دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق راهبردهای شناختی تنظیم هیجان در 35 صفحه در قالب word , قابل ویرایش ، آماده چاپ و پرینت جهت استفاده.
توضیحات کوتاه از متن:
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
- سبک های دلبستگی
دوره ی نوجوانی و ابتدای نوجوانی و جوانی، دوره ای مهم و ویژه در چرخه ی رشد انسانی است که فرآیند فردیت و جدایی انسان را از خانواده را در برمی گیرد. در این فرآیند، خانواده نقشی محوری در رشد هیجانی و شناختی هر انسانی بازی می کند. از جمله سبک والدین همراه با سایر ابعاد ویژه خانواده؛ مانند الگوهای ارتباطی، حل تعارض و همبستگی خانواده برای رشد افراد تأکید دارد (بو ،2010). یکی از مفاهیم که از بطن خانواده شکل می گیرد مفهوم دلبستگی است.
دلبستگی به طور کلی یعنی؛ مأمنی از آسایش، امنیتی برای کاوش و جستجو کردن و منبعی برای اطمینان بخشیدن به کودک، زمانی که دچار پریشانی می شود (سندوال ،2008). دانستن اینکه مردی وجود دارد که نگران شماست و شما را در ذهن خود دارد، در هر سن و شرایط، منبع و پایگاه ایمن بخش برای فرد است ( ویلیامز و کلی ، 2005). روابط دلبستگی همیشه موجودند و در برابر چرخه ی زندگی فعال هستند.
پیوندهای دلبستگی در زندگی بزرگسالان ایجاد می شوند و بر فعالیت های مهم بزرگسالی مؤثرند، دلبستگی در جوانی و بزرگسالی را به عنوان روابط دوبه دویی تعریف می کنند که در آن، همجواری با یک شخص ویژه ترجیح داده شده و به دست یافتن به احساسی ایمن یا حفظ آن منجر می شود. نتایج پژوهش های متعدد استمرار و تداوم سبک دلبستگی را در چرخه ی زندگی تأیید می کند (فنی و نولر ،1996).
بالبی(1980)، فرایند شکل گیری دلبستگی نوزاد را تشریح کرد و نشان داد که چگونه سیستم احساسات و رفتارهای دلبستگی، نوزاد را به مادر نزدیک و از خطر دور می سازد و جدایی از نگاره ی دلبستگی (مادر) اضطراب و درماندگی را در پی خواهد داشت. حساسیت، پاسخگویی و حضور فعال مادر و دسترسی منظم نوزاد به او خطوط اصلی دلبستگی ایمن را در کودک ترسم کرد. بنابراین این دلبستگی با رفتارهایی از قبیل؛ دنبال کردن مادر با چشم، چسبیدن به او و گریه و حالت افسردگی در وقتی که مادر او را ترک می کند نشان داده می شود. اما اصطلاح دلبستگی به نیازهای عاطفی، به حضور مادر و آرامش و امنیتی که حضور وی برای فرزند ایجاد می کند اطلاق می شود.
مفهوم شناسي دلبستگي
دلبستگي از يك مفهوم يوناني به نام stroge كه نوعي عشق بين والدين و كودك است گرفته شده است (اسپنسر 1988 – به نقل از نگهبان سلامی، 1394). واترز بيان مي كند كه دلبستگي رفتارهايي را شامل مي شود كه سبب نزديكي به نگاره دلبستگي است. اين رفتارها شامل توجه داشتن، لمس كردن، نگاه كردن، وابسته يا متكي بودن و اعتراض به طرد شدگي است (واترز، 1978 ؛ نقل از عارفي، 1383)
دلبستگي، نوعي پيوند عاطفي است نه رفتار؛ زيرا اغلب رفتارهايي از اين نوع مي توانند در خدمت سيستم هاي رفتاري ديگر مانند اكتشاف گري و پيوندجويي نيز باشند. لذا روي آوردن به مراتب يا گريه كردن موقع ترك يك همبازي جديد لزوماً نشان دهنده دلبستگي كودك به مراقب يا همبازي نيست (سیمسون ، 1990).
پيوند دلبستگي، نوعي خاص از پيوندهاي متعددي است كه بالبي و اينزورث به آنها تحت عنوان پيوندهاي عاطفي اشاره كردهاند. در طول زندگي افراد مجموعه اي از پيوندهاي عاطفي مهم شكل مي گيرند كه دلبستگي محسوب نمي شوند. دلبستگي نوعي از پيوندهاي عاطفي است كه با وجود داشتن ويژگي هاي مشترك با ساير پيوندهاي عاطفي، ويژگي هاي خاص خود را دارد كه آنرا از ساير پيوندهاي عاطفي مشخص مي كند. بالبی(1988) ملاكهاي مشترك پيوندهاي عاطفي و ملاك متمايزكننده دلبستگي از ساير پيوندهاي عاطفي را اين چنين ذكر مي كند. ملاكهاي مشترك عبارتند از:
پيوند عاطفي پايدار مي باشد كه از همراهي يا كمك خواستن از شخص ديگر حاصل مي گردد. پيوند عاطفي، فردي خاص را درگير مي كند (نگاره دلبستگي) كه با هيچ كس ديگر قابل مقايسه نيست.
پيوند عاطفي داراي اهميت هيجاني است.
فرد مي خواهد مجاورت و تماس با آن شخص را حفظ كند.
فرد به هنگام جدايي عمدي از آن فرد رنجيده مي گردد و متألم مي شود.
بايد بين مفاهيم وابستگي و دلبستگي نيز تمايز قائل شد. اگر چه بين مفاهيم دلبستگي و وابستگي همپوشي هايي وجود دارد، اما پژوهشهاي اخير روشن نمودهاند كه اين سازهها يكسان نيستند (مداحي، 1383).
بالعكس، رفتارهاي وابستگي به طور مستقيم به سوي فردي خاص معطوف نيستند و با افزايش احساس ايمن در نتيجه مجاورت با نگارههاي دلبستگي مرتبط نمي باشند و رفتارهاي تعميم يافتهتري مي باشند كه هدف آنها جلب كمك، هدايت و تأييد ديگران است (همان منبع).
اگرچه بالبي نخستين كسي نبود كه مفهوم دلبستگي را به ادبيات روان شناسي تحولي معرفي كرد، بدون شك نخستين روان شناسي بود كه دلبستگي را به منزله يك نياز نخستين با پايه زيستي مطرح كرد. از نظر نظر او دلبستگي نتيجه ارضاي سائق نخستين گرسنگي كه بر اساس همخواني حضور مادر با لذت حاصل از كاهش تنش به علت ارضا سائق گرسنگي توجيه مي شود نيست (فرويد ، 1972 ؛ به نقل از عارفي، 1383).
در واقع دلبستگي خود نياز اوليهاي است كه تحت شرايط فشارزاي تكاملي شكل مي گيرد (كسيدي و شاور، 1999).واكنش اصلي آن محافظت از انسان است. بالبي در توضيح كنش محافظتي رفتار دلبستگي عنوان مي كند كه انسان در طول دوره تكامل همواره در معرض خطرات گوناگوني بوده است. گرايش غريزي به حفظ تماس و نزديكي با نگارههاي دلبستگي شانس فرد را براي زنده ماندن و توليد مثل زياد مي كند(بالبي ،1973).
فهرست مطالب به شرح زیر میباشد:
3-2- سبک های دلبستگی
1-3-2- مفهوم شناسي دلبستگي
2-3-2- مؤلفه هاي اصلي دلبستگي
3-3-2- انواع سبك هاي دلبستگي
2-3-3-1- سبك دلبستگي ايمن
2-3-3-2- سبك دلبستگي نا ايمن - اجتنابي
2-3-3-3- سبك دلبستگي نا ايمن – دو سو گرا
4-3-2- عوامل مؤثر بر ثبات دلبستگي از كودكي تا بزرگسالي
5-3-2- نظريه دلبستگي بالبي
6-3-2- سبك هاي دلبستگي از ديدگاه هاي مختلف
6-2- پیشینه عملی
1-6-2- تحقیقات داخلی مرتبط با موضوع پژوهش
2-6-2- تحقیقات خارجی مرتبط با موضوع پژوهش