يادگيري و اجراي انسان پي ببرند (مگيل، 1998).
تعاريف توجه
از واژه توجه تعاريف متعددي ارائه شده است، كه به برخي از اين تعاريف در ادامه اشاره ميشود:
توجه در فرهنگ فارسي معين (1380) به معناي روكردن و روي آوردن به كسي يا چيزي ميباشد.
در فرهنگ آريانپور (1377) توجه به معناي مواظبت، مراقبت، دقت و خبر دادن ميباشد.
در فرهنگ پزشكي درلند (1989) توجه معادل "attention" و مترادف دقت و مواظبت آمده است.
"ويليام جيمز" در سال 1890 در مورد توجه گفت: توجه تسلط ذهني واضح و روشن به يك موضوع ميباشد كه ممكن است همزمان با آن چندين موضوع يا زنجيرهاي از افكار ديگر رخ دهد.
پوسنر و بويز[8] (1971) نيز توجه را هوشياري، ظرفيت يا منابع محدود و انتخابي در نظر ميگيرند (رحمانينيا، 1382).
توجه شامل اكتساب هوشياري است كه با آماده شدن فرد براي دريافت اطلاعات حسي و حفظ هوشياري همراه است. به عبارت ديگر، توجه فرآيندي است كه آگاهي ما را هدايت ميكند تا اطلاعات، در دسترس حواس قرار گيرد [M1] (رحمانينيا).
توجه، درگيري هوشيار يا ناهوشيار در فعاليتهاي ادراكي، شناختي و يا حركتي پيش، در حين و بعد از اجراي مهارت ميباشد (مگيل، 2001).
توجه به عنوان يك پيشنياز شناختي، براي اجراي موفقيتآميز در ورزش حياتي است. محققان خاطر نشان كردند اجراي ضعيف ورزشكاران ميتواند به دليل نداشتن توجه و تمركز كافي باشد (سينگر، هاسن بلاس و جانل[9]، 2001). [M2]
توجه، كانوني كردن تمركز روي بعضي از چيزهاي برگزيده و منتخب است. در طول مدت توجه، همه پرتوهاي پراكنده ذهن جمع ميشوند و توجه كامل، يك اثر عميق از هر چيز در ذهن ميسازد[M3] (سيوانندا[10]، 2003).
توجه به معني كانوني كردن و محدوديت منابع پردازش اطلاعات است (اشميت و رايسبرگ، 2004).
توجه، فرآيندي است كه آگاهي ما را هدايت ميكند تا اطلاعات در دسترس حواس قرار گيرند (مارتنز[11]، ترجمه خبيري، 1385).
توجه توانايي معطوف كردن فرآيندهاي ذهني بر تكليف در دست اجرا ميباشد (شاو[12] و همكاران، 2005).
ويژگيهاي توجه
گرچه تلاش زيادي براي تعريف واژه توجه صورت گرفته (استلماخ و هاگز[13]، 1983) اما هنوز معناي روشن و قابل فهمي براي مردم ارائه نشده است. بطور كلي، توجه به معناي قابليت فرد در پردازش اطلاعات است (اشميت، 1991؛ مگيل، 1993) و همچنين ويژگيهايي براي آن در نظر گرفته شده است. اشميت (1991) ويژگيهاي توجه را اينگونه بيان ميكند:
1- توجه ميتواند پويا باشد و آغاز و طول مدت آن در طول زمان تغيير نمايد؛
2- توجه از ظرفيت محدودي برخوردار است؛
3- توجه مستلزم تلاش و مولفهاي از برانگيختگي است؛
4- توجه ظرفيت شخص را در تركيب اعمال محدود ميكند.
توجه و انگيختگي[14]
يكي از مواردي كه بر روي ميزان ظرفيت توجه تاثيرگذار ميباشد سطوح انگيختگي ميباشد (مگيل؛ ترجمه واعظ موسوي و شجاعي، 1380). ارتباط بين سطوح برانگيختگي و عملكرد تحت عنوان فرضيه -U وارونه (دافي[15]، 1962) يا قانون يركز- دادسن[16] (1908) مطرح شده است. تكاليف چه در آزمايشگاه و به صورت زمان واكنش (لايسنگ، شوارتز و ليندسلي[17]، 1956) و چه به شكل مهارتهاي حركتي بومشناختي (وينبرگ و راگان[18]، 1978) باشند. بنظر ميرسد سطوح خاصي از برانگيختگي وجود دارد كه در آن عملكرد به حداكثر (سطح بهينه برانگيختگي) ميرسد. عملكرد بالا يا پايين سطح بهينه، كمتر از حداكثر است. سطح بهينه برانگيختگي به ميزان پيچيدگي تكليف بستگي دارد. حركاتي كه مستلزم مهارتهاي حركتي ظريف هستند (مثل تيراندازي، پرتاب دارت، گلف) در سطوح پايينتر برانگيختگي بهتر اجرا ميشوند. اما حركاتي كه نيازمند توان و قدرت هستند (مثل وزنه برداري، پرتاب چكش، پرتاب وزنه) در سطوح بالاتر برانگيختگي بهتر اجرا ميشوند. در حركاتي كه تركيب مهارتهاي حركتي ظريف و غير ظريف هستند (مثل اسكي به همراه تيراندازي، شمشيربازي، ژيمناستيك و چوب موازنه)، سطوح برانگيختگي براي رسيدن به اجراي بهينه بسته به موقعيت تغيير ميكند (كلوكا[19]، ترجمه نمازيزاده و همكاران، 1383).
اگر سطوح برانگيختگي، ظرفيت توجه موجود را تحت تاثير قرار دهد، ما ميتوانيم رابطه برانگيختگي و اجرا را منتج از ظرفيت توجه موجود بدانيم. يعني، علت اينكه سطوح برانگيختگي بسيار پايين يا بسيار بالا به اجرايي ضعيف ميانجامد، اين است كه فرد منابع توجه لازم براي اجراي فعاليت را در اختيار ندارد. زماني كه سطح برانگيختگي مطلوب باشد، توجه كافي در دسترس بوده، فرد ميتواند به سطح عالي اجرا برسد (مگيل؛ ترجمه واعظ موسوي و شجاعي، 1380).
استربروك[20] (1952) در نظريه بهرهبرداري از نشانهها بيان ميدارد كه حد مناسب سطح برانگيختگي آنست كه توجه به منظور شناسايي محركهاي مربوط متمركز شود و از نشانههاي نامربوط صرفنظر گردد (اشميت، 1991؛ ترجمه نمازيزاده و واعظ موسوي، 1376).
توجه و اضطراب
آيزنك[21] (1992و 1988) مداركي ارائه كرد كه پيشنهاد ميكند كه بازيكنان بسيار مضطرب ممكن است با بازيكنان بياضطراب از چهار نظر تفاوت داشته باشند:
1- آنها ممكن است خود را در معرض محركهاي تحريك كننده فرآيندهاي پردازش به جاي آنكه در معرض محركهاي خنثي و يا مربوط به كار باشد، قرار دهند.
2- آنها ممكن است حافظه كاري كم اثرتري براي انجام تكاليف شناختي پيچيده داشته باشند.
3- حواس آنها فوقالعاده اختلالپذير است.
4- آنها محدوديت توجهي بيشتري در مقايسه با بازيكنان كم اضطراب از خود نشان ميدهند.
مهمترين كاربرد اين يافتهها اينست كه بازيكنان حرفهاي ممكن است از توانايي بهتري در كنترل اثرات منفي، حالات اضطراب ناشي از مسابقه روي توجه خود برخوردار باشند، در حالي كه از حداكثر تاثير مثبت آن استفاده ميكنند (لو[22]؛ ترجمه سياح و همكاران، 1384).
توجه و انگيزش
يكي از موضوعات ديگر مربوط به حوزه توجه فرد، انگيزش است. بايد توجه داشت كه، انگيزش و برانگيختگي مترادف نيستند. به عبارتي، انگيزش تلاش لازم براي جهتدهي و تقويت رفتار است (رابرتز[23]، 1992). جهتدهي يعني آنچه كه شخصي به سوي آن كشيده ميشود يا در آن شركت ميكند. شدت، توصيفگر ميزان تلاشي است كه فرد براي جذب و كشيده شدن به سوي چيزي به كار ميبندد. مثلا ممكن است فردي يك ترم در كلاس كاراته شركت كند، ولي فرد ديگري در همان يك ترم در كلاسهاي كاراته، كونگفو و تاچي شركت نمايد. جهت انگيزش بيانگر گرايش به شركت در هنرهاي رزمي است. شركت در سه كلاس نشانگر شدت انگيزش فرد است (كلوكا؛ ترجمه نمازيزاده، 1383).
توجه و هوشياري
اصطلاح هوشياري و بويژه مفهوم رفتار ناهوشيارانه در طي رشد رفتارگرايي بعد از قرن بيستم مورد توجه قرار گرفت. جيمز (1890) هوشياري را حالتي از آمادگي ذهني تعريف كرد كه شخص ميتواند قبل از عملكرد فعال شده و آن را حفظ كند. همچنين هوشياري به مفهوم پردازش كنترل شده در مقابل پردازش خودكار ارتباط داده شده است (اشميت و لي؛ ترجمه فرخي و همكاران، 1387). چندين محقق (برتلسون، 1967؛ برتلسون و تيسير[24]، 1968) نشان دادند كه وجود يك محرك پيش از عملكرد ميتواند عملكرد را تغيير دهد و حتي تسهيل نمايد. بطور قطع، درگيري هوشيارانه در فعاليتهاي توجه، مشخصه بسياري از موقعيتهاي اجراي مهارت است؛ براي مثال، وقتي كودكي در حال يادگيري به زمين زدن و گرفتن توپ با يك دست، همزمان با دويدن است، ما فكر كردن كودك درباره آنچه بايد انجام دهد را مشاهده ميكنيم. هنگامي كه بيماري به توانبخشي مهارت نوشتن ميپردازد نيز همين طور است. درمانگرها غالبا مشاهده ميكنند كه چنين بيماراني، عمل را بصورت كلامي به شيوه مورد نظر هدايت مينمايند. با وجود اين، به نظر نميرسد كه بعضي از فعاليتهاي توجه طلب به آگاهي هوشيارانه نياز داشته باشند. بنابراين توجه، به آگاهي هوشيارانه محدود نميشود. افراد بسياري از فعاليتهاي توجه طلب را بدون آگاهي هوشيارانه از آنها انجام ميدهند. براي مثال ميتوان به توجه بينايي افراد، به آن دسته از نشانههاي محيطي كه اجرا را در جهت صحيح هدايت مينمايند، اشاره كرد. اگرچه لازم است توجه روي اين نشانهها متمركز شود، ولي افراد در تمامي مواقع از ويژگيهاي اين نشانه، آگاهي هوشيارانه ندارند. همچنين هوشياري به مفهوم پردازش كنترل شده در مقابل پردازش خودكار ارتباط داده شده است. اجرا در آزمونهاي مستقيم و غير مستقيم حافظه (روديگر و مك درموت[25]، 1993) و استفاده از مقياسهاي گسستگي فرآيند (جاكوبي[26] و ديگران، 1997) نشان ميدهد كه بين اثر هوشيار و ناهوشيار بر روي رفتار وابستگي وجود دارد. براي مثال پردازش خودكار (ناهوشيار) بخوبي در افراد بزرگسال مسنتر حفظ ميشود، در حالي كه پردازش كنترل شده (هوشيار)، به همراه افزايش سن كاهش مييابد. خطاهاي عملكرد نظير اشتباهات عمل (نورمن[27]، 1981) در وضعيتهايي ظاهر ميشوند كه در آنها ناهوشياري يا عمل خودكار نتواند بطور موفق توسط هوشياري يا پردازش كنترل شده جلوگيري يا خنثي شود (هاي[28] و جاكوبي، 1996؛ ريزن[29]، 1990؛ ريزن و مايسيلسكا[30]، 1982) (اشميت و لي، ترجمه فرخي و همكاران، 1387). به هر ترتيب، آگاهي يا هوشياري بوجود نميآيد مگر اينكه به آن توجه شود.
پردازش خودكار و كنترل شده
آيزنك (1984) ميگويد به سه دليل ممكن است تمرين اجراي همزمان دو تكليف را آسان كند: «اول اينكه افراد ممكن است براي اجراي هر يك از تكاليف راهكارهاي جديدي ايجاد كنند كه تداخل تكليفي را به حداقل برساند. دوم اينكه تقاضاهايي كه هر كدام از تكاليف بر روي منابع توجه يا كانون منشاء مركزي تحميل ميكنند بوسيله تمرين كاهش داده شود. سوم اينكه در تكاليفي كه در ابتدا نياز به چندين منشاء پردازشي دارند، در اثر تمرين ممكن است اجراي آنها اقتصاديتر شود و تكيه آنها بر روي چند منشاء ويژه قرار گيرد».