توضیحات :
دانلود مقاله تاثیر ادیان بر هنر چین در 13 صفحه در قالب Word قابل ویرایش.
بخشی از متن :
چکیده
رابطه ی دین و هنر
دین، از جهت ماهیت درونی و باطنی، حقیقتی آرمانی و متعالی است که ذاتا مطلوب بشر است و هر انسانی، بالطبع در آرزوی دستیابی به آن است. این حقیقت که - به «کمال مطلق» تعبیر شده است-، بر تمام زندگی انسانی که در جستجوی کمال است، تأثیر می گذارد و او را در یک نظام عقیدتی و رفتاری که مجموعه ای از هست ها و نیست ها و بایدها و نبایدها و بهترین ابزار و راه برای دست یافتن به آن کمال مطلق است، قرار می دهد.(2)
امروزه، هم تأثیرات ادیان الهی و هم غیر الهی در هنر، مورد بحث قرار می گیرد؛ چرا که از دیدگاه پژوهشگران معاصر، دین، مجموعه ای از اصول ثابت، احساسات و حرکات جمعی است که فرد را عمیقا تحت تأثیر قرار می دهند و در کارهای روزمره ی او، مخصوصا خلق اثر هنری، جلوه گر می شوند.(3)
شافتس بری (Shafts Bury) در تعریف هنر و زیبایی شناسی آن می گوید: «زیبایی، فقط به وسیله ی روح، شناخته می شود و خداوند، زیبای اصلی است».(4) فیخته (Fikhteh)، به نوعی، حرف او را تأیید نموده، می گوید: «هنر، ظهور و بروز روح زیباست و مقصدش تعلیم و تربیت. مقصود از هنر، تربیت متوازن سراسر وجود انسان است».(5) اما هگل (Hegel)، هنر را «تحقق همانندی تصور زیبایی با حقیقت زیبایی» می داند که «در کنار دین و فلسفه، راهی برای درک و بیان عمیق ترین مسائل انسانی و عالی ترین حقایق روح است.»(6) در این میان، لئو تولستوی، در تعریفی زیبا از هنر می گوید: «برای این که هنر را دقیقا تعریف کنیم، پیش از همه، لازم است که به آن، همچون یک وسیله ی کسب لذت ننگریم؛ بلکه هنر را یکی از ملزومات حیات بشری بشناسیم».(7) پیداست که همه ی این تعاریف، تعریف «هنر متعهد به آسمان» یا «هنر متعالی» است.
با مد نظر قرار دادن تعاریف بالا، می توان هنر را «شکلی نو و دل پذیر و نمودی پرجاذبه از حقیقتی اصیل و ماهیتی آرمانی» دانست که ریشه در فطرت پاک انسان دارد و او را از «آنچه هست» به سوی «آنچه باید باشد»، راهنمایی می کند. به عبارتی، می توان چنین نتیجه گرفت که هنر متعالی، مانند دین، سعی دارد تا با توجه دادن انسان به فطرت پاک و الهی خود، همان اهداف دین (یعنی تقویت و تصحیح رابطه ی انسان با: خدا، خود، همنوعان و جهان هستی) را محقق سازد.
هنر دینی و هنر غیردینی
آیا تقسیم پذیری هنر، به دینی و غیردینی (غیر متعهد به دین) درست است؟ یا این که اصلا این نوع تقسیم بندی، وجود خارجی ندارد؟ نظرات در این باره مختلف اند. عده ای معتقدند که دین، هنر را محدود کرده و به نوعی آن را در خود، حل نموده است. در عین حال، گروهی دیگر، نظر بر این دارند که هنر را هنگامی می توان هنر نامید که در راه دین، قدم بردارد و تلاش کند تا انسان به هدف دین - که همان رشد و تعالی انسان است-، نزدیک شود. از این دیدگاه، هنر، یک ابزار است و هر هنری که از جنسی جز این باشد، جادو و تزویر و شعبده است.(8)
تیتوس بورکهات (Titus Burkhart)، فریتیوف شووان (Frithjof Schuon) و ارسطو، شخصیت های برجسته ای هستند که از تقسیم بندی هنر به دینی و غیردینی، دفاع می کنند. آنها اعتقاد دارند که هنر، خوب است، به شرطی که احساسات خوب را ترویج کند. هنر نباید راستی و راستگویی را از دست بدهد و گناه و فساد را ترویج کند.(9)
تولستوی که شاید بتوان او را از بارزترین شخصیت های مدافع هنر دینی - اخلاقی دانست، در این زمینه می گوید: «تنوع احساساتی که ناشی از شعور دینی اند، بی پایان است و همه ی این احساسات، تازه اند؛ زیرا شعور دینی، جز نشانی از رابطه ی جدید انسان با جهان در جریان نظام خلقت، چیز دیگری نیست».(10) و در جایی دیگر، ضمن انتقاد از هنر غیردینی می گوید: «احساس لذت جنسی - که فرودست ترین احساسات است و نه تنها در دسترس انسان قرار دارد، بلکه همه ی حیوانات نیز بدان دسترسی دارند-، موضوع اساسی تمام آثار هنری عصر جدید را تشکیل می دهد».(11)
علامه محمدتقی جعفری نیز ضمن تأکید و تأیید بر هنر دینی و انتقاد از هنر غیر دینی، هنری را متعهد می داند که «آنچه هست» را به سود «آن چه باید بشود» تعدیل کند.(12) افرادی که معتقد به دسته بندی هنر به دینی و غیردینی هستند، یک سری ویژگی ها را بر می شمارند و بیان می کنند که همراه بودن هر یک از این خصوصیات، با هنر، باعث دینی شدن آن هنر می گردد. این ویژگی های برشمرده شده، عبارت اند از: کارکرد هنر؛ مکان اثر هنری؛ موضوع و یا شمایل نگاری اثر هنری؛ معنویت و عقاید هنرمند در خلق اثر هنری؛ حمایت یک اجتماع دینی از یک اثر هنری.(13)
در عین حال، نمی توان منکر این شد که در طول تاریخ، برخی از ادیان، بعضی هنرها را از صحنه ی جامعه حذف کرده اند و در قبال آن، به توسعه ی هنرهای دیگر پرداخته اند؛ به گونه ای که هر زمان در یک مرکز دینی، عناصر معتقد به کلام، بر عناصر معتقد به ماده، چیره شده، تصویرشکنی، شمایل شکنی و در نتیجه، عدم رشد هنرهایی مانند نقاشی و مجسمه سازی را سبب شده است. در مقابل، خوش نویسی و تذهیب - که جزو هنرهای تزیینی به حساب می آیند -، درخشش بیشتری یافته اند.(14)
فهرست برخی از مطالب :
- چکیده
- رابطه ی دین و هنر
- هنر دینی و هنر غیردینی
- بررسی نمونه های تأثیر دین بر هنر
- نوشتهی گلایل پژند
- نتیجه
- دین و اسطوره و تأثیر آن بر هنر
- پی نوشت:
- منابع: