مقدمه
طرحوارهها را ميتوان ساختارهايي براي بازيابي مفاهيم كلي ذخيره شده در حافظه، يا مجموعهي سازمان يافتهاي از اطلاعات، باورها و فرضها دانست، محتواي هر طرحواره از طريق تجربه هاي زندگي فردي ساخته و پرداخته ميشود، سازمان مييابد، در ادراك و ارزيابي اطلاعات جديد مورد استفاده قرار ميگيرد . طرحوارهها طرز برخورد و نگرش شخص نسبت به خويشتن، جهان و آينده تعيين ميشود اگر اين طرحوارهها طبيعي و مثبت باشند، گرايش فرد نسبت به همه چيز مثبت، اميدورانه و موفقيتآميز خواهد بود وگرنه چنين كسي خود را ناتوان، بيكفايت و بيارزش خواهد پنداشت و بنابراين احساس خواهد كرد كه در برخورد با مشكلات موانع نفوذ ناپذيري بر سر راه او قرار دارد و هر كاري بكند با شكست و ناكامي روبرو خواهد شد از اين رهگذر فرد نسبت به جهان پيرامون، خويشتن و آينده نگرش منفي پيدا ميكند (یانگ و همکاران، 2003، ترجمه ی حمید پور و اندوز، 1392).
طرحواره
طرحواره الگوي ثابت و درازمدتي است كه در دوران كودكي به وجود آمده و تا زندگي بزرگسالي نيز ادامه يافته است. ما از طريق اين طرحوارهها به جهان نگاه ميكنيم، طرحوارهها باورها و احساسات مهمي در مورد خود و محيط ميباشند كه افراد آنها را بدون چون و چرا پذيرفتهاند آنها خود تداوم بخشند و در برابر تغيير مقاومت زيادي نشان ميدهند. معمولاً اين طرحوارهها به غير از بافت درماني در جاي ديگري تغيير نميكنند. حتي موفقيت قاطع در زندگي نيز براي تغيير آنها كافي به نظر نميرسند طرحوارهها براي زنده ماندنشان ميجنگند و اغلب در اين راه موفقاند. تفكر هر فردي داراي سه سطح مي باشد: نخستين سطح كه نسبتاً به راحتي دست يافتني است، افكار سطحي را شامل ميشود كه آنها را افكار خودآيند مينامد. دومين سطح شامل باورهايي است كه نسبت به سطح اول عميق تر است. سطح سوم در واقع، هسته مركزي همه افكار، تصورات و باورهاي انعطافناپذير را تشكيل ميدهند و «طرحواره» ناميده ميشود. طرحواره در واقع كارگران پشت صحنهاي است كه افكار خودآيند و باورها را هدايت ميكند. طرحوارههاي افسردگي شامل فرضيههاي اساسي هستند مبني بر اينكه «خود» ناتوان، دنياي بيرون پر از مشكلات و آينده نااميد كننده است (یانگ، 1990).
يانگ معتقد است كه طرحواره الگوي ثابت و درازمدتي است كه در دوران كودكي به وجود آمده و تا زندگي بزرگسالي نيز ادامه يافته است. ما از طريق اين طرحوارهها به جهان نگاه ميكنيم، طرحوارهها باورها و احساسات مهمي در مورد خود و محيط ميباشند كه افراد آنها را بدون چون و چرا پذيرفتهاند آنها خود تداوم بخشند و در برابر تغيير مقاومت زيادي نشان ميدهند. معمولاً اين طرحوارهها به غير از بافت درماني در جاي ديگري تغيير نميكنند. حتي موفقيت قاطع در زندگي نيز براي تغيير آنها كافي به نظر نميرسند طرحوارهها براي زنده ماندنشان ميجنگند و اغلب در اين راه موفقاند (یانگ و همکاران، 2003، ترجمه ی حمید پور و اندوز، 1392).
طرحواره ها با توجه به پنج نياز اصلي (تحولي) :1- پيوستگي و پذيرش 2- خودگرداني و استقلال 3- محدوديتهاي منطقي 4- خود جهت مندي 5- بيان خود و خود انگيختگي، به پنج حوزة وسيع نقسيم مي-شوند. اگر اين پنج نياز تحولي دركودك از سوي والدين ارضاء نشود، به ترتيب اين طرحواره ها (1- بريدگي و طرد 2- خودگرداني مختل 3- محدوديتهاي غيرمنطقي 4- ديگرجهت مندي 5- بازداري و نگراني مداوم) به وجود مي آيند. پس هنگامي كه رفتار والدين و شرايط محيط در حد بهينه و مطلوب باشد، در ساختار شخصيت كودكان در اين پنج حوزه شيوه و الگويي بهنجار ساخته مي شود . چنانچه والدين و شرايط محيط در حد بهينه و مطلوب نباشد كودك مستعد ايجاد طرحواره هاي ناكارآمد اوليه در يك يا چند حوزه مي شود و هسته مركزي شخصيت انسان را تشكيل مي دهند (یانگ، 1999).
طرحواره: واژه طرحواره در روان شناسی و به طور گسترده تر در حوزه ی شناختی، تاریخچه ای غنی و برجسته دارد. در حوضه ی رشد شناختی، طرحواره را به صورت قالبی در نظر می گیرند که بر اساس واقعیت یا تجربه شکل می گیرد تا به افراد کمک کند تجارب خود را تبیین کنند. علاوه بر این، ادراک از طریق طرح واره، واسطه مندی می شود و پاسخهای افراد نیز توسط طرحواره جهت پیدا می کنند. طرحواره، بازنمایی انتزاعی خصوصیات متمایز کننده ی یک واقعه است. به عبارت دیگر، طرحی کلی از عناصر برجسته ی یک واقعه را طرحواره می گویند (یانگ و همکاران، 2003، ترجمه ی حمیدپور و اندوز، 1392).
طرحواره های ناسازگار اوليه (SME)
طرحوارههاي ناكارآمد اوليه عميق ترين سطح شناخت هستند و اصول ثابت و دراز مدتي هستند كه در دوران كودكي به وجود ميآيند، در زندگي بزرگسالي تداوم مييابند و با ناكارآمدي زياد مشخص ميشوند. اين طرحوارههاي الگويي براي پردازش تجارب بعدي محسوب ميشوند. ابعاد طرحوارههاي ناكارآمد اوليه عبارتند از: الف- بريدگي و طرد ب- خودگرداني مختل ج- محدوديتهاي غيرمنطقي د- ديگر جهت مندي و- بازداري و نگراني مفرط (یانگ و همکاران، 2003، ترجمه ی حمید پور و اندوز، 1392).
طرحواره بريدگي و طرد :
طرحواره هاي بريدگي يعني نيازهاي شخص براي امنيت، ثبات، محبت، همدلي، بيان احساسات، پذيرش و احترام در دوره کودکي ارضاء نشده است. در خانواده هايي ايجاد مي شود که بريده، سرد، منزوي، تکانشي، انتقادگر، غير قابل پيش بيني، بد رفتار و رها کننده هستند. طرحواره هاي بريدگي و طرد عبارتند ازشدگي/ بي ثباتي، بي اعتمادي/ بد رفتاري، محروميت هيجاني، نقص/ شرم، انزواي اجتماعي/ بيگانگي (همان منبع).
طرحواره خودگرداني مختل :
طرحواره هاي خودگرداني مختل يعني احساس اينکه فرد نمي تواند در جهان به طور مستقل و بدون حمايت ديگران عمل کند. اين افراد يک هويت مستقل از خود ندارند و هنگام مواجهه با يک مشکل جزئي احساس شکست مي کنند. طرحواره هاي خودگرداني مختل عبارتند از: وابستگي/ بي کفايتي، آسيب پذيري نسبت به ضرر، خود تحول نيافته/ خود گرفتار، شکست (یانگ و همکاران، 2003، ترجمه ی حمید پور و اندوز، 1392).
طرحواره محدوديتهاي غيرمنطقي :
محدوديتهاي غيرمنطقي يعني نقص در محدوديتهاي دروني مانند مسؤوليت پذيري نسبت به خود و ديگران، اين طرحواره منجر به عدم رعايت حقوق ديگران مي شود. اين کودکان با سهل انگاري، فقدان جهت دهي وخود کنترلي درست ازسوي والدين مواجهه اند و با آنها به گونه اي رفتار مي شود که گويي از ديگران برترند. طرحواره هاي محدوديتهاي غيرمنطقي عبارتند از: استحقاق/ بزرگمنشي، خود کنترلي پايين/ خود انضباطي پايين (همان منبع).
طرحواره ديگر جهت مندي :
اين کار به منظور دريافت محبت، پذيرش و اجتناب از انتقاد ديگران انجام مي شود. اين الگو منجر به رشد طرحواره هاي زير مي شود: اطاعت، فداکاري، تأييدجويي/ توجه طلبي (یانگ و همکاران، 2003، ترجمه ی حمید پور و اندوز، 1392).
فهرست مطالب ادبیات نظری و پیشینه تحقیقاتی طرح واره های ناسازگاری اولیه (SME) فصل 2 پایان نامه به شرح زیر می باشد:
طرحواره های ناسازگار اولیه
مقدمه
2-3-2 طرحواره
2-3-3 طرحواره های ناسازگار اوليه (SME)
طرحواره بريدگي و طرد
طرحواره خودگرداني مختل
طرحواره محدوديتهاي غيرمنطقي
طرحواره ديگر جهت مندي
طرحواره بازداري و نگراني مفرط
2-3-4 انواع طرحواره هاي ناسازگار اوليه
1- رها شدگي/ بي ثباتي
2- بي اعتمادي/ بد رفتاري
3- نقص/ شرمندگي
4- انزواي اجتماعي/ احساس بيگانگي
5- شكست
6- وابستگي/ بي كفايتي
7- آسيب پذيري نسبت به ضرر و بيماري
8- خود نابالغ/ گرفتار
9- محروميت هيجاني
10-استحقاق/ بزرگ منش
11- خود كنترلي ضعيف/ خود تنظيمي ضعيف
12- اطاعت (فقدان فرديت)
13- ازخود گذشتگي
14- تأييد جويي/ توجه طلبي
15- منفي گرايي/ بد بيني
16- بازداري هيجاني
17- تنبيه گرايي
18- معيارهاي كمال گرايانه/ انتقاد بيش از حد از خود
2-3-5 خصوصیات طرحواره های ناسازگار اولیه
2-3-6 عملکردهای طرحواره های ناسازگار اولیه
2-3-7 سبک های مقابله ای ناسازگار
2-3-8 پاسخ های مقابله ای
2-3-9 ارتباط طرحواره های ناسازگار اولیه با اختلال تنظیم هیجانی
2-5 تاریخچه و پیشینه تحقیق
2-5-1 تحقیقات انجام شده در داخل ایران
2-5-2 تحقیقات انجام شده در خارج از ایران
منابع فارسی
منابع لاتین
توضیحات: پرداخت توسط همه کارتهای عضو شتاب در درگاه بانک پاسارگاد امکان پذیر است. شما پس از خرید (مبانی نظری و پیشینه نظری پژوهش طرح واره های ناسازگاری اولیه (SME)(فصل دوم)) سریعآ لینک دانلود در اختیارتان قرار می گیرد و می توانید آن را دانلود کنید.
نکته: شما می توانید هرگونه سوال را با مسئول پژوهش نگین فایل در میان بگذارید.