توضیحات :
مقاله موسیقی دوره کلاسیک دارای 42 صفحه در قالب Word قابل ویرایش.
بخشی از متن :
مقدمه
واژه کلاسیک و کلاسیسم معمولاً به یک دوره از موسیقی اطلاق شده ولی در اصل به عنوان دوره خاصی یا کسب مشخصی از موسیقی نیست. بسیاری از مردم اصطلاح موسیقی کلاسیک را برای هرگونه موسیقی که راک اجازه عامیانه (فولکوریک) یا پاپ نباشد به کار می برند. واژه کلاسیک می تواند در اکثر دوره های مختلف تاریخ موسیقی به کار رود و تکرار شود مثلا آوازهای شوبرت نمونه کلاسیک به شمار می رود در حالیکه وی آهنگساز دوره رمانتیک است بنابراین معنی واژه کلاسیک در ارتباط با یک قطعه مشخص یا اصولا مقوله آهنگسازی می تواند کاملاً با معنی آن در رابطه با کسب یک دوره از تاریخ موسیقی متفاوت باشد واژه کلاسیک هنگامی مفهومی بهتر و بیشتر خواهد داشت که در ارتباط با نوع به خصوصی از آثار موسیقایی قرار گیرد.
تاریخ نویسان قرن 19، کلمه کلاسیک را در آلمان به سبک دوره ای که با نسل «کوانتس» و «هانس» و بعداً پسران باخ و معاصرین آنها و در ایتالیا به سبک موسیقی دمینیکو اسکارلاتی اطلاق می کنند. اواخر این دوره را به طور واضح نمی توان معین کرد زیرا جدال بین کلاسیک و رمانتیک تا قرن 19 و 20 (با جریان نئوکلاسیک) ادامه داشت.
ویژگیهای دوره کلاسیک (1820-1750)
شاید یکی از قدمهایی که به سوی موسیقی کلاسیک برداشته شد آزاد شدن اثر موسیقی از قید و بند تقلیدها و نتیجتاً خود اصل موسیقی مدنظر قرار گرفت. پس برای اولین بار در موسیقی این فکر و ایده ظهور کرد که موسیقی در حقیقت به خاطر خودش وجود دارد یعنی موسیقی به خاطر خود هنر موسیقی.
در کلاسیک هر چیز خارق العاده و افراطی کنار گذاشته شد و بیان موسیقایی بیشتر با تاکید بر کمال، تمامیت و اعتبار جهانی با استفاده از عوامل ساده و قابل فهم تثبیت شد.
قرن 18 مصادف بود با جریان روشن فکر و آزادی از بند خرافات که در آن طغیانی علیه روح و روان و اعتقادات مافوق الطبیعه و به نفع اخلاقیات صورت گرفت که افکار فیلسوفی بنام «کانت» که بر پایه نظام و دستگاه مطالب را دسته بندی می کند بسیار در تغییرات این قرن تأثیر گذاشت.
یکی از مهمترین خصوصیات موسیقی قرن 18 «جهان » بودن و به حداقل رسیدن اختلافات کلی گرایی بود در واقع یک زبان مشترک موسیقی بر سرتاسر اروپا حکمفرما بود.
فلاسفه در رهبری و اداره زندگی اجتماعی قرن 18 نقش چندانی نداشتند. طبقه متوسط مورد توجه قرار می گیرد و انسان ساده و طبیعی هسته مرکزی توجه فلسفه و هنر شد.
تغییرات اقتصادی در موسیقی تأثیر گذاشت به همین دلیل کمپانی های اپرایی و سالن های اپرای اکثر دربارهای کوچک تعطیل شدند. ولی موسیقی سازی به خاطر هزینه کم مورد توجه قرار گرفت افراد جامعه حامیان موسیقیدانان شدند.
چاپ و انتشار موسیقی به طور وسیع افزایش یافت و مجله های موسیقایی نیز به چاپ رسید و اولین تاریخ موسیقی و مجموعه مقالات راجع به موسیقی قرون وسطی انتشار یافت.
در دوره کلاسیک آهنگسازان آلمانی قدرت خاصی در ترکیب سبک های موسیقی دیگر کشورها داشتند چنانکه تلمان به خود می بالید که تقریباً قادر است که به هر سبکی موسیقی بنویسد به طور کلی موسیقی آلمان در این دوره زبانی «جهانی» پیدا کرد. «گلوک» آرزو داشت موسیقی قوی بنویسد که با تمام مردم ارتباط برقرار کند و مورد قبول مردم باشد جالب اینکه «هایدن» چنین اظهاری کرده بود که «زبان موسیقایی من در تمام دنیا قابل فهم است».
به طور کلی موسیقی دوره کلاسیک موافق با ساختمانی گویا، فارغ از پیچیدگیها و تزئینات فراوان و ساده کردن هر چه ممکن تمام فرم های موسیقایی است.
نشانه های سبک موسیقی کلاسیک «ویژگیهای موسیقی کلاسیک»
تضاد و تنوع، ریتم، میزان، تمپو
یک اثر کلاسیک دربردارنده حالت های متلاطم و پیوسته دگرگون شونده است. اما موسیقی دوره پایانی باروک حسی یکتا را منتقل می کند. در آثار کلاسیک وجود تم های متضاد در کنار هم در یک موومان یا حتی در یک تم عواملی متضاد به وجود آورنده حالت های متفاوتی می شوند که این موسیقی را از موسیقی قبل خود جدا می سازد و باعث می شود که یک اثر کلاسیک بس متنوع و دارای ساختار منطقی باشد.
اثر کلاسیک از غنای الگوهای ریتمیک برخوردار است ولی یک قطعه باروک دارای الگوهای معدود و دربردارنده حسی از پیوستگی و حرکت مداوم است اما سبک کلاسیک دربردارنده سکوت های نامنتظر، سنکوپ ها و گذرهای فراوان از نت های کشیده به نت های کوتاه است. آنچه در سرتاسر دوره کلاسیک تسلط دارد. وجود ملودی ها و جملات کاملاً مجزا پریودیک 2، 4 یا 8 فیرانی در تیم های متفاوت و قابل تشخیص در میان قسمت های مختلف یک مومان یا حتی بین تم ها است. در اواخر دوره کلاسیک تا حدی ساختمان پریودیک و منظم جملات موسیقایی مشکل تر شد.
هایدن و موستارت با حداکثر دقت زیباترین تناسبات و جملات پریودیک هشت میزانی نوشته اند که در عین حال بی قاعده نیز است آنها جملات پریودیک بی قاعده را نیز در ساختمانی به ظاهر منظم می گنجاندند.
در موسیقی اواخر باروک علایم مشخص کننده تمپو به ندرت یافت می شد در اوایل کلاسیک بود که استفاده از چنین علائمی در شروع یا اواسط قطعات به صورت یک قانون درآمد اکثر واژه هایی که امروزه استفاده می شود مثل largo، Adagio تا presto. گرچه در اوایل کلاسیک از تمپوهای معمولی مثل آلگرو Alegro استفاده می شد ولی در اواخر دوره کلاسیک از تمپوهای فوق العاده متضاد در آثارشان استفاده می کردند.
هارمونی و تنالتیه
آهنگسازان دوره کلاسیک در آثارشان به ندرت از گام (F) Am و از گام های بمل دار (Cm) (EbM) پا فراتر گذاشتند. آهنگسازان اوایل کلاسیک در انتخاب تنالیته محدودیت شدیدتری نسبت به کل تاریخ موسیقی داشتند البته علت این امر به خاطر تکنیک اجرای سازها نبود بلکه عمدتاً به دلیل مسأله ساده گرایی در کلاسیک ها مورد نظر و مرسوم بود. زیرا ساده بودن تنالیته و ریتم و تمپو و فرم بخشی از زبان جهانی و توجه درک اکثریت مردم بود.
به کارگیری فراوان تنالیته های در دوره کلاسیک تضاد چشمگیری با دوره باروک دارد این چنین گرایش به سوی استفاده از تنالتیه ماژور را می توان نتیجه اشتیاق آهنگسازان به شاد بودن آثارشان دانست.
در مرحله گذار به اواخر کلاسیک استفاده از تنالیته های مختلف و متنوع بسیار افزایش یافت خصوصاً در دوره پایاین آثار موستارت وصل تنالیته های مختلف به یکدیگر و مدولاسیون های شجاعانه بسیار وجود دارد.
هارمونی اکثر آهنگسازان این دوره بر اساس حرکت تونیک به دومینانت و زیردومینانت (V, IV, I) استوار است. هارمونی آثار دوره آخر موستارت و بتهون راه را برای رمانتیک ها مهیا کرد.
در دوره کلاسیک چگونگی روابط تنالیته مومان های یک اگر اهمیت یافت و نتیجتاً هر یک از مومان ها در تنالیته های مختلف تضعیف شدند وجود تنالیته های متفاوت در میان یک مومان یکی از مشخصات سبک کلاسیک نسبت به باروک است.
در سرتاسر هر یک از مومان های مختلف آثار دوره باروک وحدت تنالیته و ملودی مورد نظر بود به طوری که در هر مومان یک تنالیته حاکمیت داشت و یک تم مشخص نیز که در ابتدای مومان معرفی شد اساس مومان را تشکیل می داد اما دوره کلاسیک وحدت تنالیته ای و تمی دگرگون شد و بیشتر به تم های متفاوت و تنالیته های متفاوت رجوع شد. در آثار دوره اواخر بتهون ارزش ساختمانی تغییر تنالیته بیشتر برای تقویت رنگ آمیزی و قدرت بیان موسیقایی مورد استفاده قرار گرفت که در رمانتیک ها رایج شد.
و...