برنامه ريزي استراتژیک
يكي از روش هاي شناسايي ماهيت برنامه ريزي استراتژیک بررسي تفاوت آن با ساير روش هاي برنامه-ريزي است. امروزه در سازمان هاي پيشرفته و در سطوح مختلف سازمان ها، برنامه ريزي به سه صورت اساسي برنامه ريزي استراتژیک، برنامه ريزي ترفندي و برنامه ريزي عملياتي به شرح زير جلوه گر مي شود.
الف) برنامه ريزي استراتژیک
در اين برنامه ريزي، اهداف و خطوط كلي و رسالت سازمان در بلندمدت تعيين مي شود. اين نوع برنامه-ريزي جامعيت داشته و در سطوح عالي سازمان شكل مي گيرد؛ در اين نوع برنامه ريزي چارچوبي مشخص براي برنامه ريزي ترفندي و برنامه ريزي عملياتي ترسيم مي شود. اين برنامه داراي ديد بلندمدت است. در حكم چتري است كه كل سازمان را به نحوي در بر مي گيرد.
ب) برنامه ريزي ترفندي
اين برنامه ريزي كه در آغاز در سازمان هاي نظامي به كار گرفته شد، فرايندي است كه به وسيله آن، مديراندسته اي از فعاليت هاي مرتبط را در اجراي يك راهبرد تصوير مي كنند. به عبارت ديگر، برنامه ريزي ترفندي به مسائلي مربوط مي شود كه براي رسيدن به هدف هايي، توسط برنامه ريزان سطوح عالي سازمان ترسيم مي شوند. اين نوع برنامه ريزي شامل تدوين هدف ها و انتخاب وسايل لازم براي دستيابي به آن هدف ها است. چارچوب زماني برنامه ريزي ترفندي، كوتاه تر از برنامه ريزي استراتژیک است. در نهايت، اين برنامه ريزي به وسيله سطوح مياني سازمان انجام مي گيرد.
ج) برنامه ريزي عملياتي
فرايندي است كه به وسيله آن، مديران اجرايي، فعاليت و گام هاي ويژه اي را در راستاي رسيدن به اهداف مورد نظر ترسيم مي كنند. برنامه ريزي عملياتي چارچوب زمانی كوتاه تري نسبت به دو برنامه ريزي استراتژیک و ترفندي دارد؛ اين نوع اغلب توسط مديراني صورت مي گيرد كه مسئوليت محدود براي اجراي هدف هاي محدود دارند.
لزوم برقراري برنامه ريزي استراتژیک در سازمان ها
شرايط متحول و متغير محيطي موجود در فضاي كنوني سازمان ها باعث شده كه تعيين دقيق راستا و جهت حركت سازمان ها به راحتي امكان پذير نباشد و نيازمند وجود تفكري چند بعدي، فراگير وخلاقانه باشد. در محيط و دنيايي كه ما زندگي مي كنيم دو خصوصيت عمده ديده مي شود كه عبارتند از: تغييرات مداوم و پيچيدگي(گرود و اهلستروم ،1997). تغييرات مداوم زمينه اي را ايجاد مي كنند كه ما به عنوان افراد، شركت ها و ملت ها مجبوريم راستا و جهت حركت خود را مشخص نماييم و از طرفي ديگر، پيچيدگي موجود در محيط باعث ايجاد چالش-هايي در توانايي ما در شناخت و انتخاب راستا و جهت حركت خود مي شود. از اين رو ما نيازمند رويكرد جديدي در راهبردهاي خود نسبت به محيط و آينده كسب و كار خود هستيم كه دربرگيرنده نوع نگرش و تفكر ما نسبت به محيط و آينده است و نه صرفاً مجموعه اي از پيش تعيين شده كه قابليت انطباق آنها با تغييرات مداوم محيطي و هماهنگي آنها با پيچيدگي هاي محيطي بسيار مشكل است. به بيان ديگر، ما نيازمند نوعي چارچوب نگاه و نگرش هستيم كه مي توان به آن تفكر استراتژیک اطلاق نمود. در عرصه بسيار پيچيده فعاليت-هاي صنعتي، بازرگاني، اقتصادي و نظامي، تعدد عوامل تأثيرگذار، سرعت تغيير و تحولات، علاقه مندي سازمان ها به كسب موفقيت و پيشرفت و بقاي بلندمدت، برنامه ريزي استراتژیک را ضرورتي اجتناب ناپذير كرده است. پيشرفت و توسعه سريع در جهان امروز و تغييرات پر شتاب محيطي، آگاهي از تحولات را ضروري ساخته است(کرامت زاده و محمدی، ۱۳۸۷).
پیشینه تحقیق
كار پژوهش پس از انجام دادن مرحله مطالعه آغاز ميشود؛ به عبارتي پژوهش در بستري از آگاهي براي كشف مجهول انجام ميپذيرد (حافظنيا، 1383). هر پژوهش بر مبنای بدیهیاتی انجام میگیرد که در مطالعههای قبلی روشن شده است و کلیه مطالعههایی که فرضها و بدیهیات و خاستگاه پژوهش را بوجود آوردهاند، جزء پیشینه پژوهش محسوب میشوند (بیانی، 1374). در ادامه تحقیقات داخلی و خارجی انجام شده در زمینه پژوهش مرور شده اند.
تحقیقات انجام شده خارجی
در تحقیقی تحت عنوان «تجارب به دست آمده از به کارگیری مدل PCMM که توسط انستیتو مهندسی نرم افزار صورت گرفت، نتایج زیر به عنوان مزایای مدل به دست آمد: مزایای بکارگیری مدل PCMMبستگی به سطح بلوغ به دست آمده دارد. سازمان هایی که به سطح دوی بلوغ می رسند، به طور قابل توجهی افزایش اصول اخلاقی نیروی کار و کاهش تغییر شغل اختیاری کارکنان را گزارش می کنند(كارتيس و همكاران ،2009).
تحقیقات انجام شده داخلی
سلطانی و بهرامی نژاد جونقانی به بررسی تاثیر بلوغ سازمانی بر سر آمدی سازمان در شرکت فولاد مبارکه پرداختند.آن ها در این مطالعه بلوغ سازمانی را در سه سطح فردی،فرآیندی و سازمانی مورد بررسی قرار داده اندو تاثیر این سه سطح را بر روی هشت دستاورد خروجی بلوغ مورد بررسی قرار دادند.نتایج نحقیق نشان داد که بلوغ سازمانی بیشترین تاثیر را بر سرآمدی سازمان دارد(سلطانی و بهرامی نژاد جونقانی، 1389).
در پژوهشی به نام سنجش سطح بلوغ مدیریت دانش در سازمان ها از طریق یک مدل بلوغ توسعه یافته مدیریت دانش پرداخته اند. امروزه دانش به عنوان یک منبع ارزشمند و استراتژیک است. برای هدفمند کردن استفاده از دانش به عنوان یک مزیت رقابتی و استراتژیک و نیز سازاندهی مراحل توسعه مدیریت دانش در سازمان، شناخت وضعیت موجود سازمان در زمینه مدیریت دانش و تعیین عوامل موثر بر تصمیم گیری یک سازمان برای به کار گیری و بهبود مدیریت دانش امری ضروری است(قلی پور و عابدی جعفری، 1390).
فهرست مطالب مبانی نظری و پیشینه پژوهش برنامه ريزي استراتژیک(فصل دوم) به شرح زیر میباشد:
برنامه ريزي استراتژیک
الف) برنامه ريزي استراتژیک
ب) برنامه ريزي ترفندي
ج) برنامه ريزي عملياتي
2-2 - لزوم برقراري برنامه ريزي استراتژیک در سازمان ها
2-3 -الگوهای رایج برنامه ریزی استراتژیک
2-3-1 -الگوي برنامه ريزي استراتژیک استونر و فريمن
۲-3-۲ -الگوي برايسون
۲-3-۳ -الگوي برنامه ريزي استراتژیک سازمان جهاني بهداشت
۲-3-۴ -الگوي گوداشتاين و همكاران
۲-3-۵ -الگوي برنامه ريزي استراتژیک دانكن و همكاران
۲-3-۶ -الگوي برنامه ريزي استراتژیک وايتمن
۲-3-۷ -الگوي برنامه ريزي استراتژیک پيگلز و روجر
۲-4 -تفکر استراتژیک
۲-5-تحول رويكردهاي راهبرد
۲-6 -تفکر استراتژیک و ابعاد آن
۲-7 -الگوهای مدیریت استراتژیک در بخش عمومی
۲-8 -کاربست مدیریت استراتژیک در سازمانهای دولتی
۲-9- رشد یافتگی ورشد نیافتگی آرگریس
۲-۱6 -پیشینه تحقیق
۲-۱6-۱-تحقیقات انجام شده خارجی
۲-۱6-۲ -تحقیقات انجام شده داخلی
منابع فارسی
منابع غیر فارسی