مبانی نظری و پیشینه تحقیقاتی هوش عاطفی(فصل 2)

دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق هوش عاطفی (فصل دوم) در 28 صفحه در قالب word , قابل ویرایش ، آماده چاپ و پرینت جهت استفاده.

مشخصات محصول:
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب


کاربردهای مطلب: 
منبعی برای فصل دوم پایان نامه، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی 

قسمتهایی از مبانی نظری و پیشینه پژوهش:

 

 

 

هوش عاطفی 
ثرندایک  از اولین افرادی بود که اعتقاد داشت هوش فقط جنبه مکانیکی ندارد، بلکه می‌تواند صورت‌های مختلفی مانند عاطفی و اجتماعی داشته باشد (جرومی ، 2009). وکسلر هوش را به عنوان مجموعه یا کل قابلیت فرد برای فعالیت هدفمند، تفکر منطقی و ارتباط موثر و کارآمد با محیط تعریف می‌کند (کینگ ، 2008). با اینکه ثرندایک و وکسلر از نظریه‌پردازان مشهور در حوزه هوش هستند، اما اهمیت کار آنها تا قبل از اینکه گاردنر  نظریه خود را در مورد هوش‌های چندگانه مطرح نکرد، درک نشد. گاردنر (1993)، به جای هوش‌های کلی، هوش‌های چندگانه را مطرح کرد. از نظر وی افراد مجموعه‌ای از هوش‌ها را به جای یک هوش پرورش می‌دهند. وی 9 هوش مستقل را مطرح کرد. اگرچه گاردنر از اصطلاح هوش عاطفی استفاده نکرد اما مفهوم هوش درون فردی و بین فردی او، پایه‌ای برای کار در زمینه هوش عاطفی بود. واژه هوش عاطفی نخستین بار توسط پیتر سالووی و جان مایر (1990)، بکار برده شد. آنها با ارائه مدلی سعی نمودند هوش عاطفی را به عنوان یک هوش جدید تعریف کنند. از نظر آن‌ها، هوش عاطفی، مجموعه‌ای از توانایی‌های ذهنی عمده در قلمرو پردازش فعال اطلاعات هیجانی است و شامل چهار بعد ادراک عواطف، ابراز عواطف، تسهیل عاطفی تفکر، درک و تحلیلی اطلاعات عاطفی و بکارگیری دانش عاطفی و درنهایت مدیریت عواطف است (سالووی و مایر، 1990).
از دیگر افراد تاثیرگذار در حوزه هوش عاطفی، بار- آن است. وی در مدل خود هوش عاطفی را به 5 مولفه تقسیم می‌کند. هوش بین‌فردی، هوش درون‌فردی، انعطاف‌پذیری، مدیریت استرس و وضعیت عمومی (الوانی و بیگی، 1386). در سال 1995، دانیل گلمن با انتشار کتابی تحت عنوان هوش عاطفی، این هوش را به جهانیان معرفی کرد. گلمن (1995)، عناصر هوش عاطفی را به دو طبقه عناصر بین‌فردی و عناصر اجتماعی تقسیم می‌کند. امروزه به طور کلی دو رویکرد بر هوش عاطفی حاکم است: رویکرد توانایی  که توسط سالووی و مایر (1990)، ارائه شده و بر اساس توانایی پردازش اطلاعات هیجانی است. رویکرد دوم که مدل شخصیتی  (کار، 2004)، یا ترکیبی  نیز (مایر، 2003)، نامیده می‌شود، بوسیله بار ـ آن (2000) و گلمن (1995)، تعریف شده و هوش هیجانی را با مهارت‌ها و ویژگی‌های دیگری همچون بهزیستی روانی و انگیزش درهم می‌آمیزد و بر ترکیبی از آنها تاکید دارد (کار، 2004). در ادامه به معرفی هر دو رویکرد پرداخته می‌شود.
 
الگوی بار- آن از هوش عاطفی
بارـ آن (2004)، تعریفی ترکیبی از هوش عاطفی ارائه می‌دهد. وی هوش عاطفی را مجموعه‌ای از توانایی و مهارت های غیرشناختی می‌داند که سبب رویارویی موفقیت‌آمیز فرد با مقتضیات و رفتارهای محیطی می‌گردد. این مهارت ها عبارتند از: 
- توانایی فهم احساسات دیگران و برقراری ارتباط با آنها
- توانایی مدیرت و کنترل احساسات
- اداره کردن تغییرات و حل مسائل درون فردی و بین فردی
- بوجود آوردن حالات مثبت در خود (خود انگیزشی) (تجلی، 1386).
بار- آن برای سنجش هوش عاطفی مقیاسی را که شامل 5 مولفه و 15 عامل است، ارائه کرد. این مولفه‌ها عبارتند از: 
1- مهارت‌های درون فردی: این مولفه توانایی فرد را در آگاهی از هیجانات و کنترل آن‌ها می‌سنجد.
2- مهارت‌های میان فردی: این مولفه، مهارت‌های اجتماعی و توانایی فرد رابرای سازگاری با دیگران می‌سنجد.
3- مهارت سازگاری : شامل واقع گرایی، انعطاف پذیری و حل مسئله.
4- مدیریت فشار روانی: شامل تحمل فشارهای روانی، مهار خواسته‌های آنی.
5- حالت کلی (خلق و خوی عمومی): شامل احساس رضایت، خوش بینی و نشاط (کراچر ، 2009). 
 
هوش عاطفی و کیفیت زندگی
از آنجا که کیفیت زندگی شامل مؤلفه‌های سلامت روان، سلامت جسمانی، کیفیت محیط زندگی و ارتباطات اجتماعی است. در اینجا نتایج پژوهش‌ها به تفکیک این مؤلفه‌ها ارائه می‌گردد. 
 
هوش عاطفی و سلامت روان
 در فرا تحلیلی که توسط شوته، مالوف، تورتینستون و روکی  (2007)، انجام شد، مشخص گردید که هوش عاطفی با سلامت روان و سلامت جسمانی رابطه مثبتی دارد. پژوهش‌های داودا و هارت (2000)، تجلی (1386)، ساکلوفسکی، آستین و مینسکی  (2003)، حاکی از آن هستند که هوش عاطفی با سلامت روان رابطه مثبتی دارد.
پژوهش‌ها حاکی از رابطه معکوس هوش عاطفی با افسردگی (اسلاسکی و کارت‌رایت  2002؛ داودا و هارت، 2000)، و اضطراب (باستین، برنز و نتلبک ، 2005) هستند. سلیگمن (2002)، نشان دادند که خوش‌بینی (که یکی از ابعاد هوش عاطفی است)، با سلامت روان، رابطه مثبت و معناداری دارد. افرادی که از هوش عاطفی بالاتری برخوردارند، شادتر هستند و با مشکلات زندگی بهتر سازگار می شوند و به گونه‌ای موثر به کنترل هیجانات و عواطف خود می‌پردازند و بدین ترتیب موجبات سلامتی خود را فراهم می‌آورند (مارتین، پولیک-دوریس، لارسن و ویر ، 2003؛ فارنهام، 2003). بنابر این با توجه به پژوهش‌های انجام شده، می‌توان چنین انتظار داشت که هوش عاطفی با سلامت روان رابطه مثبتی داشته باشد.
 
فهرست مطالب مبانی نظری پایان نامه ارشد و پیشینه تحقیقاتی هوش عاطفی(فصل 2) به صورت زیر می باشد:
هوش عاطفی 
2-1-2-1- رویکرد ترکیبی
2-1-2-1-1- مدل گلمن از هوش عاطفی
2-1-2-1-2- الگوی بار- آن از هوش عاطفی
2-1-2-2- رویکرد توانایی
2-2- تحقیقات پیشین
2-2-1- هوش عاطفی و کیفیت زندگی
هوش عاطفی و سلامت روان
هوش عاطفی و سلامت جسمانی
هوش عاطفی و کیفیت ارتباطات اجتماعی 
2-2-2- هوش اخلاقی و کیفیت زندگی
بخشش و سلامت روان
بخشش و سلامت جسمانی
بخشش و روابط اجتماعی
2-2-3 - هوش عاطفی و همدلی 
2-2-4 - همدلی و کیفیت زندگی
2-2-5- هوش اخلاقی و همدلی 
منابع فارسی
منابع انگلیسی
 
 
توضیحات: پرداخت توسط همه کارتهای عضو شتاب در درگاه بانک پاسارگاد امکان پذیر است. شما پس از خرید (مبانی نظری و پیشینه نظری پژوهش  هوش عاطفی(فصل دوم)) سریعآ لینک دانلود در اختیارتان قرار می گیرد و می توانید آن را دانلود کنید. 

نکته: شما می توانید هرگونه سوال را با مسئول پژوهش نگین فایل در میان بگذارید.
 

ارسال نظر

  1. آواتار


    ارسال نظر
درباره نگین فایل
فروشگاه ساز فایل تمامی خدمات لازم برای راه اندازی و ساخت یک فروشگاه را در اختیار شما می گذارد. شما بدون نیاز به هاست ، دامنه ، هزینه های بالای برنامه نویسی و طراحی سایت می توانید فروشگاه خود را ایجاد نمایید .پشتیبانی واتساپ سایت:09054820692 .
آمار فروشگاه
  •   تعداد فروشگاه: 123
  •   تعداد محصول: 37,516
  •   بازدید امروز : 9,413
  •   بازدید هفته گذشته: 94,247
  •   بازدید ماه گذشته: 539,936