عزت نفس
يك متغير شخصيتي كه وابستگي كاملي با قابليت متقاعد شدن شخص دارد ، عزت نفس است ( ارونسون ، 1375 ، ص 90 ).
عزت نفس سازماني درجه اي از باور و اعتقاد اعضاي سازمان است كه آنان مي توانند نيازهايشان را به وسيلة سهيم شدن در نقشهاي درون سازمان برآورده سازند . اين مسأله به ارزش خود ادراك شدة افراد در مورد خودشان به عنوان اعضاي سازماني كه در آن عمل مي كنند، اشاره دارد ( صادقيان وهمكاران ، 1388 ،ص 52) .
عزت نفس، درجه تأييد، پذيرش و ارزشمندي است كه شخص نسبت به خود يا خويشتن احساس مي كند . اين احساس ممكن است در مقايسه با ديگران باشد يا مستقل از آن . عزت نفس به عنوان يك نياز شامل احساساتي است كه انسان به داشتن آن در يك سيستم متقابل اجتماعي محتاج است؛ بدين معنا كه نياز داريم تا مشتركات احساسي خود را با ديگران رد و بدل كنيم و در درون خود احساس كنيم كه با ارزشيم؛ هم چنين احساس كنيم كه ديگران ما را با ارزش مي پندارند و معتقد باشيم كه آنها هم با ارزشند ( صادقيان ،1388 ،ص 50).
به بياني ديگر عزت نفس ( حرمت نفس ) به منزله بيان تاييد يا عدم تاييد فرد ، نسبت به خويشتن است و نشان ميدهد كه تا چه اندازه يك فرد خود را توانا ، ارزنده و پراهميت ميداند . بنابراين به منظور فهم بهتر رفتارهاي فرد ، شناخت ادراك يا عقيده اي كه فرد نسبت به خود دارد حائز اهميت است (فتحي آشتياني ،1391 ، ص 159) .
ﻋﺰﺕ ﻧﻔﺲ ﺳﺎﺯﻣﺎﻧﻲ ﺗﺼﻮﺭﻱ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺍﺯ ﺍﺭﺯﺵ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻋﻀﻮ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﺩﺍﺭﻧﺪ. ﺍﻓﺮﺍﺩﻱ ﻛﻪ ﺩﺍﺭﺍﻱ ﻋﺰﺕ ﻧﻔﺲ ﺳﺎﺯﻣﺎﻧﻲ ﺑﺎﻻﻳﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﻧﻮﻋﺎ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﻬﻢ، ﻣﻌﻨﻲ ﺩﺍﺭ ﻭ ﺍﺭﺯﺷﻤﻨﺪ ﻣﻲ ﺩﺍﻧﻨﺪ.
اﻳﻨﮕﻮﻧﻪ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻋﻤﻴﻘﺎ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻛﻪ ﻋﻀﻮ ﻣﻬﻤﻲ ﺍﺯ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺷﻤﺎﺭ ﻣﻲ ﺭﻭﻧﺪ. ﺗﺤﻘﻴﻘﺎﺕ ﺍﺧﻴﺮ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﻲ ﺩﻫﺪ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺳﻴﺴﺘﻢ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩ ﺷﺨﺼﻲ، ﺩﺍﺭﺍﻱ ﺗﺒﻌﺎﺕ ﻣﻬﻢ ﺳﺎﺯﻣﺎﻧﻲ ﺍﺳﺖ. ﻛﺎﺭﻛﻨﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺩﺍﺭﺍﻱ ﻋﺰﺕ ﻧﻔﺲ ﺳﺎﺯﻣﺎﻧﻲ ﺑﺎﻻ ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﻣﺘﻮﺳﻂ، ﺍﺛﺮﺑﺨﺶ ﺗﺮ ﺍﺯ ﻛﺎﺭﻛﻨﺎﻧﻲ ﻫﺴﺘـــﻨﺪ ﻛﻪ ﻋﺰﺕ ﻧﻔﺲ ﺳﺎﺯﻣﺎﻧﻲ ﻛﻤﺘﺮﻱ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﭼﺮﺍﻛﻪ ﺑﻬﺘﺮ ﻛﺎﺭ ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ، ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﻛﺎﺭﻓﺮﻣﺎﻱ ﺧﻮﺩ ﻧﮕﺮﺵ ﻣﺴﺎﻋﺪﺗﺮﻱ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﻛﻤﺘﺮ ﺑﻪ ﺭﻫﺎﻛﺮﺩﻥ ﻛﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﻣﻲ ﺍﻧﺪﻳﺸﻨﺪ. ﻋﻼﻭﻩ ﺑﺮ ﺍﻳﻦ، ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﺩﺍﻭﻃﻠﺒﺎﻧﻪ ﺭﻓﺘﺎﺭﻫﺎﻱ ﺳﺎﺯﻧﺪﻩ ﺑﻴﺸﺘﺮﻱ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﺭﺗﻘﺎﻱ ﻋﻤﻠﻜﺮﺩ ﺧﻮﺩ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺗﻼﺵ ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ.ﻛﺎﺭﻛﻨﺎﻥ ﺩﺍﺭﺍﻱعزﺕ ﻧﻔﺲ ﺳﺎﺯﻣﺎﻧﻲ ﺩﻗﻴﻘﺎ ﻫﻤﺎﻥ ﻛﺎﺭﻛﻨﺎﻧﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﻳﻚ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻣﺸﺎﺭﻛﺖ ﺟﻮ، ﺍﮔﺮ ﻃﺎﻟﺐ ﺗﻮﺍﻥ ﺭﻗﺎﺑﺖ ﺩﺭ ﺑﺎﺯ ﺟﻬﺎﻧﻲ ﻏﻴﺮﻣﻄﻤﺌﻦ اﻣﺮﻭﺯﻱ ﺍﺳﺖ، ﺑﻪ ﺁﻥ ﻫﺎ ﻧﻴﺎﺯ ﺩﺍﺭﺩ، ﭼﺮﺍﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﻛﺎﺭﻛﻨﺎﻥ ﻓﻌﺎﻝ ﺗﺮﻧﺪ، ﺩﺭ ﺷﺮﺍﻳﻂ ﺑﺤﺮﺍﻧﻲ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﭘﻴﭽﻴﺪﻩ ﺭﺍ ﺣﻞ ﻭ ﻓﺼﻞ ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ، ﻣﺴﺌﻮﻝ ﺗﺮﻧﺪ ﻭ ﺧﻮﺩ ﻫﺪﺍﻳﺘﮕﺮﻱ ﻭ ﺧﻮﺩﻛﻨﺘﺮﻟﻲ ﺑﻴﺸﺘﺮﻱ ﺩﺍﺭﻧﺪ . ( ديني ، 1391)
اکثر ما فکر می کنیم که عزت نفس یعنی اطمینان به توانایی خود در انجام دادن کارهایی خاص؛ برای اعتماد به خویش باید بعضی کارها را خوب انجام دهید. عزت نفس واقعی هیچ ارتباطی به رویدادهای زندگی شما ندارد. اعتماد به خویش به خاطر آنچه انجام می دهید به وجود نمی آید بلکه به دلیل باورتان به توانایی درونی خود است، که شما قادر هستید تا آنچه که می خواهید را انجام دهید. اعتماد واقعی به خویش همیشه از درون سر چشمه می گیرد، نه از بیرون و از تعهدی که به خود دارید ناشی می شود. عزت نفس، باور داشتن قابلیت انسانی خویش است، اینکه با هر آنچه در زندگی پیش می آید روبرو شوید و از عهده آن برآیید. عزت نفس ارزیابی مداوم شخص، نسبت به ارزشمندی خود است. عزت نفس نوعی قضاوت در مورد ارزشمندی وجودی است. یعنی نظر شخص درباره خود، که این از طریق ارزشیابی هر شخص از رفتارها، ظاهر، موقعیت اجتماعی خود و از طریق ارزشیابی دیگران ، از او رشد می کند. عزت نفس می تواند به عنوان احساس یک فرد درباره شایستگی و ارزشمندی اش تعریف شود. شایستگی یعنی داشتن اعتماد به نفسی که انسان عموما قادر است با تکیه بر آن نتایج مورد انتظار را به دست آورد. عزت نفس عبارت است از اعتماد به ذهن در رابطه با اعتبار ابزار شناخت؛ این اعتبار الزاما انسان را از خطا مصون نمی دارد؛ بلکه بر این عقیده است که انسان شایستگی تفکر و قضاوت داشتن را دارد و نیز انسان اصولا واجد لیاقت است و بدون چون و چرا ملزم است که رابطه اصیل و شرافتمندانه و تحریف نشده ای با ظرافت های وجودی خود و تا آنجا که نیروهای اختیاری او اجازه می دهند باشد و معتقد است که هیچ چیز پر ارج تر و ارزشمند تر از واقعیت نیست و بالاترین توجه و احترام به سوی خداوند است. عزت نفس حس سودمندی و حس ارزشمندی شخص نسبت به خود است و در معنی مجموع حس شرف نفس و حس اعتماد به نفس است که دلالت بر لیاقت شخص برای زیستن دارد.
ابعاد و زمينه هاي عزت نفس
تا چندی پیش، محققین و نظریه پردازان، عزت نفس را قضاوت کلی فرد در مورد خود می دانستند اما در سالهای اخیر مشخص شده است که کودکان و بزرگسالان، خودشان را از زوایا و جنبه های مختلف مورد ارزیابی و قضاوت قرار میدهند که در این رابطه می توان جنبه های اجتماعی، بدنی، تحصیلی، خانوادگی و کلی را نام برد ( بياباني ، 1387) .
عزت نفس اجتماعي : زمينه اجتماعي، احساسات فرد به عنوان يك دوست براي ديگران را شامل مي¬شود. به طور كلي مي توان گفت عزت نفس اجتماعي عبارت است از احساسي كه يك شخص در مورد خودش به عنوان يك دوست براي ديگران دارد.افراد مي دانند كه در صورت دستيابي به موفقيت، اجتماع امتيازاتي براي آنها قائل مي شود كه به طور معناداري بر زندگي آنها اثر مي گذارد. اين مسأله به خوبي ارتباط ميان موقعيت هاي اجتماعي و عزت نفس افراد را آشكار مي كند (اسلامي نسب، 1373، ص 189).
عزت نفس تحصيلي: زمينه تحصيلي عزت نفس با ارزشيابي فرد از خودش به عوان يك دانشجو يا دانش آموز سروكار دارد. از جنبه تحصيلي جوان خود را به عنوان يك دانشجو يا دانش آموز ارزيابي مي¬كند. البته اين امر صرفاً يك ارزيابي از توانايي تحصيلي و پيشرفت تحصيلي نيست و به راحتي نمي¬توان جايگاه تحصيلي يك فرد را مشخص كرد مگر اينكه فاصله او با ديگران را محاسبه نمود. اگر فرد خود را با معيارهاي مطلوب تحصيلي منطبق بداند و استانداردهاي پيشرفت تحصيلي خود را برآورده سازد (طبيعتاً استانداردها به وسيله خانواده، معلمان و دوستان شكل گرفته است) داراي عزت نفس تحصيلي مثبت خواهد بود. يعني اگر ملاك يا معيار پيشرفت تحصيلي براي او قبول شدن در يك ترم تحصيلي باشد و وي بتواند به چنين معيار تحصيلي دست يابد، داراي عزت نفس تحصيلي مثبت است (بیابانگرد، 1380، ص 328).
عزت نفس جسماني: عزت نفس جسماني يا بدني تركيبي از ويژگي هاي جسماني و توانايي هاي بدني است. عزت نفس جسماني بر رضايت فرد از وضعيت فيزيكي و قابليت هاي جسماني خود آن گونه كه به نظر مي رسد مبتني است. بر اين اساس داشتن نواقص جسماني و يا عدم توانايي بر انجام فعاليت¬ها، مهارت ها و عملكردها تأثير منفي بر عزت نفس خواهد گذاشت. معمولاً در دختران رضايت بيشتر مربوط به وضعيت ظاهر است و در پسران مربوط به وضعيت عضلاني و توانايي بدني است (بیابانگرد، 1380، ص 328).
عزت نفس خانوادگي: خانواده مهم ترين و اساسي ترين محيط در شكل گيري و بناي شخصيت فرد تلقي ميگردد. عزت نفس فرد در خانواده، در حقيقت پژواكي از احساس ها و نگرش هاي وي به عنوان اينكه عضو خانواده است، مي باشد. اين كه فرد تا چه اندازه در محيط خانواده پذيرفته مي شود، احساس ها وي تا چه حد مورد احترام است و روابط متقابل او با والدين،خواهران و برادرانش چگونه است، همه و همه در ايجاد عزت نفس فرد سهيم بوده و نقش اساسي خواهد داشت. زمينه خانوادگي عزت نفس، احساس ها ي فرد درباره خود به عنوان عضوي ازخانواده منعكس مي كند. اگر فرد در خانواده مورد علاقه و محبت افراد ديگر باشد، احساس امنيت مي كند و مي توان گفت عزت نفس او مثبت است. فردي كه احساس مي كند عضو ارزشمند خانواده است وبه احترامي كه از اعضاء خانواده مي¬گيرد مطمئن است، عزت نفس بالايي خواهد داشت. در همين رابطه يك پژوهش نشان داده كه بين نوع همبستگي اعضا خانواده و ميزان عزت نفس فرد رابطه معناداري وجود دارد (اسلامی نسب، 1373، ص 188).
توضیحات: پرداخت توسط همه کارتهای عضو شتاب در درگاه بانک پاسارگاد امکان پذیر است. شما پس از خرید (مبانی نظری و پیشینه نظری پژوهش ابعاد و نظریه های عزت نفس(فصل دوم)) سریعآ لینک دانلود در اختیارتان قرار می گیرد و می توانید آن را دانلود کنید.
نکته: شما می توانید هرگونه سوال را با مسئول پژوهش نگین فایل در میان بگذارید.