دانلود مبانی نظری وپیشینه تحقیق نشانگان روانشناختی (فصل دوم )
در 56 صفحه در قالب word , قابل ویرایش ، آماده چاپ و پرینت جهت استفاده.
مشخصات محصول:
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
کاربردهای مطلب:
منبعی برای فصل دوم پایان نامه، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
قسمتهایی از مبانی نظری:
1-5- تعاریف نظری و عملیاتی متغیرها
1-5-1- تعاریف نظری
نشانگان روانشناختی: سلامت روان عبارت است ازرفتارموزون وهماهنگ با جامعه،شناخت وپذیرش واقعیت های اجتماعی وقدرت سازگاری با آنها و شکوفایی استعدادهای ذاتی ارتقای سلامت روانی در جامعه موجب بهبود کیفیت زندگی می شود (صادقیان و حیدریان پور، 1388).
1-5-2- تعاریف عملیاتی
نشانگان روانشناختی: منظور نمره ای است که فرد در پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ ( 1972) کسب می کند.
سلامت روانی
صاحبنظران برای سلامت روانی تعاریف مختلف ارائه دادهاند. در عین حال در همه تعاریف توجه به نکات اصلی و مهم جزو اشتراکات میباشد. ذیلاً به تعدادی از این تعاریف اشاره میشود. سازمان بهداشت جهانی در تعریف این واژه گفته است: «سلامت روانی عبارت است از قابلیت ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران، تغییر و اصلاح محیط فردی، اجتماعی و حل تضادها و تمایلات شخصی بطور منطقی، عادلانه و مناسب»(میرکمالی، 1377). در این تعریف بهداشت روانی، سازگاری با دیگران و محیط زندگی است.
بنظر میننجر سلامت روانی عبارت است از سازش فرد با جهان اطرافش به حداکثر امکان، بطوری که باعث شادی و برداشت مفید و مؤثر بطور کامل شود(میلانی فر، 1378). از نظر کاپلان و بارون بهداشت روانی حالت خاصی از روان است که سبب بهبود، رشد و کمال شخصیت انسان میگردد و به فرد کمک میکند که با خود و دیگران سازگاری داشته باشد(میرکمالی، 1370). مازلو بهداشت روانی را حاصل تامین نیازها و شکوفا شدن استعداد ذاتی انسانها میداند(میرکمالی، 1370). از تعاریف فوق چنین استنباط میشود که بهداشت روانی علم، روش و مهارتی است که برای بهزیستی و رفاه اجتماعی که تمام زوایای زندگی از محیط خانه گرفته تا مدرسه، دانشگاه، محل کار و نظایر آن را در بر می گیرد و در مورد بهداشت روانی آنچه بیش از همه مورد نظر است احترام به شخصیت و حیثیت انسانی است. روی این اصل بهداشت روانی را دانش یا هنری میدانند که به افراد کمک میکند که با ایجاد روشهای صحیح روانی و عاطفی بتوانند با محیط خود سازگاری حاصل نموده و برای حل مشکلات از راههای مطلوب اقدام نماید(میلانی فر، 1378).
2-10- هدف بهداشت روانی
وظیفه و هدف اصلی بهداشت روانی تامین سلامت فکر و روان افراد جامعه است. برای رسیدن به این هدف نیاز به نیروی انسانی فعال، برنامهریزی، ایجاد مراکز و بالاخره آموزش بهداشت همگاهی است. کاپلان و بارون هدف بهداشت روانی را بهبود، رشد و کمال شخصیت انسان میدانند(میرکمالی، 1377). و از نظر میننجر هدف بهداشت روانی سازش فرد با جهان اطرافش میباشد. بطور خلاصه بهداشت روانی دارای چهار هدف اصلی است(میلانی فر، 1378):
1- خدماتی:جهت تامین سلامت فکر و روان افراد جامعه، پیشگیری از ابتلا به مشکلات روانی و رفتاری، درمان سریع و پیگیری، کمکهای مشورتی به افرادی که دچار مشکلات روانی، اجتماعی و خانوادگی شدهاند.
2- آموزش:آموزش بهداشت روانی همگانی و آشنا ساختن مردم جهت همکاری و استفاده از خدمات موجود درصورت مواجهه با استرسها و مشکلات رفتاری و روانی، تنظیم برنامههای آموزشی برای ایجاد نیروی متخصص.
3- پژوهش:تحقیق درباره علل و راههای پیشگیری از مشکلات روانی و رفتاری، اعتیادها و انحرافات مانند پژوهش در مدارس، دانشگاهها، درمانگاههای عمومی، مراکز بهداشتی و نظایر آن.
4- طرح و برنامه ریزی درباره ایجاد و گسترش مراکز جامع روانپزشکی، مراکز آموزشی جهت بالا بردن کیفیت بهداشت روانی، سطح آگاهی مردم، بوسیله رسانه ملی گروهی و ایجاد هماهنگی برنامههای خدماتی، آموزشی و پژوهشی.
درکل هدف از بهداشت روانی شناخت وسیع و پیشگیری از بروز اختلالات خلقی، عاطفی و رفتاری است. مقابله با بیماریهای روانی برای ایجاد جامعه سالم از وظایف اصلی دولتها و افراد جامعه است و هر اجتماعی که خواستار بهزیستی و شادکامی افراد خود میباشد، باید مردم سازگار و هماهنگ پرورش دهد(میلانی فر، 1378).
2-11- مفهوم سلامت
سلامت کیفیتی از زندگی است که تعریف آن مشکل و اندازه گیری واقعی آن تقریبا غیر ممکن است. متخصصان تعاریف متعددی از این مفهوم ارایه دادهاند، اما تقریبا همه تعاریف موضوع مشترکی دارند و آن مسوولیت در قبال خود و انتخاب سبک زندگی سالم است.
دان سلامت را به محیط فردی محدود کرده است و عقیده دارد که تجربه سلامت در هر فرد منحصر به خود آن فرد است. او همچنین معتقد است که افراد اطلاعات حاصله از منبع درون و بیرون خود را به طریق متفاوتی پردازش و تفسیر می کنند. وجود چنین تفاوتی میتواند ناشی از تفاوتهای فردی باشد که علیرغم فراهم کردن اطلاعات غنی درباره سلامت، نمیتوان به طور مشخصی آن را توصیف کرد. بنابراین تهیه الگویی که نشان دهنده چگونگی تأثیر ادراک بر سلامت باشد بسیار مهم و کار مثبتی است (بزنر ، اشتاینهاردت ، 1997؛ به نقل از باباپورخیرالدین، 1381).
لارسون (1996؛ نقل از کی یس و رایف، 2000) عقیده دارد سلامت عبارت است از فقدان وضعیت و احساسات منفی که نتیجه آن سازگاری و تطابق با دنیای خطرناک است.
برخی از مولفین مفهوم سلامت را مترادف با کیفیت زندگی آوردهاند. به نظر این مولفان کیفیت زندگی در برگیرنده مجموعه شرایطی است که افراد در زندگی خود دارند. برای کیفیت زندگی دو معنی در نظر گرفته شده است.
1. وجود شرایط لازم برای یک زندگی خوب.
2. تمرین برای خوب زندگی کردن.
هنگامی که سطح اجتماعی و جمعی مطرح میشود، معنی اول مدنظر است لذا وقتی میگوییم کیفیت زندگی در یک کشور ضعیف است بدین منظور است که شرایط اساسی مانند غذای کافی، مسکن، مراقبتهای بهداشتی و .. در این کشور کم است. به عبارت دیگر این کشور برای ساکنانش غیر قابل زندگی کردن است و یا تحمل چنین شرایط دشواری برای ساکنان آن سخت است. اما معنی دوم کیفیت زندگی در سطح جمعی بکار نمیرود. نمیتوان گفت که خود یک کشور خوب زندگی می کند، کشور زندگی نمی کند، بلکه ساکنان آن زندگی می کنند. در مفهوم فردی این واژه (کیفیت زندگی) به دو معنی بکار میرود. وقتی گفته میشود فرد زندگی خوبی ندارد ممکن است منظور این باشد که او فاقد آن چیزهایی است که وجود آن حتمی و واجب فرض میشود یا ممکن است این منظور را داشته باشد که زندگی و سلامت عمومی فرد در معرض تهدید بوده و رو به زوال میرود.
این شرایط و معانی ممکن است با هم تلاقی داشته باشند اما با همدیگر توافق نداشته و در یک مسیر نباشند چرا که یک فرد میتواند غنی، نیرومند و مشهور باشد اما پریشان، آزرده خاطر و گرفتار نیز باشد. برعکس، فردی که فقیر، ضعیف و منزوی است ممکن است از نظر روانی و جسمانی شاداب و کامیاب باشد. در این دیدگاه نیز نقش ادارک فرد از موقعیتها و تفسیرهای ذهنی کاملا نمایان است (اراسموس ، 1997).
قسمتی از پیشینه تحقیق:
نتایج پژوهش پیترز و همکاران(2003)نشان می دهد که سطوح بالاتر حمایت اجتماعی با سطوح پایینتر افسردگی و اضطراب ، مرتبط است و تصور می شود که حمایت اجتماعی ،به عنوان سپری ضربه گیر در مقابل استرس عمل می کند .
گوهوا، الیکا و همکاران (2001) مطالعهای بر روی 127 نوجوان اهل چین در رابطه بین سبکهای فرزندپروری با وضعیت سلامت روانی نوجوانان انجام دادند. نمرات پایین در شاخصهای سلامت روان بطور قابل ملاحظهای با سطح بالای طرد والدین و انکار والدین، گرایش به تنبیه، زحمات بیش از اندازه و درگیری مفرط، و سطوح پایین گرمی هیجانات والدین و درک و فهم، رابطه داشت (به نقل از عیوضی، 1378).
فیلازوگلو و گریوا (2008) در بررسی رابطه سبکهای مقابله و حمایت اجتماعی و کیفیت زندگی در زنان مبتلا به سرطان سینه دریافتند سبکهای مقابله با کیفیت زندگی مرتبط بودند و سبک مقابلهای مسأله مدار با کیفیت زندگی رابطه مثبت داشت.
پژوهش محمد زاده و خسروی (1391) با عنوان بررسی رابطه هدف در زندگی ، سبک های مقابله ای با بهداشت روانی در میان دانشجویان دانشگاه ایلام نشان داد که رابطه منفی و معنی داری بین سبک مقابله ای هیجان مدار و سلامت روان وجود دارد .
پژوهش بخشی پور ، پیرو و عابدیان (1384) با عنوان بررسی رابطه میان رضایت از زندگی وحمایت اجتماعی با سلامت روان در دانشجویان نشان داد که رضایت از زندگی و حمایت اجتماعی به شکل معناداری سلامت روانی را پیش بینی می کند و همچنین تاهل هم به شکل معناداری با بهداشت روانی بالاتر ، رضایت از زندگی و احساس حمایت اجتماعی بیشتر همبسته بود .
فهرست مطالب مبانی نظری ::
فهرست مطالب
تعاریف نظری و عملیاتی
سلامت روانی
هدف بهداشت روانی
مفهوم سلامت
الگوهای سلامت
ابعاد سلامت
نظریه های سلامت روانی
تحقیقات انجام شده در داخل کشور
مطالعات انجام شده در خارج از کشور
منابع